|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
|
|
#1
06-29-2012
|
||||
|
||||
گاهی زندگی یعنی...
دوست داشتن "او"...بی هیچ امیدی... بدون هیچ چشم داشت... خیلی ساده...
__________________
هر چه در فهم تو آید ، 
|
| 5 کاربر زیر از ماهین سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش: | ||
|
#2
06-29-2012
|
||||
|
||||
|
با طلوع هر صبح فکر کن تازه به دنیا آمدی و مهربان باش و دوست بدار، شاید فردایی نباشد .
|
| 5 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش: | ||
|
#3
06-30-2012
|
||||
|
||||
روزانــه هزاران انســان به دنیــا می آینـــد
__________________
. . . . .
|
| 5 کاربر زیر از ترنم سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش: | ||
|
#4
06-30-2012
|
||||
|
||||
|
«در ستایش حس بد درباره خود»
لاشخور هیچوقت خود را سرزنش نمی کند ببر تردید را نمی شناسد وقتی پیرانها حمله می کند شرم ندارد اگر مارها دست داشتند ادعا می کردند پاکترین دستها را دارند. شغال پیشمانی نمی داند چیست شیر و شپش هنگام حمله بر خود نمی لرزند چرا بلرزند وقتی می دانند درستکارند این است که قلب نهنگهای خونخوار یک تن وزن دارد وگرنه قلب آنها سبک بود بر روی این سیاره سوم خورشید در میان خوی جانوری لبریز وجدان پاک کمیاب است ********************* «هنگام مرگ بدون گزافه اغراق» زندگی نمی تواند از مرگ بگریزد حتی برای لحظه ای (شاعر ویساوا شیمبوریکا)
__________________
معنی فلفل نبین چه ریزه است را روزی فهمیدم.....که اشک هایم به این کوچکی پر از حرف ها و غم های بزرگ شد
ویرایش توسط پریشان : 06-30-2012 در ساعت 04:15 PM
|
| 5 کاربر زیر از پریشان سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش: | ||
|
#5
07-01-2012
|
||||
|
||||
|
آدم فهـــــــمیده ای بود!
خوب می دانست کجــــــــا خودش را به نفهمی بزند!.... ***************** مانند شیشه شکستنـــــم آسان بـــود . . . ولی دیگـــر به مــن دست نزن... این بار زخمی ات خواهم کرد! ***************** این روزها همه احترام مرا نگه میدارند.. ببین دوری تو چقدر باعث میشود پیر به نظر برسم..!!
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill Although I am broken, my heart is untamed, still ویرایش توسط Saba_Baran90 : 07-01-2012 در ساعت 11:35 AM
|
|
#6
07-01-2012
|
||||
|
||||
|
اشتباه من این بود،هر جا رنجیدم لبخند زدم،
فکر کردند درد ندارد...سنگین تر ضربه ها را... ........................ وقتی عمق یک رابطه رو نمیتونی تخمین بزنی شیرجه زدن.... اصلا کار عاقلانه ای نیست! ........................ همیشه بهترین راه رو میبینیم ولی باز به راهی میریم که بهش عادت کردیم.
__________________
هر چه در فهم تو آید ،
|
| 5 کاربر زیر از ماهین سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش: | ||
|
#7
07-03-2012
|
||||
|
||||
|
بدبخت كسي كه از روزگار باج زيبايي بخواهد سرانجام روزگار از او صد برابر باج و جريمه خواهد گرفت .
|
|
#8
07-04-2012
|
||||
|
||||
مرد که باشی ؛
__________________
. . . . .
|
|
#9
07-04-2012
|
||||
|
||||
|
شاید نشود به گذشته برگشت و یک آغاز زیبا ساخت ولی میشود هم اکنون آغاز کرد و یک پایان زیبا ساخت
|
|
#10
07-04-2012
|
||||
|
||||
|
دوستت دارم‌ها را، نگه می‌داری برای روز مبادا!!!!! دوستت دارم‌ها را، نگه می‌داری برای روز مبادا دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را… این جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی! باید آدمش پیدا شود! باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد! سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند! فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش… شروع می‌کنی به خرج کردنشان! توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ میشود خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟ بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها! سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری… اما بگذار به سن تو برسند! بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند غریب است دوست داشتن. و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن... وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ... و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛ به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم تر. تقصیر از ما نیست؛ تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند دکتر شریعتی
|
| کاربران زیر از fatemiii به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت ترکیبی
|
|
اکنون ساعت 03:39 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.