بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #71  
قدیمی 12-01-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

به هرجا که نگاه میکنم تو را میبینم،تصویر تو تنها چیزیست که چشمهایم باور میکند.دستان لرزانم را دراز میکنم تا صورت مهربانت را لمس کنم،اما تصویرت به یکباره محو میشود و من به یاد میاورم که تو در کنار من نیستی.
چشمانم را آرام میبندم،صدایت در گوشم میپیچد.،طنین خنده هایت همه جا را پر میکند.بی اختیار لبخند میزنم،ولی صدایت دورو دورتر میشود و من به یاد میاورم که باز هم تو نیستی و این فقط خیال توست که مرا دنبال میکند.و چه شیرین است رؤیایی که رنگ از وجود تو میگیرد.دلم میخواهد با تو کنار ساحل بنشینم،سرم را روی شانه های پرمهرت بگذارم و امواج آبی کف آلود را نگاه کنم و به آواز امواج گوش بسپارم.دلم برای آرامش نیلگون امواج تنگ شده است.دلم برای چشمهای دریایی تو تنگ شده است.برای امواج بی مهابای نگاهت که بر دلم میتازد و قلبم را از گرمای عشقت لبریز میکند.
دیشب برایت از آسمان یک سبد ستاره چیده ام،یک سبد نور، تا شبهایت بدون ستاره نماند.مگر نمیدانی قحطی آمده است؟قحطی خورشیدو ماه و ستاره.
گفتم برایت یک سبد بچینم،نکند آسمانت بی ستاره بماند.آخر اگر شبی خوابت نبرد،لا اقل ستاره ای باشد که بشماریش و آرام آرام چشمانت از خواب سنگین شود.
دلم هوایت را کرده است.میبینی! دوباره بیقرار شده ام.گیج شده ام.تو این حرفهای آشفته را به دل دیوانه ام ببخش.
دوستت دارم نازنینم.دوباره این دل دیوانه برای دیدن تو دلتنگ شده است
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )

ویرایش توسط Omid7 : 12-01-2009 در ساعت 08:34 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #72  
قدیمی 12-01-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شروع می کنم به از تو نوشتن کاغذ مست می گردد قلم به رقص در می آید.نمی دانم چرا هر وقت می خواهم از تو چیزی بر روی کاغذ بیاورم و از تو بنویسم وجودم،قلمم،کاغذم همه وهمه به وجد می آییم.عزیزم!تمام دیشب در خیالت گریستم هنوز پاییز چشمانت را روی شاخه های سرد انتظار جستجو می کنم نمی دانی چقدر محتاج توام.هنوز کاغذهایم به شوق نگاهت رنگ کاهی را پس می زند وتمام شب وتمام ثانیه ها،یکی یکی می گذرند وبه اشک هایم به دریاها روان می شوند کاش برگردی زود،کوچه بی تو دل تنگی دارد کاش برگردی زود و می دیدی که چه حالی دارد ببینی که هنوز حلقه زرد خورشید داغ تنهایی من را دارد کاش زود برمی گشتی تا قاب عکس روی دیوار تهی از چهره تو نباشد وتمام صفحات دفترم از حرف ونگاه واسم تو پر شود کاش زود بر می گشتی.تو اگر برگردی من تمام شاخه های گل یاس را با تمام احساس تقدیمت می کنم.
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #73  
قدیمی 12-01-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

امروز دلم هواي با توبودن كرده چشمانم شوق نگاه تورادارد كاش ميتوانستم لحظه اي ببينمت و دوباره دردرياي چشمانت غرق شوم
افسوس كه نميتوانم انچه كه در دل دارم بيان كنم زبانم قاصر است ودستم ناتوان از رسم احساسم اخر چگونه ثابت كنم دوستت دارم ؟ چه كنم ؟ توبگو
چگونه ميتوانم از وراي سيمهاي فلزي از اين دنياي مجازي احساسم را به تو نشان دهم؟
كاش فرصتي به من ميدادي؟ كاش چشمانم را ميديدي كه عشقم رافرياد ميزنند
تنهايي عذابم ميدهد خسته ام از تكرار زندگي تورا ميخواهم كه تكيه گاهم باشي از پاافتاده ام توان ايستادن
ندارم .گناه من چيست ؟ كه دوستت دارم ميخواهم با توباشم و در تو ذوب شوم
بغضي گلويم راميفشارد گوشه خلوتي ميجويم تا رهايش كنم غرورم نميگذارد اينجا گريه سر دهم تنها تو
ميتواني اشكهايم راببيني اشكي كه از چشمه قلب دردمندم جاري است

