بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #871  
قدیمی 04-10-2010
alidehban آواتار ها
alidehban alidehban آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Mar 2010
محل سکونت: قزوین
نوشته ها: 63
سپاسها: : 1

14 سپاس در 14 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Cool بشارت....

اي دل بشارت مي‌دهم خوش روزگاري مي‌رسد
يا درد و غم طي مي‌شود، يا شهرياري مي‌رسد
گر كارگردان جهان، باشد خداي مهربان
اين كشتي طوفان زده هم بر كناري مي‌رسد
انديشه از سرما مكن سر مي‌شود دورانِ وي
شب را سحر باشد ز پي‌، آخر بهاري مي‌رسد
اي منتظر! غمگين مشو قدري تحمّل بيشتر
گردي بپا شد در افق، گوئي سواري مي‌رسد!
يار همايون منظرم آخر درآيد از درماميد
خوش مي‌پرورم زين نخل باري مي‌رسد
كي بوده است و كي شود ملك غزل بي‌جكمران
هر دوره آن‌را خواجه‌اي يا شهرياري مي‌رسد
«مفتون» منال از يار خود گر با تو گاهي تلخ شد
كز گل بدان لطف و صفا گه نيش و خاري مي‌رسد...

مفتون اميني
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #872  
قدیمی 04-10-2010
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

گفتمش آغاز درد عشق چيست؟
گفت آغازش سراسر بندگيست
گفتمش پايان آن را هم بگو
گفت پايانش همه شرمندگيست
گفتمش درمان دردم را بگو
گفت درماني ندارد، بي دواست
گفتمش يک اندکي تسکين آن
گفت تسکينش همه سوز و فناست

ویرایش توسط فرگل : 04-10-2010 در ساعت 09:42 AM
پاسخ با نقل قول
  #873  
قدیمی 04-10-2010
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

عشق با غرور زيباست ولي اگر عشق را به قيمت فرو ريختن ديوار غرور گدايي كني... آن وقت است كه ديگر عشق نيست صدقه است
پاسخ با نقل قول
  #874  
قدیمی 04-10-2010
فرگل آواتار ها
فرگل فرگل آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: كرمانشاه
نوشته ها: 1,524
سپاسها: : 2,541

1,575 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

می گفت عاشقم, دوستش دارم و بدون او هیچم و برای او زنده هستم...
او رفت, تنها ماند... زندگی کرد و معشوق را فراموش کرد.
از او پرسیدم از عشق چه می دانی؟ برایم از عشق بگو...
گفت:عشق اتفاق است باید بنشینی تا بیفتد
گفت:عشق آسودگیست,خیال است... خیالی خوش.
گفت:ماندن است، فرو رفتن در خود است.
گفت:خواستن و تملک است, گرفتن است.
گفت: عشق سادست, همین جاست دم دست و دنیا پر شده از عشق های زودگذر
عشق های سادهء اینجایی و عشق های نزدیک و لحظه ای.
گفتم: تو عاشق نبودی و نیستی.....
گفتم:عشق یک ماجراست, ماجرایی که باید آن را بسازی.
گفتم:عشق درد است درد تولدی نو، عشق تولد است به دست خویشتن.
گفتم:عشق رفتن است عبور است, نبودن است.
گفتم:عشق جستجوست, نرسیدن است, نداشتن و بخشیدن است.
گفتم:عشق درد است, دیر است و سخت است.
گفتم:عشق زیستن است از نوعی دیگر...
به فکر فرو رفت و گفت عاشق نبوده ام...
گفتم عشق راز است، راز بین من و توست، بر ملا نمی شود و پایان نمی یابد، مگر به مرگ...

پاسخ با نقل قول
  #875  
قدیمی 04-11-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

در خانه دل ما را جز یار نمی گنجد
چون خلوت یار اینجاست اغیار نمی گنجد

در کار دو عالم ما چون دل به یکی دادیم
جز دست یکی ما را در کار نمی گنجد

مستیم و در این مستی بیخود شده از هستی
در محفل ما مستان هشیار نمی گنجد

اسرار دل پاکان با پاک دلان گویید
کاندر دل نامحرم اسرار نمی گنجد

گر عاشق دلداری با غیر چه دل داری
کان دل که در او غیر است دلدار نمی گنجد

از بخل و حسد بگذر در ما و تویی منگر
با مساله توحید این چار نمی گنجد

گر انس به حق داری از خلق گریزان شو
کآدم چو بهشتی شد در نار نمی گنجد

انسان چو موحد شد در شرک نمی ماند
آری گل این بستان با خار نمی گنجد

گفتار فواد آری در پرده بود لیکن
آنجا که بود کردار گفتار نمی گنجد
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #876  
قدیمی 04-12-2010
T I N A آواتار ها
T I N A T I N A آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,337
سپاسها: : 0

