|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#6841
09-26-2010
|
||||
|
||||
لاله ساغر گیر و نرگس مست و بر ما نام فسق
داوری دارم بسی یارب که راداور کنم م
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#6842
09-26-2010
|
||||
|
||||
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست ه
__________________
|
|
#6843
09-26-2010
|
||||
|
||||
|
هزار دشمنم ار می کنند قصد هلاک
گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک د
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#6844
09-26-2010
|
||||
|
||||
|
دولت آن است که بی خون دل آید به کنار
ور نه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست ق
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم . . .
|
|
#6845
09-26-2010
|
||||
|
||||
|
دعوی درست نیست گر از دست نازنین
چون شربت شکر نخوری زهر ناب را ......
__________________
|
|
#6846
09-26-2010
|
||||
|
||||
|
با ق مجتب میگم
قصر فردوس به پاداش عمل می بخشند ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس ز
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#6847
09-26-2010
|
||||
|
||||
|
زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبت بد نامی چند ی
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ
|
|
#6848
09-26-2010
|
||||
|
||||
|
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد ل
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#6849
09-26-2010
|
||||
|
||||
|
لعلی از کان مروت بر نیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد ص
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ
|
|
#6850
09-26-2010
|
||||
|
||||
|
صبح پیری اثر قطع امید است اینجا
تار و پودکفنت موی سفید است اینجا ی
__________________
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 40 نفر (0 عضو و 40 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 08:56 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.