|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| تاپیکهای سریالی در این بخش تاپیکهایی قرار خواهند گرفت که پست های آن شمارش نمیشود . و تاپییک هایی مانند "یک آرزوی خیر برای نفر بعدیت بکن" و ... قرار میگیرد. |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#871
09-21-2009
|
|||
|
|||
سلام خدمت خوشكگم خوبي ابرا چوني منالگت چونه عيد تونيش مبارك حال شويت چونه سلام برسن اول سوال شما هيچ رفيق ناباب و اعتياد و خلاف و دزدي ممنوع ايما چند روژيه سرم فره شلوغه كارام زياد بيه و پروژگميش توچياس و يك يك قرمه غالي بيه بيا و ببين همين
سوال داش كوروش عرض كم خدمتت كه انسان توانمند است و هيچ غير ممكني براي اراده او وجود ندارد هر چيزي كه واقعا خواسته ادمي باشد به حكم خداوند و همت كائنات ميسر خواهد شد البت اگر خوب باشد براكم چرا آدمين اسمش دانه كولانه است
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ......  ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري) 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#872
09-21-2009
|
||||
|
||||
|
خوب فکر میکنم دانه کلانه به زبان ما همون آش دندونیه که واسه بچه ها یی که میخوان دندون در بیارن میپزن و این اسم یه جورایی به این مساله مربوط میشه شایدم اون کوچولوی خواهر زاده ی نازشون
============================ ادمین : درست گفتی ولی من خواهر زاده ندارم اگه آیلینو میگی دختر خالمه 2 ماهشه...
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری ویرایش توسط دانه کولانه : 09-21-2009 در ساعت 03:09 PM
|
|
#873
09-21-2009
|
||||
|
||||
|
مخواستی شلم و دوینه باشه ؟ خب دانه کولانه به ای خوبی....
تا حالا شده توی خواب ببین از پرتگاه افتادی پایین یهو از خواب بپری ببینی از تو رختخواب یا تختخوابت افتادی پایین ؟
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
|
|
#875
09-21-2009
|
|||
|
|||
|
چون بي ربط وجود نداره
چرا ما ادما مو داريم
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ...... ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)
|
|
#876
09-21-2009
|
||||
|
||||
|
آره من تا حالا چند بار تو خواب از پشت بام افتادم و فکر میکنم این برمیگرده به بچگیهام چون همیشه تصمیم داشتم یه کایت کوچولو درست کنم ببرم رو پشت بوم و بپرم پایین که هیچوقت نشد ولی همیشه خوابشو میبینم که از یه آپارتمان چند طبقه با سر سقوط میکنم
و بعضی وقتها هم خواب میبینم که از پشت فرمون از رو پل قره سو می افتم پایین خواب ما چقدر میتونه صحت داشته باشه
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#878
09-21-2009
|
||||
|
||||
|
خب هر رفتی یه اومدی داره دیگه یه روز اومدیم یه روزم باید بریم
چرا بعضی گلها بدبو هستن؟
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#880
09-21-2009
|
||||
|
||||
|
چون مظهر زیباییه
چرا بعضیها دلشون خیلی پاکه؟
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 5 نفر (0 عضو و 5 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 03:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.