بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > پارسی بگوییم

پارسی بگوییم در این تالار گفتگو بر آنیم تا در باره فارسی گویی به گفتمان بنشینیم و همگی واژگانی که به کار میبیندیم به زبان شیرین فارسی باشد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #81  
قدیمی 12-10-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


ریشه یابی کلمه « سَلـمانی » به معنی آرایشگر مردانه :



کجا می ر
وی
؟ دارم به سلمانی می روم .

گاهی با خود می اندیشیم به راستی سلمان کیست ؟ سلمانی که آرایشگاه مردانه یا درست تر بنویسم پیرایشگاه به او منسوب است .
سلمانی از نام « سلمان فارسی » صحابی ایرانی پیامبر اسلام برگرفته شده است . او بود که در آغاز اسلام موهای سر پیامبر را بهتر از دیگر پیرایشگران کوتاه می کرد و همگی از این کار زیبای او خوششان آمد و نام سلمانی به معنای پیرایشگر یا در اصطلاح آرایشگر مردانه جا افتاد.امروزه کمتر کسی این داستان را می داند ولی نام سلمانی همچنان به کار می رود درست مانند واحد پول تومان که هرچند مربوط به قاجار بود ولی مردم همچنان نسل اندر نسل عادت کرده اند و همچنان تومان را به کار می برند . سلمانی نیز این گونه است و بنا به عادت گفته می شود. ضمناً خود سلمان نیز نامش در اصل « روزبه » بود او شاهزاده ای ساسانی بود که با پذیرش اسلام توانست خدمات بی نظیری به دولت نوپا کند .
این حرف بدین معنی نیست که پیش از سلمان ، عرب موی سر کوتاه نمی کرد . بلکه سلمان آنقدر هنرمندانه کار می کرد که معروف شد . البته عرب ها به سلمانی می گویند « الــحَـلّــاق » و این نزد ما ایرانیان است که سلمانی می گوییم.
جالب است بدانید پیامبر اسلام در باره سلمان گفته است : سلمان از ما اهل بیت است .( سلمانُ مِنّا أهلَ البَیتِ .)



__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #82  
قدیمی 12-12-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


گوسفند ( گـُو + سِپَنت ) : گوسفند یعنی :حیوان مقدس {زیرا زرتشت را از مرگ نجات داد.}

افسانه ی زیبایی هست که می گوید دشمنان خانواده زرتشت پیامبر زرتشت را زمانی که نوزاد شیرخواره ای بود ربودند و خواستند بکشند که از فرجام کار ترسیدند و نوزاد را در جایی بیرون آبادی در برابر گرمای خورشید رها کردند که خود بمیرد . در این میان چوپانی نیز میش خود را گم کرده بود . مادر زرتشت یعنی دوغدویه هنگامی که از این کار پلید آگاه شد از همسایگان یاری جست و آنان به کمک او شتافتند تا مگر کودک را بیابند . چوپان پوزش خواست و گفت : شما بروید من همین که میشم را یافته به شما خواهم پیوست .اما میش که گم شده بود و از بره خود جدا شده بود با شگفتی بسیار در کنار نوزاد بوده و بانگ برمی آورد تا مگر چوپان او را بیابد . چوپان که جدا از دیگر مردم آبادی در جست و جوی میش گمشده بود صدای میش را شنید و رفت تا هرچه زودتر به دیگر مردم بپیوندد که نوزاد رایافت و با شگفتی بسیار همگان را آگاه نمود و از آن پس به خاطر اینکه میش جان زرتشت را از مرگ نجات داده بود آن را گو سپنت نامیدند . بدانیم که GOW به معنی حیوان اهلی یعنی گاو و بز و میش است و منظور فقط گاو نیست .سپنت نیز مقدس است . پس گوسفند به خاطر نجات زرتشت چنین نامیده شد .خوب است بدانیم میش گوسفند ماده و قوچ گوسفند نر است .

