|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#6551
02-03-2012
|
||||
|
||||
تافته عشق دوزخی ز اهل نصیحت اندرو
بر من و دل گماشته سد ملک عذاب را 
|
| 2 کاربر زیر از Ali.p80 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش: | ||
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#6552
02-03-2012
|
||||
|
||||
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
__________________
اسم مرا باید در کتاب رکوردهای گینس ثبت کنند مدتهاست دلم هوای تورا داردوبی هوا نفس میکشم
|
|
#6553
02-03-2012
|
||||
|
||||
|
از کاه ، کهربا بگریزد به بخت ما
خنجر به جای برگ برآرد درخت ما
|
| 2 کاربر زیر از Ali.p80 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش: | ||
|
#6554
02-03-2012
|
||||
|
||||
اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم
__________________
اسم مرا باید در کتاب رکوردهای گینس ثبت کنند مدتهاست دلم هوای تورا داردوبی هوا نفس میکشم
|
|
#6555
02-03-2012
|
||||
|
||||
|
این جهان را ترک کن تا چون گذشتی زین جهان
این جهانت گر نباشد آن جهانی باشدت
|
| 2 کاربر زیر از Ali.p80 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش: | ||
|
#6556
02-03-2012
|
||||
|
||||
تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
__________________
اسم مرا باید در کتاب رکوردهای گینس ثبت کنند مدتهاست دلم هوای تورا داردوبی هوا نفس میکشم
|
|
#6558
02-03-2012
|
||||
|
||||
|
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود سیل و از مژه روانه
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
| کاربران زیر از رزیتا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#6559
02-03-2012
|
||||
|
||||
|
هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد
سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست 
|
|
#6560
02-03-2012
|
||||
|
||||
|
در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است
تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستم
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 7 نفر (0 عضو و 7 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 08:51 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.