|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#6531
05-02-2010
|
||||
|
||||
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانه غیبم دوا کنند
__________________
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#6532
05-02-2010
|
||||
|
||||
|
دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت
از دیده ام که دم به دمش کار شست و شوست
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#6533
05-02-2010
|
||||
|
||||
|
تا کجا راحت پذیرم یا کجا یابم قرار ؟
برگ خشکم در کف باد صبا افتاده ام
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#6534
05-02-2010
|
||||
|
||||
|
مثل سر آغازی پر از تکلیف نا معلوم
آواره ام در کوره راه بی سرانجامی
__________________
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.
ویرایش توسط topic_sun : 05-02-2010 در ساعت 08:30 AM
|
|
#6535
05-02-2010
|
||||
|
||||
|
يار در پرده و ما پرده بر انداخته ايم
از ازل او به چنان ما به چنين ساخته ايم گر كمان ميكشد اينك به كمين امده ايم ور كه شمشير زند ما سپر انداخته ايم
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#6537
05-02-2010
|
||||
|
||||
|
تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق
هردم از نو غمی آید به مبارکبادم
__________________
 همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش از عالم غم دلرباتر عالمی نیست
|
|
#6539
05-02-2010
|
||||
|
||||
|
تا تو را جای شد ای سرو روان در دل من
هیچ کس می نپسندم که به جای تو بود
__________________
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش از عالم غم دلرباتر عالمی نیست
|
|
#6540
05-02-2010
|
||||
|
||||
|
درویش در و دیرم
ای دوست بده خیرم گر هست نمیخواهم گرنیست بده خیرم
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 07:01 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.