مشاعره با حروف انتخابی

[mary.f]

جان ز تو نوش می کند دل ز تو جوش می کند
عقل خروش می کند بی تو بسر نمی شود

چ

[abadani]

چندين هزار صورت زيبا بيافريد
تا كيست كو نظر ز سر اعتبار كرد
ع

[mary.f]

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند

ک

[abadani]

كه رستم منم كم مماناد نام
نشيناد بر ماتمم پور سام
ز

[ساقي]

زین هر دو پی هم بگراییم هنوز
از دوست بدین سبب جداییم هنوز


م

[abadani]

من مانده ام محجور ازو ديوانه و رنجور ازو
گويي كه نيشي دور از او در استخوانم مي رود
ا

[ساقي]

از یار وفا مجوی کاندر هر باغ
بی هیچ نصیبه عشق میبازد زاغ
تا با خودی از عشق منه بر دل داغ
پروانه شو آنگاه تو دانی و چراغ

[abadani]

حرف انتخابي تو هم مثل من گويا پيري
ب
بيا ساقي آن مي كه حال آورد
كرامت فزايد كمال آورد
به من ده كه بس بي دل افتاده ام
وزاين هردو بي حاصل افتاده ام
پ

[ساقي]

مثل خودت که هميشه يادت ميره ....

پیدا دگران راست نهان تو تویی
خوش باش که در جمله جهان تو تویی

ت

[abadani]

تو را اگر ملك هنديان بديدي روي
نماز بردي و بتخانه هاش بر كندي
ح