|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| تاپیکهای سریالی در این بخش تاپیکهایی قرار خواهند گرفت که پست های آن شمارش نمیشود . و تاپییک هایی مانند "یک آرزوی خیر برای نفر بعدیت بکن" و ... قرار میگیرد. |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#881
01-07-2010
|
||||
|
||||
من آن کوچه گرد شب انتظارم
که جز دیدنت آرزویی ندارم نگاهی برای خدا کن !!
__________________
یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو
و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق ... مسافر! انتقام غریبی است رفتنت!! 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#883
01-07-2010
|
||||
|
||||
|
آن که امروز را از دست میدهد فردا را نخواهد یافت ، هیچ روزی از امروز با ارزش تر نیست
__________________
آموخته ام ... با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه، رختخواب خرید ولی خواب نه، ساعت خرید ولی زمان نه، می توان مقام خرید ولی احترام نه، می توان کتاب خرید ولی دانش نه، دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره ، می توان قلب خرید، ولی عشق را نه. (چارلی چاپلین)
|
|
#884
01-07-2010
|
||||
|
||||
|
آنچه یک نفر می داند هیچ کس نمی داند و آنچه 2 نفر می دانند همه کس می داند.
__________________
آموخته ام ... با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه، رختخواب خرید ولی خواب نه، ساعت خرید ولی زمان نه، می توان مقام خرید ولی احترام نه، می توان کتاب خرید ولی دانش نه، دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره ، می توان قلب خرید، ولی عشق را نه. (چارلی چاپلین)
|
|
#885
01-07-2010
|
||||
|
||||
|
نفرین به سفر که هر چه کرد او کرد......
__________________
از جور قد بلند و موی پستت از سرکشی نرگس بی می مستت ترسم به کلیسای رومم بینی ناقوس به دستی و به دستی دستت...
|
|
#886
01-07-2010
|
||||
|
||||
|
آری
تا شقایق هست زندگی باید کرد...
|
|
#887
01-08-2010
|
||||
|
||||
|
دریاست مجلس او دریاب وقت و دریاب
هان ای زیان رسیده وقت تجارت آمد
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#888
01-08-2010
|
||||
|
||||
|
بشوی ای خردمند از آن دوست دست
که با دشمنانت بود هم نشست
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست 
|
|
#889
01-08-2010
|
||||
|
||||
|
از لحظات زندگی لذت ببر
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#890
01-08-2010
|
||||
|
||||
|
ترا با چنین تندی و سر کشی
نپندارم از خاکی، از آتشی
__________________
ــــــــــــــــــ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 08:39 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.