بیاین حافظ بخونیم (مشاعره با ابیات و غزلهای حضرت حافظ)

[ماهین]

دی می شد و گفتم صنما عهد به جای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست
گر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت
در هیچ سری نیست که سری ز خدا نیست

[مستور]

تو ترحم نکنی بر من مخلص گفتم
ذاک دعوای و ها انت و تلک الایام

[افسون 13]

من و انکار شراب این چه حکایت باشد
غالباً این قدرم عقل و کفایت باشد
تا به غایت ره میخانه نمی‌دانستم
ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد

[leila_24]

دردایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
حکم آنچه تو فرمایی لطف آنچه تو بنمایی

[افسون 13]

یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد
هر کس که بدید چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد

[leila_24]

دست طمع چو پیش کسان میکنی دراز
پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش

[ماهین]

شکر خدا که از مدد بخت کار ساز
بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست

[پریشان]

توانگرا دل درویش خود بدست آور

که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند

[ماهین]

دلم از صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

[افسون 13]

ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
ببر اندوه دل و مژده دلدار بیار
نکته‌ای روح فزا از دهن دوست بگو
نامه‌ای خوش خبر از عالم اسرار بیار