مشاعره واژه ای

[mary.f]

در پرده اسرار کسی را ره نیست
زین تعبیه جان هیچ کسی آگه نیست

[Nur3]

مژده اي دل كه مســـيحا نفسي مي آيد

كه ز انفاس خوشش بوي كسي مي آيد

[farya]

اگر به من بگویی ، فراموش می کنم


اگر یادم بدهی ، به خاطر می آورم

اما اگر در گیرم کنی یاد می گیرم

[farya]

ديروز به ياد تو وآن عشق دل انگيز
بر پيكر خود پيرهن سبز نمودم
در آينه بر صورت خود خيره شدم باز
بند از سر گيسويم آهسته گشودم
عطر آوردم بر سر سينه فشاندم

[Nur3]

ســـــحر بلبل حكايت با صـــبا كرد

كه عشــق روي گل با ما چها كرد

[دانه کولانه]

این باد صبا خیلی مورد توجه شعرا بوده یکی پیامشو بهش میده تا به معشوق برسونه یکی میگه واویلا اگه صبا خبر دار بشه
یکی میگه باد صبا دروغزن _دروغگو_ است

اتفاقی چند روز پیش دو تا شعر جدید از اینکه مواظب صبا باش شندیدم !



ای جان حدیث ما بر دلدار بازگوی!
اما چنان مگو که صبا را خبر شود!

اولی رو شجریان عالی میخونه و دومی رو قربانی خوب

دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود
حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست

[mary.f]

حافظ به ادب باش که واخواست نباشد
گر شاه پیامی به غلامی نفرستاد

[ساقي]

زان شاه که او را هوس طبل و علم نیست
دیوانه شدم بر سر دیوانه قلم نیست
از دور ببینی تو مرا شخص رونده
آن شخص خیالست ولی غیر عدم نیست

..

[Nur3]

آسمان بار امانت نتوانست کشید

قرعه کار به نام من دیوانه زدند

[ساقي]

بهار ار باده در ساغر نمي کردم، چه مي کردم؟
ز ساغر گر دماغي تر نمي کردم، چه مي کردم؟
هوا تر، مي به ساغر، من ملول از فکر هشياري
اگر انديشه ديگر نمي کردم، چه مي کـــردم؟
ز شيخ شهر جان بردم به تـــزوير به مسلماني
مدارا اگر به اين کافــر نمي کردم، چه مي کردم؟