66 سپاس در 58 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است
چه زجری میکشد انکس که انسان است و از احساس سر شار است
__________________
زندگي با صدا شروع ميشه بي صدا تموم ميشه، عشق با ترس شروع ميشه با شك تموم ميشه، دوستي هر جايي ميتونه شروع بشه اما هيچ جا تموم ميشه.
پاسخ با نقل قول
  #877  
قدیمی 04-12-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

من زندگی را با رنگین كمان بال پروانه‌ها می‌سرایم

روشنایی بود

كه میل بودنم بخشید

اكنون به دل آتش می‌روم!

شعله می‌شوم

و بدین‌سان جاودانه روشنایی می‌شوم...

..
..
.
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #878  
قدیمی 04-12-2010
nae آواتار ها
nae nae آنلاین نیست.
کاربر فعال بخش سینما
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: بهشهر
نوشته ها: 1,694
سپاسها: : 1

31 سپاس در 27 نوشته ایشان در یکماه اخیر
nae به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود
__________________
ما خانه به دوشیم
ما خانه به دوشیم
تیم اس اس به دو عالم نفروشیم
سال 89 تو دربی 69
شیث رضایی دنبال فرهاد بدو
آی بدو آی بدو
آی بدو آی بدو
پاسخ با نقل قول
  #879  
قدیمی 04-13-2010
T I N A آواتار ها
T I N A T I N A آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,337
سپاسها: : 0

66 سپاس در 58 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

حال من دست خودم نيست

ديگه آروم نمي گيرم...

دلم از کسي گرقته که مي خوام براش بميرم...

باز سرنوشت و انتهاي آشنايي

باز لحظه هاي غم انگيز جدايي

باز لحظه هاي ناگزير دل بريدن

بازم آخر راه و حس تلخ نرسيدن

پاي دنياي تو موندن

مث عاشق هاي عالم

تا منو ببخشي آخر

تا دلت بسوزه کم کم

مثل آيينه روبرومه حس با تو بودن من

دارم ازدست تو مي رم

عاشقي کن منو نشکن

باز سرنوشت و انتهاي آشنايي

باز لحظه هاي غم انگيز جدايي

باز لحظه هاي ناگزير دل بريدن

بازم آخر راه

و

حس تلخ

نرسيدن

نرسيدن...
__________________
زندگي با صدا شروع ميشه بي صدا تموم ميشه، عشق با ترس شروع ميشه با شك تموم ميشه، دوستي هر جايي ميتونه شروع بشه اما هيچ جا تموم ميشه.
پاسخ با نقل قول
  #880  
قدیمی 04-13-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



دانم اكنون از آن خانه دور
شادي زندگي پر گرفته
دانم اكنون كه طفلي به زاري

ماتم از هجر
مادر گرفته
هر زمان مي دود در خيالم

نقشي از بستري خالي و سرد

نقش دستي
كه كاويده نوميد
پيكري را در آن با غم و درد

بينم آنجا كنار بخاري

سايه
قامتي سست و لرزان
سايه بازواني كه گويي

زندگي را رها كرده آسان

دورتر
كودكي خفته غمگين
در بر دايه خسته و پير

بر سر نقش گلهاي قالي

سرنگون
گشته فنجاني از شير
پنجره باز و در سايه آن

رنگ گلها به زردي كشيده

پرده افتاده بر شانه در

آب گلدان به آخر رسيده

گربه با ديده اي سرد و
بي نور
نرم و سنگين قدم ميگذارد
شمع در آخرين شعله خويش
ره به سوي عدم ميسپارد
دانم اكنون كز آن خانه دور
شادي زندگي پر گرفته
دانم اكنون كه طفلي به زاري
ماتم از هجر مادر گرفته
ليك من خسته جان و پريشان
مي سپارم ره آرزو را
بار من شعر و دلدار من شعر
مي روم تا بدست آرم او را
...


ته شعر از فروغ فرخزاد
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 2 نفر (0 عضو و 2 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:56 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها