|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#7093
11-14-2010
|
||||
|
||||
واقف سرمد تا مدرسه عشق گشود
فرقیی مشکل چون عاشق و معشوق نبود ب
__________________
|
|
#7094
11-14-2010
|
||||
|
||||
به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را گ
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
|
|
#7096
11-14-2010
|
||||
|
||||
|
لب از ترشح می پاک کن برای خدا
که خاطرم به هزاران گناه موسوس شد ی
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ
|
|
#7097
11-14-2010
|
||||
|
||||
|
یوسف پرده نشین!بی تو ،زلیخا صفتان
شبی از حسرت پنهان شدنت می میرند م
__________________
چای داغی که دلم بود به دستت دادم...آنقدر سرد شدم ...از دهنت افتادم
|
|
#7098
11-14-2010
|
||||
|
||||
|
مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق
گرت مدام میسر شود زهی توفیق ر
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ
|
|
#7099
11-14-2010
|
||||
|
||||
|
رفت و نرفته نکهت گیسوی او هنوز
غرق گل است بسترم از بوی او هنوز دوران شب ز بخت سیاهم بسر رسید نگشوده تاری از خم گیسوی او هنوز ک
__________________
|
|
#7100
11-14-2010
|
||||
|
||||
|
کاروانی که بود بدرقه اش حفظ خدا
بتجمل بنشیند بجلالت برود ح
__________________
چای داغی که دلم بود به دستت دادم...آنقدر سرد شدم ...از دهنت افتادم
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 3 نفر (0 عضو و 3 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 11:05 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.