نازنينم :
باورم كن و بگذار با تودوباره جان بگيرم ميخواهم زندگيم را باتو رونق دهم
خنده را به لبانم بازگردان چه سخت غريبه اند اين دوباهم تو ميتواني اشتيشان دهي؟؟
دست مهرم را رد نكن دستي كه دست تورا ميجويد واگر يكي شوند دنياي تازه اي ميسازند از جنس عشق
ميشود دوباره فرهاد وشيريني ساخت ميتوان ليلي و مجنون بود اگر چشمانت ياري ام كنند
كاش كلمات جان داشتند و ميتوانستند احساس مرا فرياد بزنند تا باورم كني
اما اميد دارم كه روزي باورم كني وميدانم كه دور نيست پيوند دستهايمان به اميد ان روز.....
__________________
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #74  
قدیمی 12-01-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دلم براي تو ... آيا دل تو هم تنگ است ؟!
صداي هق هق ... گويا دل تو هم تنگ است
ببين نمي شود اينقدر دور بود از هم
ببين قبول كن دل تو هم تنگ است
من از مسافت اين جاده ها نمي ترسم
اگر بدانم آنجا دل تو هم تنگ است
اگر بدانم گاهي به ياد من هستي
و چند ثانيه حتي ! دل تو هم تنگ است
پرنده مي شوم اما نمي پرم بي تو
پرنده مي شوم تا دل تو هم تنگ است
براي تو پر پرواز مي شوم حتي
اگر در آن سر دنيا دل تو هم تنگ است
اگر در آن سر دنيا اگر در آن دنيا
اگر بدانم هر جا دل تو هم تنگ است
بدون مكث مي آيم كه باورت بشود
دلم براي تو ... آيا دل تو هم تنگ است
__________________
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #75  
قدیمی 12-02-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

بنويسم برايت از ترسم ... ترس از بي تو ماندن و بي تو رفتن ... بي تو گفتن و بي تو خواندن ...
بنويسم برايت از نغمه هاي شبانه غم در كنج عزلت تنهايي ام ...
بنويسم برايت از معناي زندگي
از اينكه من زندگي را در كنار تو بودن معنا مي كنم ...
زندگي را براي تو سرودن معنا مي كنم ...
من زندگي را در خروش چشمان نيلگونت معنا مي كنم ...
من زندگي را در آغوش تو بودن معنا مي كنم ...
معناي زندگي معناي بوسه هاي آتشين عشق است ...
زندگي يعني عشـــــــــــــــــــق
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #76  
قدیمی 12-02-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

باز به دفتر تنهايي هايم نگاهي تازه مي اندازم و من تنها حرف هاي نگفته اي را مرور مي كنم كه شايد روزي بخواني و شايد هم
اما هرچه هست قلبم را به انتهاي حسرت مي برد .

مهربانم بدون تو شبها غم را به آغوش مي كشم و به ياد تو خواب قاصدك را زير و رو مي كنم و تنها به عمق جاده ي ماه سفر مي كنم .

بهترينم حضور تو در همه ي لحظه هاي من اگر چه محسوس نيست اما هميشه آرامش قلبت را در بند بند وجودم احساس مي كنم و تنها ياد نگاه توست كه خورشيد آرزوهايم را بر فراز آسمان عشق به درخشندگي گوهرهاي ناب محبت مي تاباند . چشمهاي تو وسعت آسمان حضور را به زندگي من مي بخشد .

نمي خواهم به افسانه ي بي تو بودن فكر كنم
قصه عشق من و تو افسانه نيست كه با حقيقت فاصله داشته باشد ، ماجراي ما داستاني واقعي و شيرين است كه پاياني ندارد مگر با مـــــــــــرگ .

اي كاش بودي و اشكهاي غلتيده روي گونه هايم را با دستان گرم مهربانت پاك مي كردي . شايد اين بهانه اي بود براي احساس ناب نوازش دستانت بر روي چهره ي خسته و تنهايم .

