نمیدونی، نمیدونی
وقتی چشمهات پر خوابه،
به چه رنگه، به چه حاله.
نمیدونی، نمیدونی
وقتی چشمهات پر خوابه،
به چه رنگه، به چه حاله،
مثل یک جام شرابه.
نمیدونی، نمیدونی
چه میگه، چه سخنگو
مثل اشعار مسیحایی حافظ، یه کتابه،
مثل یک جام شرابه.
نمیدونی، نمیدونی
که چه رنگه، چه قشنگه
رنگ آفتاب بهاره
مثل یک جام بلوره
شایدم چشمهی نوره،
مثل یک جام شرابه.
نمیدونی که دل من توی اون چشمای شوخِت
روی اون برکهی آروم، یه حبابه،
مثل یک جام شرابه...
شعر: عبدالعلي وزيري