بیاین حافظ بخونیم (مشاعره با ابیات و غزلهای حضرت حافظ)

[مستور]

تو شمع انجمنی یک زبان و یک دل شو
خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش

[افسون 13]

شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست
صلای سرخوشی ای صوفیان باده پرست

[yad]

تا مگر همچو صبا باز به کوی تو رسم
حاصلم دوش به جز ناله ی شبگیر نبود

[افسون 13]

در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد

[ماهین]

در گوشه ی امید چو نظارگان ماه
چشم طلب بر آن خم ابرو نهاده ایم
گفتی که حافظ دل سرگشته ات کجاست
در حلقه های آن خم گیسو نهاد ایم

[افسون 13]

معاشران ز حریف شبانه یاد آرید
حقوق بندگی مخلصانه یاد آرید

[اهورا]

دلها همه در چاه زنخدان انداخت
وآنگه سر چاه را به عنبر بگرفت

[ماهین]

تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام
شمه ای از نفحات نفس یار بیار

[مستور]

رحم آر بر دل من کز مهر روی خوبت
شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی

[ماهین]

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم
شمع هر جمع مشو ورنه بسوزی ما را
یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم