شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
07-11-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
به پیاله اﮯ
سر مست مــــﮯ شوم !
و به تلنگرﮯ
هوشیار !
این یعنـــــﮯ
طبیعت هم در من خوب ڪار نمــــــﮯ کند ...
|
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
07-13-2012
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2010
محل سکونت: خراب آباد
نوشته ها: 1,032
سپاسها: : 577
868 سپاس در 544 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
قصـــه با طعــــم دهان تو شنیـــدن دارد
خــواب،در بستـــر چشمان تو دیدن دارد
وقتی از شوق به موهای تو افتاده نسیم
دست در دست تو هــر کوچــه دویدن دارد
تاک، ازبوی تَنَت مست، به خود می پیچد
سیب در دامنت احســـــاس رسیدن دارد
بیــخ گوش تو دلاویزترین بـــاغ خــــداست
طعـــم گیلاس از این فاصله چیــــدن دارد
کودکی چشم به در دوخته ام...تنگ غروب
دل مـن شـــــوقِ در آغــــــــوش پریدن دارد
"بوسه" سربسته ترین حرف خدا با لب توست
از لب ســـرخ تــــو این قصـــــه شنیدن دارد...!
|
3 کاربر زیر از yad سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
07-20-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
کسی دیگر نمی کوبد در این خانه متروکه ویران را
کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم
ومن چون شمع می سوزم ودیگر هیچ چیز از من نمی ماند
ومن گریان ونالانم ومن تنهای تنهایم
درون کلبه ی خاموش خویش اما
کسی حال من غمگین نمی پرسد
و من دریای پُر اشکم که توفانی به دل دارم
درون سینه ی پُرجوش خویش اما
کسی حال من تنها نمی پرسد
ومن چون تک درخت زرد پاییزم
که هر دم با نسیمی میشود برگی جدا از او
ودیگر هیچی از من نمی ماند ...
|
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
10-17-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خسته ام ...
روحم می خواهد برود یک گوشه بنشیند
پشتش را بکند به دنیا
پاهایش را بغل بکند و بلند بلند بگوید
من دیگر بازی نمی کنم
خسته ام ...
|
3 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
10-17-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2012
محل سکونت: همین دور و برا
نوشته ها: 1,517
سپاسها: : 2,207
2,346 سپاس در 1,420 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
وقتی دیدم هیچ کس به حرفام گوش نمیده
تصمیم گرفتم با خودم یک دعوا حسابی
بکنم که دیگه با کسی حرف نزنه
|
3 کاربر زیر از مستور سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
10-17-2012
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
نوشته ها: 1,375
سپاسها: : 4,241
3,143 سپاس در 1,388 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
در فراسوی شکستن
صحبت از حد نگاه بود...
حد نگاه تو به من !
یاد از کوچه ی سرد
شب و تنهایی و کفش
هر قدم نقش وفا بود و صدا پای نفس
در سرازیری تقدیر _اثر از ترس نبود
جرات رفتن من بود و نگاه تو سراب
تو به من فرصت اصرار
من به تو حلقه تصویر
این خطاها همه از جرم تو بود و صحبت از حد نگاه بود
حد نگاه تو به من !!!
__________________
هر چه در فهم تو آید ،
آن بود مفهوم تو !
عطار
|
3 کاربر زیر از ماهین سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
10-17-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2012
محل سکونت: همین دور و برا
نوشته ها: 1,517
سپاسها: : 2,207
2,346 سپاس در 1,420 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
کسی به فکر گلها نیست
کسی به فکر ماهیها نیست
کسی نمیخواهد
باور کند که باغچه دارد میمیرد
برادرم به باغچه می گوید قبرستان
و به اغتشاش علفها می خندد
حیاط خانه ی ما تنهاست
حاط خانه ما گیج است
|
2 کاربر زیر از مستور سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
10-18-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شبیه کسی شده ام
که پشت دود سیگارش
با خود می گوید :
باید تـَرکـــــ کنم !
ســیگار را ...
خانــــه را ...
زندگـــی را ...
و باز پُــکــی دیگــــر می زند ...
|
3 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
10-18-2012
|
|
کاربر فعال
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
نوشته ها: 1,375
سپاسها: : 4,241
3,143 سپاس در 1,388 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
گاهی حجم دلتنگی هایم
آن قدر زیاد می شود
که دنیا
با تمام وسعتش
برایم تنگ می شود ...
دلتنگم
دلتنگ خودم...
خودی که مدت هاست گم کرده ام
گذشت دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم !
حالا یکبار از شهر می رویم
یک بار از دیار ...
یک بار از یاد ...
یک بار از دل ...
و یک بار از دست ...
__________________
هر چه در فهم تو آید ،
آن بود مفهوم تو !
عطار
|
کاربران زیر از ماهین به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
10-19-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Oct 2012
محل سکونت: همین دور و برا
نوشته ها: 1,517
سپاسها: : 2,207
2,346 سپاس در 1,420 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
زاده ی پایان روزم ، زین سبب
راه من یک سرگذشت از شهر شب
چون ره از آغاز شب آغاز گشت
لاجرم راهم همه در شب گذشت
|
کاربران زیر از مستور به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 08:00 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|