مشاعره سنتی

[parisun]

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش

[مجتب]

شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن

در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت

[natanaeil]

تا نگاه می کنی کار من آه کردن است
من به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

[آیلین]

تا کي غم آن خورم که دارم يا نه
وين عمر به خوشدلي گذارم يا نه
پرکن قدح باده که معلومم نيست
کاين دم که فرو برم برآرم يا نه

[parisun]

هرکسی را خسرو آسا شور شیرینی ست بر سر
گربه جانبازی یکی فرهاد می شدبد نمی شد

[MAHDI]

دل نشناسم چه بود جان و بدن تا برود
غم نخورم غم نخورم غم نخورم تا چه شود

[parisun]

در باغ دلم یک گل شاداب ندارم
از لذت دیدار شما خواب ندارم
صد دفتر صدبرگ پراز شعر سپید است
در شان شما یک غزل ناب ندارم

[Setare]

من می نه ز بهر تنگدستی نخورم
یا از غم رسوایی و مستی نخورم
من می زبرای خوشدلی میخوردم
اکنون که تو بر دلم نشستی نخورم

[natanaeil]

می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم

[SHeRvin]

مرحبا ای پیکِ مُشتاقان بگو پیغام دوست

تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست