بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #71  
قدیمی 12-26-2009
sheida.m آواتار ها
sheida.m sheida.m آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: TeHrAn
نوشته ها: 1,485
سپاسها: : 1

54 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
sheida.m به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به sheida.m
پیش فرض

چرا گرفته دلت ؟

مثل آن که تنهایی

چه قدر هم تنها !!



خیال می کنم دچار آن رگ پنهان رنگها هستی .

دچار یعنی ٬ عاشق !



و فکر کن چه تنهاست ٬

اگر ماهی کوچک٬

دچار آبی دریای بیکران باشد .



چه فکر نازک غمناکی !

دچار باید بود !


سهراب سپهری
__________________

♥SheidA♥


تو همان مهربانی هستی؟! یا مهربانی همان توست؟!
نمی دانم … می دانم بی شک با هم نسبت نزدیکی دارید
!! آسمونـــ ــ منـــ ــ همیشهـــ ــ !! ابریـــ ــ !! چترتو با خودتــ ــ آوردیـــ ــ !!

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #72  
قدیمی 12-26-2009
Afshin_m05 آواتار ها
Afshin_m05 Afshin_m05 آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: سنندج
نوشته ها: 774
سپاسها: : 0

27 سپاس در 21 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Afshin_m05 به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به Afshin_m05
پیش فرض

ریشه ی روشنی پوسید و فرو ریخت.
و صدا در جاده ی بی طرح فضا می رفت.
از مرزی گذشته بود ،
در پی مرز گمشده می گشت.
کوهی سنگین نگاهش را برید.
صدا از خود تهی شد
و به دامن کوه آویخت:
پناهم بده ، تنها مرز آشنا ! پناهم بده.
و کوه از خوابی سنگین پر بود.
خوابش طرحی رها شده داشت.
صدا زمزمه ی بیگانگی را بویید،
برگشت،
فضا را از خود گذر داد
و در کرانه نادیدنی شب بر زمین افتاد.
پاسخ با نقل قول
  #73  
قدیمی 12-28-2009
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض سرود گل


با همین دیدگان اشک آلود

از همین روزن گشوده بدود

به پرستو، به گل ، به سبزه درود ، به شکوفه ،


به صبحدم ، به نسیم


به بهاری که میرسد از راه ، چند روز دگر به ساز و سرود


ما که دل هامان زمستان است


ما که خورشیدمان نمی خندد


ما که باغ و بهارمان پژمرد


ما که پای امیدمان فرسود


ما که در پیش چشم مان رقصید


این همه دود زیر چرخ کبود


سر راه شکوفه های بهار ، گریه سر می دهیم با دل شاد


گریه شوق با تمام وجود



" فریدون مشیری "



__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #74  
قدیمی 12-28-2009
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


رسیدن به اوج کار راحتی نیست ،اما در اوج ماندن کار بسیار سختی است .
زمانی عاشق می شوی که در قلبت جایی برای عشق وجود داشته باشد.
آینده از آن توست ، اگر از امروزت حداکثر استفاده را ببری .
تنها زمانی پیر شده ای که احساس پیری کنی.
توانمندی و قابلیتهای تو به اندازه ای است که آنها را ببینی.
یاس و ناامیدی تنها به دنبال آدمهای ضعیف می گردند.
تنها زمانی به عقب برگرد که بخواهی درسی از گذشته ات بگیری.
کسانیکه سریعتر میروند همیشه زودتر به مقصد نمی رسند.
قدرت واقعی در منطق قوی تو نهفته است.
تاریکی و سکوت شب زیباست به شرط آنکه در آن تاریکی ، روشن فکر کنی.
می توانید بهترین باشید ، کافی ست که بخواهید و اراده کنید، باور کنید.
به همین سادگی . لطفا کمی مکث کنید!!


__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #75  
قدیمی 12-28-2009
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض حتی اگر نباشی...

می خواهمت چنان که شب خسته خواب را
می جویمت چنان که لب تشنه آب را
محوتوام چنان که ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده دمان آقتاب را
بی تابم آن چنان که درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایسته ای چنان که تپیدن برای دل
یا آن چنان که بال پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی، می آفرینمت
چونان که التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنی تر زپاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را


دکتر قیصر امین پور
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #76  
قدیمی 12-29-2009
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض




تو از این دشت خشک تشنه روزی کوچ خواهی کرد و
اشک من تو را بدرود خواهد گفت
نگاهت تلخ و افسرده ست
دلت ر ا خارخار نااامیدی سخت آزده است
غم این نابسامانی همه توش و توانت راز تن برده ست
تو ،با خون وعرق،این جنگل پژمرده را رنگ و رمق دادی
تو بادست تهی باآن همه توفان بنیان کن درافتادی
توراک.وچیدن ازاین خاکدل برکندن ازجاناست
تورا بابرگ برگ این چمن پیوند پنهان است.
تورا این ابر ظلمت گستر بیرحم بی باران
تورااین خشکسالی های پی در پی در
تو را از نیمه ره برگشتن یاران
توراتزویر غمخواران
زپا افکند،
تورا هنگامه شوم شغالان
بانگ بی تعطیل زاغان در ستوه آورد!
تو با پیشانی پاک نجیب خویش
که ازان سوی گندم زار
طلوع با شکوهش خوش تراز صد تاج خورشیداست،
تو بااآن گونه ها ی سوخته از آفتاب دشت
تو با آن چهره افروخته از آتش غیرت
که در چشمان غمباری که روزی چشمه جوشان شادی بود و،
اینک حسرت وافسوس بر آن سایه افکنده است،
خواهی رفت
واشک من ترا بدرودخواهدگفت!
من اینجا ریشه درخاکم!
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یاپاکم
من اینجا تا نفس باقی است می مانم
من اینجا چه می خواهم نمی دانم!
امید روشنایی گرچه دراین تیرگی ها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه ،می رانم
من اینجا روزی آخر از دل خاک
بادست تهی ،گل بر می افشانم
من اینجا روزی اخر از ستیغ کوه، چون خورشید
سرود فتح می خوانم
و میدانم
توروزی باز خواهی گشت

شاعر :فریدون مشیری
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #77  
قدیمی 12-29-2009
sheida.m آواتار ها
sheida.m sheida.m آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: TeHrAn
نوشته ها: 1,485
سپاسها: : 1

54 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
sheida.m به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به sheida.m
پیش فرض

خوش به حال باران که روی شانه هایت ارام می گیرد خوش به حال باران که دست هایت را به سویش دراز میکنی

__________________

♥SheidA♥


تو همان مهربانی هستی؟! یا مهربانی همان توست؟!
نمی دانم … می دانم بی شک با هم نسبت نزدیکی دارید
!! آسمونـــ ــ منـــ ــ همیشهـــ ــ !! ابریـــ ــ !! چترتو با خودتــ ــ آوردیـــ ــ !!

پاسخ با نقل قول
  #78  
قدیمی 12-30-2009
sheida.m آواتار ها
sheida.m sheida.m آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: TeHrAn
نوشته ها: 1,485
سپاسها: : 1

54 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
sheida.m به Yahoo ارسال پیام فرستادن پیام با Skype به sheida.m
پیش فرض

بگذار و بگذر
ببین و دل مبند
چشم بینداز و دل مباز
که دیر یا زود
باید گذاشت و گذشت
__________________

♥SheidA♥


تو همان مهربانی هستی؟! یا مهربانی همان توست؟!
نمی دانم … می دانم بی شک با هم نسبت نزدیکی دارید
!! آسمونـــ ــ منـــ ــ همیشهـــ ــ !! ابریـــ ــ !! چترتو با خودتــ ــ آوردیـــ ــ !!

پاسخ با نقل قول
  #79  
قدیمی 12-30-2009
سادات آواتار ها
سادات سادات آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: وتمدن ازاین شهربه پاخواسته...
نوشته ها: 329
سپاسها: : 16

37 سپاس در 25 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

گرم یاداوری یانه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم....
__________________
یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟
برایش صادقانه می نویسم :برای آنکه باید باشد ونیست!!!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ با نقل قول
  #80  
قدیمی 12-31-2009
صدای سکوت آواتار ها
صدای سکوت صدای سکوت آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 140
سپاسها: : 0

8 سپاس در 8 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چـــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــرا




چرا چرا چرا همچین کاری با من کردی چرا منو زیر خروارها خاک

گذاشتی یو رفتی فکر کردی با این کارات بهم لطف کردی اما نمی

گدونی که چطور خوردم کردی چطور نابودم کردی آخه چرا چرا

مثل همیشه این تویی که راحت رفتی و باز این منم که مثل همیشه

مدفون شدم زیر آوارهایی که تو به خیال خودت خاستی با اونها

واسم زندگی بسازی اما نمی دونی که چه بلایی سر من آوردی

نمیدونی که نابودم کردی و باز این منم که خسته تر از همیشه دارم

فقط نفس میکشم اخه گناه من چی بود فقط تنها گناه من یه حس بود

یه احساسی که به من امید زندگی میداد امید واسه نفس کشیدن

واسه زنده بودن و زندگی کردن واه اینکه مثل یه مرده متحرک

نباشم اما الان حتی مثل یه مرده متحرک هم نیستم و مسبب همه

این خورد شدنها همه این داغون شدنها فقط تو کاراتی آخه چرا

خواهش میکنم فقط برای یه بار بگو چرااین کارو با من کردی چرا

میخواستی ازت متنفر بشم منی که میدونی محاله ازتو و از تمام

احساسم متنفر بشم فقط با این کارت باعث شدی من بازم به یاد تمام

حرفات فکراتو حتی احساسی که میدونم بهم نداری بیفتم خدای

مهربونیها چرا چرا آخه یکی پیدا بشه فقط جوابی واسه چراهای

من داشته باشه منی که تو هر لحظه نگران اون بودم که الان داره

چیکار میکنه حالش خوبه یا نه اصلا هر از گاهی یاد منم میفته یانه

خدا خدای خوب خدای تمام ناامیدا کمکم کن به منی که تنها یه جسم

واسم مونده که فقط مجبورم بخاطر اینکه بهم میگن زنده با خودم

این طرف او اونطرف بکشم خدای خوب من من مثل همیشه تنهام

حتی تنها تر از قبل اونقد تنهام که روی زمین وسیع تو زیر آسمون

همیشه ابی تو جایی ندارم و فقط به اجبار دارم نفس میکشم خدای

خوبیهای عالم من تو دنیایی که تو واسه آسایش انسانها ساختی

هیچ جایی ندارم حتی سر سوزنی هم جایی ندارم اام با همه اینها




خدایی دارم چون تو تویی که با اینکه همه آدمها تنهام گذاشتن تو


منو تنها نذاشتی تو هر نفسی که میکشیدم با من بودی خدای

مهربونیها به منی که فقیر ترین آدم روی زمینم یه نگاه بکن که این

فقیر غم فقرو نمیخوره تنها غم جدایی و تنهایی رو میخوره تنهاش

نذار خدای زیبایی ها من خستم به اندازه تمام شاپرکها خستم به

اندازه تمام دلشکسته ها خستم الان تنها چیزی که فقط باعث میشه


بازم نفس بکشم اینه که تو هستی که اگه تویی هم نداشتم معلوم

نبود ............................................................ ..............

خدای مهربونیها کمک کمک کمک این حرف یه آدم دلشکسته و


زیرآوار مونده است بهترین من همین

اميدوارم اون آدمي كه همچين بلايي سر من آورده بخونه و بفهمه با من چه كرده

ویرایش توسط صدای سکوت : 12-31-2009 در ساعت 10:53 AM
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 01:04 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها