|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#7331
01-04-2011
|
||||
|
||||
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفته‌ست در عهد ازل تقدیر ما ل
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#7332
01-04-2011
|
||||
|
||||
|
لاله ساغر گیر و نرگس مست و برما نام فسق
داوری دارم بسی یارب که را داور کنم م
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ ویرایش توسط فرانک : 01-04-2011 در ساعت 09:47 PM
|
|
#7333
01-04-2011
|
||||
|
||||
|
فرانک جون حرف سر جاشه
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#7334
01-05-2011
|
||||
|
||||
|
می خوام از تو بنویسم فکرت از سرم نمیره
هرجا باشم هرجا باشی هیشکی جاتو نمی گیره ن
__________________
چای داغی که دلم بود به دستت دادم...آنقدر سرد شدم ...از دهنت افتادم
|
|
#7335
01-05-2011
|
||||
|
||||
|
نیکی پیر مغان بین که چو با بد مستان
هر چه کردیم به چشم کرمش زیبا بود غ
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ
|
|
#7337
01-05-2011
|
||||
|
||||
|
صبا! به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان، تو داده‌ای ما را شِکَرفروش، که عمرش دراز باد، چرا تفقدی نکند طوطی شکرخا را؟ ا
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
|
#7338
01-05-2011
|
||||
|
||||
|
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تا سرا پرده گل نعره زنان خواهد شد خ
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ
|
|
#7340
01-06-2011
|
||||
|
||||
|
راه عشق ار چه کمینگاه کمانداران نیست
هر که دانسته رود صرفه ز اعدا ببرد ف
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 9 نفر (0 عضو و 9 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 11:14 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.