|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| استان کرمانشاه در این تالار به بحث و بررسی مطالب مرتبط به استان کرمانشاه میپردازیم. |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#861
02-22-2010
|
||||
|
||||
کافی شاپ حال نمی ده کوروش جون باید تالار اترین رو می گرفت اونوقت چی می شد
  
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#862
02-22-2010
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
 فردین مخوای بری تالار اترین چه بکنی هی اینمان مانده انشالله عروسی آقا کورش همگی اونجا دعوت میشیم  بچه ها جای منم خالی کنید حیف نمیتونم بیام  خوش بگذرهههههه خودم بعد از عید یه برنامه ای با آناهیتتا میریزم اگه بردمتان !! 
__________________
یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو
و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق ... مسافر! انتقام غریبی است رفتنت!!
|
|
#863
02-22-2010
|
||||
|
||||
|
سلام
هر چی فکر کردم دیدم صلاح نیست بیام  وقتی به ادمین سایت تهمت میزنن که با گاری چای میفروشه فردا میگن خاله رزی سر چارای گاو گشا سیخ کباب میفروشه و فال میگیره  بیا فالت ببینوم  ............................ از شوخی گذشته دوست داشتم بیام اما متاسفانه نمیشه خوش باشید جای مارو هم خالی کنید عکس دسته جمعی یادتان نره ای روزا دیگه تکرار نمیشه ............................ باران جان نگفته بودی دو قلو داری زنده باشن چند ساله هستن دخترن یا ............. خدا حفظشان کنه
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#864
02-23-2010
|
||||
|
||||
|
سلام بچه ها همه که خوابین
خوابای خوش ببینید من سرم پنمیده الان ساعت یک و نیمه گوشم به فردوسی پوره چشم اینجاس خوابمم نمی آد دعامه پس میگیرم الهی خواب جن ببینین اینقد زود میخوابین 
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ
|
|
#865
02-23-2010
|
||||
|
||||
|
من بیدارم فرانک خانوم. سرم خیلی درد می کنه. امروز جای شما خالی با بچه ها رفتیم بیرون. کلاه نبرده بودم سرم هم خب مو نداره سینوزیت هم دارم یه ذره باد خرد به کله ام الان سرم داره می ترکه.
|
|
#866
02-23-2010
|
||||
|
||||
|
ســــــــــلام به همه سلامت و دلخوش باشین همیشه . . . ما شبی دست بر آریم و دعایی بکنیم غم هجران تورا چاره ز جایی بکنیم دل بیمار شد از دست رفیقان مددی تا طبیب به سر آریم و دوایی بکنیم این فال به نیت بچه های بیدار که الان توی فروم هستن بود و دیگه اینکه اعلام وجود کرده باشم یعنی اعلام بیداری . بیرون بودم هوای شهر عجب وضعیت بدی داره این گرد و غبار شاید از بمب و موشک موثرتر باشه ، اونجوری که ریغ رحمت روسر نکشیدیم شاید این گرد و غبار کاری شد و جبران اون بمب های به هدف نخورده شد و . . . ویرایش توسط سربه هوا : 02-23-2010 در ساعت 02:34 AM
|
|
#867
02-23-2010
|
||||
|
||||
|
سلام
فرانک خانوم منم بیدارم اما نمی دانم چرا بازم سرعت پایینه ..................... عمو یونس خوش گذشت؟ تعریف کنید برامان ............................. بله سر به هوا مدارس هم به دلیل این گرد و خاک فردا تعطیله
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#868
02-23-2010
|
||||
|
||||
|
سلام آقا یونس
آخری کار خودتانه کردین ما ره نبردییییییییییییین خو بری خودتان تنهایی هی نشستین غیبتمانه کردین هااااااااا
__________________
یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو
و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق ... مسافر! انتقام غریبی است رفتنت!!
|
|
#869
02-23-2010
|
||||
|
||||
|
چه بدبختی داریم ها
. ای گرت و خاک چه بود امروز دچارمان شد. میبینین چه توشه شری هاتیمه. امروز ساعت 9 بلیط اهواز دارم. کلی خرید داشتم. با ای هوا چه طور برم بیرون. اصلا مغازه ها باز هستن؟عرضم به حضورتون که آره دیجه رفتیم بیرون. تعریف نداره خب. بچه ها عکس گرفتن نمیدانم چرا هنوز نذاشتن. عسل بانو خانوم اتفاقا کوروش هی می گفت غیبت بکنیم( به علی راس میگم. همه شاهدن) مه هی می گفتم زشته. خلاصه بحث سر ای بود که غیبت کیه بکنیم. مه گفتم ای امیر عباس انصاری غیبت خورش خوبه ولی کوروش گفت نه کره او تهرانیه غیبت همی بچه های کرماشانه بکنیم. خلاصه کار خودشه کرد. بعد هی ده دقه یه بار به صاحب کافی شاپ میگفت ببخشید ذرت مکزیکی ندارین. شیطمان کرد بو قرآن. هی شرف نداشتمان رفت. نمیدانم ای بری چه ایجوره. انقدر فنا فی الذرت مکزیکی شده که همه چیزه مثل ذرت مکزیکی می بینه. آخرش دیدیم فایده نداره رفتیم بیرون گفتیم یه ذرت مکزیکی براش بخریم یه وقت خودکشی نکنه خونش بیفته گردنمان.
|
|
#870
02-23-2010
|
||||
|
||||
|
کوره یونس تو که اهل چاخان نبودی کافی شاپ کجا بود ما پشت سرتان بودیم در فلافل فروشی پایین پله های کوچه آگاهی در ارگ بودین
یکی یه فلافل سفارش دادین ایشالله فلافل عروسیتانه بخوریم عیب نداره ماره نبردین بچه ها خبر جدید لکها دسته جمعی برای زیارت به چین رفتن اونا به تازگی متوجه شدن شاولین برادر باولینه
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 8 نفر (0 عضو و 8 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 09:47 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.