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #83  
قدیمی 12-12-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


چرا در کلمات خواهر،خواستن ، خویش ، خواندن ،گیاهخوار ، خواربار، خوارزم ، خواندن ...واو خوانده نمی شود؟


حقیقت این است که این واو در فارسی تادویست سال پیش خوانده می شده و بسیاری از مردم ایران این واو را تلفظ می منند مانند مردم کرد ایلام . آنان خواستن را با تلفظ واو ادا می کنند . در لری خرم آباد به خواهرزاده می گویند: هوار زا . هُوار همان خُواهر است . یا در زبان لکی بیستون به ( خویش ) می گویند ( وِژ ) اصولاً همه ی لک ها به خویش می گویند وِژ . وژ همان خویش است که در فارسی واو خوانده نمی شود و در لکی خ خوانده نمی شود .
و چرا اصولاً این واو نوشته می شود ؟اگر خواهر ، خاهر نوشته شود با چه کلمه ای اشتباه می شود ؟ خویش به معنی خود با خیش گاو آهن اشتباه می شود و خواستن با خاستن ( برخاستن) اما خواندن با چه اشتباه می شود؟ حقیقت این است که این واو در فارسی تادویست سال پیش خوانده می شده و بسیاری از مردم ایران این واو را تلفظ می منند مانند مردم کرد ایلام . آنان خواستن را با تلفظ واو ادا می کنند . در لری خرم آباد به خواهرزاده می گویند: هوار زا . هُوار همان خُواهر است . یا در زبان لکی بیستون به ( خویش ) می گویند ( وِژ ) اصولاً همه ی لک ها به خویش می گویند وِژ . وژ همان خویش است که در فارسی واو خوانده نمی شود و در لکی خ خوانده نمی شود .
غریو بیچاره س غریو دل ریشه غریو چاوه ری مکانِ ویشه
یعنی : غریب بیچاره است غریب دل آزرده است . غریب چشم به راه جای خویش است .
این یک نمونه شعرکردی به گویش لکی بود .
در انگلیسی کلماتی که GHدارند این دو حرفشان اغلب خوانده نمی شود . علت این است که سابقاً در انگلیسی تلفظ می شد و نوشته هم می شد اما امروزه این دو حرف در انگلیسی نوین خوانده نمی شود به عبارت دیگر این کلمات یادگار قدیمند . در آلمانی هنورز این دو حرف تلفظ می گردد مثلاً شب و هشت در آلمانی ناخت و آخت و در انگلیسی نایت و ایت night/eightگفته می شود .

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #84  
قدیمی 12-12-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



ما ایرانیان واژگان زیبا و کهن خود را فراموش کرده ایم یا کمتر می گوییم و به جای آن ها از واژه های عربی که البته آن هم زیباست استفاده می کنیم.

برای نمونه به جای «هَزاردَستان » بلبل می گوییم . به جای « شانه به سر» هدهد . به جای «چشم به راه » منتظر . به جای «کژدم» عقرب. به جای «خو گرفتن » الفت . به جای «خوی » خصلت . به جای «ویژگیها » خصوصیات .
البته این ناتوانی فارسی نیست . کدام زبان چنین نیست ؟ خود عربی نیز از زبانهای فارسی ، عبری ، سریانی و زبانهای غربی مانند یونانی و انگلیسی بسیار بهره گرفته است .در عربستان و ... به « بستنی » می گویند: « بوظة» که همان « بوز » به معنای « یخ » در ترکی است البته بیشتر « آیس کریم » می گویند . به پل می گویند کوبری » که همان « کورپی »در ترکی است و مصریها هم « کوبری » می گویند و هزاران مثال دیگر .
باید قدری روشن بین و واقع نگرباشیم . زبانها میراث بشریت اند و به همه انسانها تعلق دارند . تعصب بیجا چشم را کور می کند . فارسی شکر است . اما به همین گونه که هست . ولی نباید در بهره گیری از سایر زبانها زیاده روی کنیم . خوشبختانه به تازگی فرهنگستان دیگر از واژه های نا فارسی بهره نمی برد . برای نمونه می توانستند به جای «پیامک » از «رُسَـیله » در عربی یعنی« رساله کوچک » استفاده کنند .ولی می دانیم که چنین نکردند . این دشمنی با عربی نیست .امروزه ادیبان مردم را تشویق می کنند که به جای استفاده از کلماتی مانند فارغ التحصیل و بین المللی از دانش آموخته و جهانی استفاده کنند زیرا اصلاً خود این دو واژه نیز در اصل زبان عربی وجود ندارد . یا استفاده از کلماتی مانند استیصال فارسی را دچار ناتوانی می کند زیرا معنی آن بر بیشتر مردم آشکار نیست و بهتر است به جای چنین کلمه ی نا آشنایی از کلمه ی ( درماندگی ) استفاده کنیم . که حتی کودکان نیز معنی آن را می دانند و بسیار خوش آهنگ تر از استیصال است و املای آن نیز آسان است و هیچ مشکلی نیز ندارد و هم زبان نوشتار است و هم گفتار .

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #85  
قدیمی 12-12-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

چند واژه فارسی در زبانهای اروپایی

بیشتر واژگان مشترک و شبیه در فارسی و دیگر زبانهای اروپایی به دلیل این است که فارسی با زباهنهای اروپایی هم ریشه و هم خانواده است . اما بحث من راجع به کلماتی است که از فارسی به دیگر زبانه رفته است .
ـ پردیس به معنی بهشت که در فرانسه paradis، در انگلیسی paradise و در آلمانی Paradies و در عربی فردوس نوشته می‌شود.
- بخشش که در انگلیسی baksheesh و در آلمانی Bakschisch و در عربی گفتاری بَخشیش یا بَقشیش نوشته می‌شود و معنی رشوه هم دارد.

ـ کیوسک که از کوشک فارسی به معنی« ساختمان بلند » گرفته شده و در بیشتر زبان‌های اروپایی هست.


ـ کاروان سرا که در روسی karvansarai، در فرانسوی caravanserail، در انگلیسی caravanserai و در آلمانیkarawanserei نوشته می‌شود.


ـ شربت که در فرانسوی sorbet، در انگلیسی sherbet و در آلمانی Sorbet نوشته می‌شود. هرچند شربت عربی است ولی در عربی شراب به کار می رود و اگر شربت را به کار ببرند شربة می نویسند و شربَه تلفظ می کنند.


ـ لشکر که در فرانسوی و انگلیسی lascar نوشته می‌شود و در این زبان‌ها به معنی ملوان هندی نیز هست.

ـ خاکی به معنی رنگ خاکی که در زبان‌های انگلیسی و آلمانی khaki نوشته می‌شود.

ـ کیمیا به معنی علم شیمی که در فرانسوی، در انگلیسی و در آلمانی و عربی به شکلهای گوناگون نوشته می‌شود و شگفت آنکه ما شیمی می گوییم حال آنکه عرب کیمیاء می گوید .


ـ مشک که در فرانسوی musc، در انگلیسی musk و در آلمانی Moschus و در عربی مِسک نوشته می‌شود.

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #86  
قدیمی 12-12-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

گوجه فرنگی و سیب زمینی کی به ایران آمدند ؟


گوجه فرنگی و سیب زمینی تا200 سال پیش در ایران نبود و در زمان امیر کبیر صدر اعظم ناصرالدین شاه قاجار از فرانسه و توسط دانشجویان به ایران آمد و در فرانسه pumme de tree نام سیب زمینی بود و tomato نیز بعداً گوجه ی فرنگی نام گرفت . بعدها نخود فرنگی ، توالت فرنگی و توت فرنگی نیز همین طور از فرنگ یعنی فرانسه می آمد و دنباله ی فرنگی بدان افزوده می شد .
ترکها و گیلانی ها جلوتر از سایر مردم ایران از روسیه گوجه آورده بودند و به همین سبب به آن ( پامادور) می گویند که واژه ای روسی است . در غرب ایران در کرمانشاه و ایلام و در جنوب غرب در خوزستان نیز به آن تَماته یا طَماطه می گویند . زیرا از طرف عراق و از راه انگلیسیها با آن آشنا شده بودند.
در سوریه به این ثمره می گویند ( بَنَدورة) که واژه ای ایتالیایی است . در عراق طَماطة و در عربستان سعودی طَماطِم گفته می شود .
سیب زمینی نیز در عربی بَطاطا یا بَطاطِس و در عامیانه ی عراق بِتِته نامیده می شود . کردهای فیلی (فهلوی) نیز پِتِتـَه می گویند.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #87  
قدیمی 12-12-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

ریشه واژه عربی مسجد واژه مَزگِت در فارسی است . مسجد کلمه ای است که ریشه در زبان فارسی دارد .
ایسپیهَ مَزگَت در تالش زادگاه زرتشت پیامبر ایرانی


نه تنها مسجد ریشه فارسی دارد بلکه جهنم و فردوس و چند واژه دیگر دینی نیز چنین است . در اشعار فارسی واژه مَزگت که همان مَزکَد است بسیار به کار رفته است .

همچون کدویی سوی نبید و سوی مزگت
آکنده به گاورس که خرواری غنجی .
ناصرخسرو (دیوان چاپ تقوی صفحه 495).

