مشاعره سنتی

[NV1372]

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

[دانه کولانه]

یارم به یک لا پیراهن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن خواب است و بیدارش کند

بازهم از دلشدگان از شجريان آواز زيباي پاسبان حرم دل شده ام
:2:

[دانه کولانه]

ماشاالله اين تاپيك چقدر طرفدار داره از ديروز تاحالا اين چندمين دفعه ايه كه تا من اومدم جواب بدم كسي قبل از من جواب داده
حالا با ر بايد مشاعره كنم :

روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواست

واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست

بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت:

امروز همه روی جهان زیر پر ماست

[NV1372]

تا درتپش ساحل دریا مردم
ازسوزش تاریکی صحرا مردم

[haj_amir]

مجال من همين باشد که پنهان عشق او ورزم
کنار و بوس و آغوشش چه گويم چون نخواهد شد

نوید جان خوش اومدی

[دانه کولانه]

باز حاج امير و باز من و باز د اين همه دال از كجا بيارم
نميشه با با ي اومدي مشاعره كنم ؟ بديش اينه كه من سعي ميكنم حتما چيزي بگم كه موسيقيشم شنيده باشم نيست ديگه شرمنده تموم شد :D

دلم گرفته ای دوست، هوای گريه با من
گر از قفس گريزم، کجا روم، کجا من؟
کجا روم؟ که راهی به گلشنی ندارم
که ديده بر گشودم به کنج تنگنا من

[haj_amir]

ننگ ز خواهش بود اهل طمع را اگر
همت حاتم شود جود تو را جانشين

نق نزن این ن

[SonBol]

نه ، شاهنامه نیست که تو پهلوان شوی
این یک تراژدی ست ـ غم ِداستان من

[haj_amir]

ني من تنها کشم تطاول زلفت
کيست که او داغ آن سياه ندارد

[tanha]

دانی که چرا زمیوه ها سیب نکوست
نیمی رخ عاشق است ونیمی رخ دوست