هرگز در میدان مقایسه ی خویش با دیگران مشکن
موجودی بی نظیر و بی تشابه
به مقیاس معیارهای دیگران بنیاد مکن
تنها تو می دانی که « بهترین » در زندگانیت
از کنار آنچه با قلب تو نزدیک است آسان مگذر
بر آنها چنگ درانداز، آنچنان که در زندگی خویش
که بی حضور آنان، زندگی مفهوم خود را از دست می دهد
انگشتانت فرو لغزد و آسان هدر شود
هر روز، همان روز را زندگی کن
و بدین سان تمامی عمر را به کمال زیسته ای
همه چیز در همان لحظه ای به پایان می رسد
که قدمهای تو باز می ایستد
هنوز پله ای تا کمال فاصله باشد
و هم بدینسان است که به مفهوم شجاعت
آنگاه که بگویی دیگر نخواهمش یافت
عشق را از زندگی خویش رانده ای
عشق چنان است که هر چه بیشتر ارزانی داری، سرشارتر شود
و هر گاه که آن را تنگ در مشت گیری، آسان تر از کف رود
پروازش ده تا که پایدار بماند
که بی آنان زندگانی را امیدی نیست
و بی امید، زندگی را آهنگی نباشد
از روزهایت شتابان گذر مکن
نه تنها نقطه ی سرآغاز خویش
که حتی سرمنزل مقصود را گم کنی
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ،
از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ،
نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ،
یاغی شوی و دگر نیایی . . .
ای بنده تو سخت بیوفایی ...