تو مشرف تری ز هر مردم
همچو بیت الحرم ز هر مزگت سوزنی
(از آنندراج ).


صد مرد پیر و جوان ...
اندر آن مزگت نشسته اند. (تاریخ بیهق ).

ای برادر می ندانم تا چت است
کت وطن گه دیر و گاهی مزگت است .

هنوز در کردستان ایران و عراق و ترکیه و سوریه واژه مِزگوت کاربرد دارد .

مثلاً : arom bo mezgotدر زبان کردی سورانی یعنی به مسجد می روم .
در انگلیسی نیز mosque و در ارمنی maskit باز هم ریشه در مَزگِت دارد .
در اطراف کاشان هنوز به مسجد مَزگه می گویند .

تالشی های اصیل نیز هنوز مَزگَت می گویند . زبان معیار موجب فراموش شدن این واژه کهن از زبان مردم شده . برخی به گمان اینکه این واژه گونه نادرست مسجد است تلفظ خود را تغییر داده اند .
منظور از (مـَز)در مزکد یا مزگت همان خداست به کلمه مزدا توجه کنید که بخش نخست آن مز است و به کلمه کَد نیز دقت کنید هنوز در بسیاری از شهرهای ایران مانند نواحی اطراف کاشان مثل بادرود به خانه می گویند کَده . واژه های میکده و دانشکده و کدبانو و کدخدا و... بیانگر این است که کد خانه است و مزکد یا مزگت که تغییر یافته ی آن است همان خانه خداست .
زیبایی و توانمندی زبان عربی این است که واژگان زبان های دیگر را در وزن و ساختار زبان خود می برد و رنگ و چهره ی عربی بدان می بخشد . مثلاً همین مزگت را مسجد کرده و پس از آن با آن مشتقات دیگر ساخته است . اگر سخت این را باور می کنید به چند مثال دیگر توجه کنید که واژه های فارسی رنگ عربی به خود گرفته اند . یا به اصطلاح مُعَرَّب شده اند .
اندازه ==>هندسه کنده یا کندک ==> خندق پردیس ==> فردوس گناه ==> جُناح
استَبرَگ ==>اِستَبرَق بنفش ==> بَنَفسَجیّ ارغوانی ==> اُرجوانیّ پسته ==> فُستُق گهَنام ==> جهنم اگر با دیدن اینکه جهنم هم فارسی است دیگر اصلاً حرف بنده را نمی پذیرید به صفحه 775 از جلد اول کتاب فرهنگ لاروس چاپ انتشارات امیرکبیر مراجعه کنید .می بینید که در آن کلمه جهنم را فارسی معرب دانسته است .
البته برخی این واژه را نیز آرامی دانسته اند .
حال به فرهنگ های لغت برویم و ببینیم در باره مزگت یا مزکَد چه آمده است :

مزگت . [ م َ گ ِ ] (اِ) نمازخانه و مسجد. (ناظم الاطباء). خانه ٔ خدا. بیت اﷲ. (برهان ). مزکت . مژگت . (زمخشری ). به معنی خانه ای که برای پرستش پروردگار بسازند و هرکس خواهد در آن بندگی وعبادت کند و آن خانه را حرمت گذارند و پاک نگهدارندو چون خانه ٔ بندگی یزدان است به یزدان نسبت دهند و چون زاء و سین و تاء و دال تبدیل یافته اند معرب آن مسجد به فتح جیم است یعنی مکان سجده کردن . (آنندراج ). مسجد. (ترجمان القرآن ) (غیاث ) (رشیدی ) (دهار) (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 51). نمازگاه . هر جائی که برای پرستش خدا سازند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). این کلمه آرامی است و از این زبان وارد عربی و فارسی شده است : پیغامبر علیه السلام به مزگت آمد و پیش خلق این آیت بخواند. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). و امروز هرکه آنجا رسیده است داند که آن ستونها و پایه ها همه از سنگ است و مزگت دمشق نیز همچنین است . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). و مزگت تمام نشد پس خویش سلیمان را وصیت کرد که آن مزگت را تمام کند. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).ابوسلمه وزیر آل محمد به مزگت اندر آمد جامه ٔ سیاه پوشیده بر منبر شد و خدای عزوجل را حمد و ثنا کرد. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). خدای تعالی بسوی زکریا وحی فرستاد که مادر مریم را بگوی که من این دختر را از تو به پسری قبول کردم و او را به مزگت آور و محرر کن و هرگز به مزگت اندر دختر نبوده زیرا که زن حایض شود و زن حایض را به مزگت نشاید آمدن . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). و اندر بیت المقدس مزگتی است که مسلمانان از هر جائی آنجا شوند به زیارت . (حدود العالم ). لهاسا، شهرکیست و اندر وی بتخانه هاست و یک مزگت مسلمانان است و اندروی مسلمانانند اندک . (حدودالعالم ). مشتری دلالت داردبر مزگت ها و منبرها و کنشت ها و کلیسا. (التفهیم ).

ببست رهگذر دیو و بیخ کفر بکند
بجای بتکده بنهاد مزگت و منبر.
عنصری .

باخدای عزوجل اندر مزگت ها چیزی را مپرستید و جز یادکرد خدای چیزی دیگر مگوئید. (تفسیر کمبریج چ متینی ج 2ص 491). و ما یاد کرد ترا بر داشته کردیم تا ترا هرروز به هرمزگتی اندر پنج بانگ نماز و پنج قامت یاد کنند (در تفسیر آیه ٔ «و رَفعنا لک ذِکرَک » ازسوره ٔ انشراح ). (تفسیر کمبریج ج 2 ص 601). چون بانگ تبیره رابشنیدند برخاستند و از مزگت بیرون شدند. (تفسیر کمبریج ج 2 ص 416).

اینک به این مدرک جالب ، توجه بفرمایید اسپی مزگت در تالش:
ایسپیهَ مَزگَت
از رامین باباپور شکردشت
بنای ایسپیه مزگت باقیمانده یک آتشکده قدیمی و بزرگ در دیناچال تالش است. تمامی نشانه های معماری وکاربردی آن عملکرد مذهبی این بنا را تایید می کند.این بنا دردوران پس از اسلام احتمالا بعد ازقرن سوم هجری به مسجد تبدیل شد و ظاهرا تا مدتها ی مدید مورد استفاده قرار می گرفته است. گذشته از اهمیت تاریخی و معماری بنا اینکه در اطراف آن باید شهری بزرگ وجود داشته باشد. مشغله فکری بسیاری از اندیشمندان در گیر با این موضوع است. بازسازی این بنا وتعریف حریم حفاظتی و برنامه عملیاتی می تواند هویت آنرا روشنتر ساخته و مجددا زندگی را به این محل بازگرداند.
بنای تاریخی اسپیه مزگت

ایسپیه مزگت از دو کلمه "ایسپی "در زبان تالشی به معنای سفید و"مزگت" در زبان اوستا به معنای مسجد تشکیل شده است.ایسپیه مزگت در دهکده کیش خاله در شمال آبادی دیناچال از آبادیهای جنوب اسالم در فاصله حدود 22کیلومتری جنوب شهر تالش واقع شده است.بنای مذکور در کرانه شمالی دیناچال رود و در یک و نیم کیلومتری شرق جاده تالش –انزلی واقع است. این بنا را می توان یکی از شگفت انگیزترین بناهای تاریخی گیلان دانست.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #88  
قدیمی 12-12-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


ریشه واژه هندوانه و خربزه :




هندوانه در گذشته دور در ایران نبوده و زمانی که از هندوستان به ایران وارد می شود به آن خربزه ی هندوانه گفتند زیرا خربزه را می شناختند و هندوانه شناخته شده نبود . در ترکی نیز " قارپوز" خربزه است که به آسانی می توان دریافت همان خربزه است .
اما هندوانه آمیزه ای از ( هندو + انه ) است .(انه) نشانه صفت نسبی در فارسی است مانند پسرانه ،دخترانه.
در عراق اولین بار در شهر ( رقّــة ) در کنار دجله خوب عمل آمد و از این رو عراقی ها به آن ( رَگّــی) یا ( رَقـّی ) می گویند .
در سعودی حَبحَب نامیده شد چون پر از دانه است .
در سوریه بَطّیخ أصفَر یعنی خربزه ی زرد نام گرفت . زیرا خربزه را می شناختند اما هندوانه را نه .
کردهای ایلام و کرمانشاه به آن ( شامی ) گفتند . زیرا از شامات برایشان آمد .
در شمال آفریقا ( دُلّـاع ) موسوم شد
و هرجا رفت نامی گرفت و همه از این میوه خوششان آمد .
اما خربزه به معنی خیار بزرگ است . خربزه آمیزه ای از خر+ بزه است . بزه در گذشته خیار بوده و از آنجاکه در آغاز این میوه کمی بزرگ تر از خیار بوده آن را خربزه نامیدند . در کردی خرویزه و در ترکی قارپوز نام دارد .عربها بَطّیخ می نامند . در فرانسه باستیک گویند که گویا از عربی وارد شده و کلمه باستیک همان بطیخ است ولی با تغییرات بسیار .

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #89  
قدیمی 12-12-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

ریشه فارسی واژه سارافون :





این واژه در اصل «سراپا» ی فارسی بوده است که از راه ترکی وارد روسی شده و شکل آن دگرگون شده است. امروزه سارافون به نوعی جامهٔ ملی زنانهٔ روسی گفته می‌شود که بلند و بی آستین می باشد.
سارافون دقیقاً مانند پیجامه و بالکُن است . این دو هم پاجامه و بالاخانه هستند که با ورود به زبانهای غربی دوباره به شکل دیگری به فارسی برگشته اند . این واژه ستانی در همه زبانها وجود دارد و این غیر از شباهت فارسی و زبانهای غربی به خاطر ریشه مشترک آنهاست.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #90  
قدیمی 12-12-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



شیمی واژه ای فرانسوی است حال آنکه فرانسوی ها آن را از واژه فارسی کیمیا گرفته اند !




جالب است که شیمی در فرانسه و chimistry در انگلیسی و الکیمیاء در عربی و کلاً نام این دانش در همه زبان های جهان از واژه فارسی کیمیا گرفته شده است . زکریای رازی در پی یافتن کیمیا بود که می تواند مس را به طلا تبدیل کند . اما نتوانست با وجود آزمایش های گوناگون و خسته کننده پیروز شود اما آزمایش های وی موجب رشد این دانش شد تا جایی که این دانش به نام کیمیا نامیده شد و عرب هادر نامگذاری این دانش از ما بهترند .چون دست کم همان واژه ی فارسی را به کار می برند .

ببینیم در فرهنگها در باره ی شیمی یا بهتر بگوییم کیمیا چه آمده است .به ادامه مطلب مراجعه کنید .


شیمی . (فرانسوی ، ) (مأخوذ از کلمه ٔ «کیمیا»)
علمی است که در آن از خواص اجسام طبیعی و تغییرات عمیق گوهرها و عناصر بحث می شود. بنابراین علم شیمی وابسته به ساختمان نهایی ماده است و در آن می کوشند تا ماده را به کوچکترین اجزای وی تقسیم کنند و آنرا مورد مطالعه قرار دهند. این اجزا یا عناصر در مواد مختلف وجود دارند و با کمک شیمی معلوم می شود که یک قطعه سنگ آهک از یک فلز درخشان (کلسیم ) و دو شبه فلز، یکی جامدو سیاه (کربن ) و دیگری گاز (اکسیژن ) بوجود آمده است . دانش شیمی تنها محدود به تجزیه کردن مواد نیست بلکه با ترکیب عناصر، اجسام پیچیده تری بوجود می آیند. این ترکیب عناصر یا اجسام را با یکدیگر فعل و انفعال شیمیایی نامند، مانند عنصر کلر که گازیست زرد متمایل به سبز، و آن خودبخود با عنصر فسفر که جامد است ترکیب و به کلرور فسفر تبدیل می گردد. از مجموع عناصر اساسی و مواد اصلی بسیط که تاکنون شناخته شده بیش از 100 عنصر را می توان نام برد. (از فرهنگ فارسی معین ).

- شیمی آلی ؛ بحث ترکیباتی است که بدن گیاهان و جانوران را تشکیل داده اند و چون در ترکیب این اجسام همیشه مقداری کربن وجود دارد، این بخش از شیمی را شیمی ترکیبات کربن نیز می نامند. (از فرهنگ فارسی معین ). اما آلی اسم منسوی از آلة است . آلة یا آلت یعنی ابزار ( آلة + ی نسبت = آلی ) مثل (تجارة + ی = تجاری )،( فاطمة + ی = فاطمی )

- شیمی معدنی ؛ بحث عناصر و ترکیباتی است که اکثر تشکیلات غیرزنده را بوجود می آورند و در حقیقت ترکیبات معدنی هستند و در ترکیب این مواد امکان دارد کربن نیز وجود نداشته باشد. (از شیمی معدنی تألیف برّی چاپ دانشگاه صفحه 7).
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 01:33 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها