مشاعره سنتی

[مهدی]

تو آفتاب ملکی و هر جا که می روی
چون سایه از قفای تو دولت بود دوان

[shokofe]

نوش کن جام شراب یک منی
تا بدان بیخ غم از دل برکنی

[مهدی]

یک زمان با عشق خود می خور و دلشاد زی
ترکی و مستی مکن چندان که خواهی ناز کن

[shokofe]

نی دولت دنیا به ستم می‌ارزد
نی لذت مستی‌اش الم می‌ارزد

[مهدی]

درون خلوت کروبیان عالم قدس
صریر کلک تو باشد سماع روحانی

[deltang]

ياران چه غريبانه رفتند از اين خانه

هم سوخته شمع جان هم سوخته پروانه

[shokofe]

هر روز دلم به زیر باری دگر است
در دیدهٔ من ز هجر خاری دگر است

[deltang]

تو هم، اي خوب من ! اين نكته به تكرار بگو

اين دلاويزترين حرف جهان را، همه وقت

نه به يک بار و به ده بار، كه صد بار بگو

دوستم داري را از من بسيار بپرس

دوستت دارم را با من بسيار بگو

[shokofe]

ور آفتاب نکردی فسوس جام زرش
چرا تهی ز می خوشگوار بایستی

[deltang]

يك عمر بدي كردي و ديدي ثمرش را

نيكي چه ضرر داشت كه يك بار نكردي