شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود |
10-17-2012
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
نوشته ها: 1,375
سپاسها: : 4,241
3,143 سپاس در 1,388 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تو خورشیدی و من
گل آفتاب گردان
هر کجا باشی
قبله ام ،
همانجاست ...
__________________
هر چه در فهم تو آید ،
آن بود مفهوم تو !
عطار
|
2 کاربر زیر از ماهین سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
10-17-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
من عاشق ترین آفتاب گردان مزرعه عشق بودم
که با افتاب نگاهت به هر سو که می خواستی
آرام آرام می چرخیدم
با هر چرخشم ، با صبوری ، افکارت را می دزدیدم
ودر قلب نا با ورت ذره ذره خانه ای
برای فردایم می ساختم
و در زیر پلک های مهربانت
تصویر زیبایی و معصومیتم را تا ابد حک می کردم
من عاشق ترین و بی پروا ترین آفتاب گردان مزرعه عشق بودم
که یک نگاهت را به عالمی نفروختم !!
|
3 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
10-17-2012
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
نوشته ها: 1,375
سپاسها: : 4,241
3,143 سپاس در 1,388 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
من از تکرار نام تو
در قلب خویش
هزار شعر
می سازم
تو
به این دست سازه های من
نخند
عشق را
صادقانه
باور کن ...
__________________
هر چه در فهم تو آید ،
آن بود مفهوم تو !
عطار
|
2 کاربر زیر از ماهین سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
10-17-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2012
محل سکونت: همین دور و برا
نوشته ها: 1,517
سپاسها: : 2,207
2,346 سپاس در 1,420 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
در غریبانه ترین لحظه ی تنهایی خود
چشمهایم را که در آن دریای از محبت
موج میزند به تو خواهم بخشید
تا هیچگاه به پاکی احساسم شک نکنی
|
2 کاربر زیر از مستور سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
10-17-2012
|
|
کاربر بسيار فعال
|
|
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,251
سپاسها: : 8,172
4,786 سپاس در 1,493 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
برای بعضی دردها نه میتوان گریه کرد...
نه میتوان فریاد زد....برای بعضی دردها
فقط میتوان نگاه کرد و بی صدا شکست....
__________________
معنی فلفل نبین چه ریزه است را روزی فهمیدم.....که اشک هایم به این کوچکی پر از حرف ها و غم های بزرگ شد
|
3 کاربر زیر از پریشان سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
10-17-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2012
محل سکونت: همین دور و برا
نوشته ها: 1,517
سپاسها: : 2,207
2,346 سپاس در 1,420 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
یکی پرسید که که اندوه تو از چیست
سبب ساز سکوت مبهمت چیست
برایش صادقانه می نویسم
برای آنکه باید باشد و نیست
|
3 کاربر زیر از مستور سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
10-17-2012
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
نوشته ها: 1,375
سپاسها: : 4,241
3,143 سپاس در 1,388 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
من سرد هستم ...
تو چشمانت را به من می دوزی !
لبخند می زنی
کلاه بر سرم می گذاری
و شال بر گردنم می بندی
گرم می شوم ...
درست مثل یک آدم برفی
در زمستان تو
و تو می مانی
به امید اینکه آب نشوم !!!
__________________
هر چه در فهم تو آید ،
آن بود مفهوم تو !
عطار
|
3 کاربر زیر از ماهین سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
10-17-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2012
محل سکونت: همین دور و برا
نوشته ها: 1,517
سپاسها: : 2,207
2,346 سپاس در 1,420 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آسمان را قسمت کردند
تکه ای برای برکه
تکه ای برای دریا
تکه ای برای رود
دلم را قسمت میکنم
تکه ای برای تو
تکه ای برای تو
تکه ای برای تو
|
3 کاربر زیر از مستور سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
10-17-2012
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
نوشته ها: 1,375
سپاسها: : 4,241
3,143 سپاس در 1,388 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
پنجره های مه گرفته
پنجره های مه گرفته
حسین پناهی
پشت این پنجره های مه گرفته
مدام به امید دیدن تصویر درستی از تو ،
با آستین پیراهنم شیشه های دلم را پاک می کنم .
هنوز صورتت کامل نشده ، غبار می گیرد پنجره را ،
نمی دانم از سردی هواست یا از بخار هیجان نفسهای من
که هرگز خاطراتمان کامل نمی شود.
__________________
هر چه در فهم تو آید ،
آن بود مفهوم تو !
عطار
|
4 کاربر زیر از ماهین سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
10-17-2012
|
|
مدیر بخش ورزش
|
|
تاریخ عضویت: Jan 2012
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,335
سپاسها: : 7,242
6,424 سپاس در 3,063 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم.
خسته شدم بس که از سرما لرزیدم...
بس که این کوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم
زخم پاهایم به من میخندد... خسته شدم بس که تنها دویدم...
اشک گونه هایم را پاک کن و بر پیشانیم بوسه بزن...
می خواهم با تو گریه کنم ... خسته شدم بس که...
تنها گریه کردم... می خواهم دستهایم را به گردنت بیاویزم
و شانه هایت را ببوسم...خسته شدم بس که تنها ایستادم.
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|
3 کاربر زیر از mohammad.90 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 2 نفر (0 عضو و 2 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 02:07 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|