نازار دلی را كه تو جانش باشی
معشوقه پيدا و نهانش باشی
زان می ترسم كه از دل آزردن تو
دل خون شود و تو در ميانش باشی
( مولوی )
آره راس میگی کاک وحید من دقت نکردم امین خودشم تشویش اذهان عمومی کرد
پس یه "ن" دیگه میگم
از شاعر والا مقام کرد ماموستا هژار که این شعرش واقعا شعره و حتما یه تاپیک اختصاصی در مورد این شعر و کلا ماموستا هه ژار خواهم زد
نه خوش ومه ستی دو چاوی كالم
حقم به دسته ئه گه ر بنالم
به غمره ی چاوت به خنده ی زارت
برديان به غارت خه وو خيالم
به تيری نازت براوه جه رگم
به چاوی بازت نماوه حالم