حرفهاي نگفته اي كه شايد هميشه نا گفته بماند بر قفس تن سينه ام سخت بيتابي مي كند و تنها آغوش گرم عشــــــــقت درب اين قفس شكسته را باز مي كند و مرغ اسير عشق را در آسمان زندگي من و تو با سرافرازي به پرواز در مي آورد و آن گاه من زندگي تازه ام را با تو جشن مي گيرم .

زندگـــــــي با تو ، در كنار تو
با كمال زيباي عشــــــــــق
آرامش
با تـــــــــــو ، تنها با تــــــــــــو
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #77  
قدیمی 12-02-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

با قلبي لبريز از بهانه عشق و با لبي پر از ترانه هاي عاشقانه ،

اما خاموش و بي صدا به كوچه

باغهاي رويا سرك مي كشم و تا بي انتها مي روم .

مي روم به پاي بيد مجنوني آشفته ، كنار شقايقي عاشق و كوهي تنها اما استوار .

مي روم به اميد شاداب شدن زير باران تا انزوا و تنهايي ام درهم شكند
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #78  
قدیمی 12-02-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

كاش مي دانستي كه تو با دستهاي خالي ات پر از عاطفه هستي و نگاه

پر مهرت تنها نگاه مهرباني ست كه من ديده ام .

وقتي كه نگاهم مي كني تمام غمها از كنارم مي گريزند

و وقتي كه لبخند مي زني گويي تمام پنجره هاي

بسته لبخند مي زنند و گشوده مي شوند .

من تمام اينها را به جهاني نخواهم داد ،

پس بيا تا آخرين لحظه زندگي همين طور سبـــــــــــز باشيم .
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #79  
قدیمی 12-02-2009
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نه! نرو صبر کن

قرارمان این نبود

باید سکه بیندازیم

اگر شیر آمد:تردید نکن که دوستت دارم

اگر خط آمد :مطمئن باش دوستدارت هستم

...صبر کن سکه بیندازیم

اگر دوستت نداشتم...آن وقت برو
__________________
پاسخ با نقل قول
  #80  
قدیمی 12-03-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

رفتی در فصلی که تنها امیدم خدا بود و ترانه و تو که دستهایت سایه بانی بود بر بی کسی های من ...
تو که گمان می کردم از تبار آسمانی و دلتنگی هایم را در می یابی
تو که گمان می کردم ساده ای و سادگی ام را باور داری
و افسوس که حتی نمی خواستی هم قسم باشی ...
افسوس رفتی ... ساده ، ساده مثل دلتنگی های من و حتی ساده مثل سادگی هایم !
من ماندم و یک عمر خاطره و حتی باور نکردم این بریدن را
کاش کمی از آنچه که در باورم بودی ، در باورت خانه داشتم !
کاش می فهمیدی صداقتی را که در حرفم بود و در نگاهت نبود
کاش می فهمیدی بی تو صدا تاب نمی آورد ...
رفتی و گریه هایم را ندیدی و حتی نفهمیدی من تنها کسی بودم که ....
قصه به پایان رسید و من هنوز در این خیالم که چرا به تو دل بستم
و چرا تو به این سادگی از من دل بریدی ؟!!
که چرا تو از راه رسیدی و بانوی تک تک این ترانه ها شدی ؟!!
ترانه ها یی که گرچه در نبود تو نوشته شد اما فقط و فقط مال تو بود که سادگی ام را باور نکردی !


گناهت را می بخشم ! می بخشمت که از من دل بریدی و حتی ندیدی که بی تو چه بر سر این ترانه ها می آید !

دیدی اشک هایی را که قطره قطره اش قصه ی من بود و بغضی که از هرچه بود از شادی نبود !
بغضی که به دست تو شکست و چشمانی که از رفتن تو غرق اشک شد و تو حتی به این اشکها اعتنا نکردی !
اعتنا نکردی به حرمت ترانه ها یی که تنها سهم من از چشمانت بود !
به حرمت آن شاخه ی گل سرخ که لای دفتر ترانه هایم خشک شد !
به حرمت قدمهایی که با هم در آن کوچه ی همیشگی زدیم !
به حرمت بوسه هایمان ! نه !
تو حتی به التماس هایم هم اعتنا نکردی !


قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد !
قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم !
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:41 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها