بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #901  
قدیمی 04-15-2010
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


وقتی می شینی پشت پنجره فقط می تونی نگاه کنی و هیچی نگی . می تونی زل بزنی به خونه ها ... به ماشینا ... به آدما و بچه هاشون ... به کوه و درختا و آسمون و لکه ابرای دودی و ولگردای قد و نیم قد ...
به یه چادر گل گلی با زنبیل چاقالو و خستش ...
خونسرد و بی هیچ خیالی تو کلت ... خیره شی به مسیر بی هدف ماشینایی که می رن و می رن ... تا برسن به پشت جاده ها ... تا بشن یه لکه ی محو و تیره ی دیگه ... رو چهره ی آسمون اون دوردورا ...
می تونی بشی یه سرنشین ... واسه تک تک سواریای آواره و ... خودتم که آواره تر از همشون ...
بری پشت نگاه رهگذرا جا خوش کنی ... دست بکشی به دستای خالی و پینه بسته ی گدانی کنار جوب ... یا رو چشمای همیشه خاموش پیرمرد فال فروش که هیچ وقت نفهمیدی غروب که شد ... خونه شو چه جوری پیدا می کنه...
قشنگ تر ! ... می تونی بشی خود چشمای شیطون و کنجکاو بچه ها ... به همون شفافی ... همون لطافت ...
می تونی جاری شی میون شیهه ی زندگی ... غلت بزنی و با آدماش رو پوست شهر بافته شی ... مثل پیچک پر پشت و سرسبز پشت حیاط ... که یه روز دیدم آغوششو پر کرده از دیوار و ستونای چوبی تاب من ... مثل اون قلبی که تازه می شه و ... می تونه خودشو لابلای اون دلی که واسش عزیزه ... مثل بافتنی من که تو دستای خوشبوی مادربزرگ بلند و بلندتر شده و ... آبی و آبی تر ...
حاشیه رفتم ...
باید گذشت از ظرافتای قشنگی که تو حاشیه ها منتظرن ...
وگرنه مدام دور می شه از شهرم ... خیلی دور ... مثل اون دخترک سبزابی که تنها سهمش از همه بخشندگی لاجوردای دریا ... به جای خنکی بادا و سفیدی موجا و امنیت سایه هاش ... شد یه فاصله ...
یه فاصله به وسعت یخ زده ی اون غربتی که معناش واسه سبزابی شد ... نیاز به نوشتن ... ولع فریادی که شاید ...
شهرمو می گفتم که باز گم شدم ...
زادگاهی که اگه روزی مثل سبزابی ... بگیرنش ازم ... بازم به من تعلق داره ...
به من و شعرام ... من و دیوونگیهام ... من و خیالای سبزابی و دورم ...
شهر من ... شهری که دودی و شلوغ و پر سر و صداست
که پر از ماشین و بوق و گدا و گمشدست ...
پرفریاد ... پر پاییز ... پر عطر و نم خک و خلی و سکر آور باروون ...
ایرانم ... قشنگ ترین وجوون ترین گوشه ی این دنیا ...
شهر من ... شهر بهار ... شهر عشق ... شهر همهمه ...
شهر زندگی ...
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #902  
قدیمی 04-15-2010
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

يادش بخير اينکه دلم سيب چيده بود
از پشت شيشه های ترک خورده قطار
این بار آخر است که می بینمت بهار
می خواهم اینکه سبزترین ها ببینمت
در امتداد غم به موازات انتظار
فرصت بده که خوب تماشا کنم تو را
مانند لحظه های شکفتن در انتشار
هر چه خزان و خشک شدن هاست مال من
هر چه شکفتن است به لبهای تو نثار
تا جای خالی تو شود سبز بعد از اين
ای ابر روی صندلی زرد من ببار
يادش بخير اينکه دلم سيب چيده بود
از پشت خنده های ترک خورده انار
سال هزار سيصد و هشتاد من گذشت
حالا هزار و سيصد وهشتاد و چند بار
پاسخ با نقل قول
  #903  
قدیمی 04-15-2010
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تو ديگه کي هستي چه عهدايي که بستي
دل ما رو شکستي به ما ميزني يه دستي
بابا تو ديگه هستي چه قولا که ندادي
دل و دنبالت کشوندي روي قولت نموندي
دلمو خوب سوزوندي بابا تو ديگه کي هستي
يه روزي مهربوني يه روز دشمن جوني
خودت نميدوني ميري يا که مي موني
بابا تو ديگه کي هستي يه روز عاشق عاشق
يه روز آيينه ي دق يه روز پر از دروغي
يه روز پر از حقايق بابا تو ديگه کي هستي ؟


الو سلام
منزل خداست؟
این منم مزاحمی که آشناست
هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است
ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست
شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است
به ما که می رسد ، حساب بنده هایتان جداست؟
الو
دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد
خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست؟
چرا صدایتان نمی رسد کمی بلند تر
صدای من چطور؟ خوب و صاف و واضح و رساست؟
اگر اجازه می دهی برایت درد دل کنم
شنیده ام که گریه بر تمام دردها شفاست
دل مرا بخوان به سوی خود تا که سبک شوم
پناهگاه این دل شکسته خانه ی شماست
الو ، مرا ببخش ، باز هم مزاحمت شدم
دوباره زنگ می زنم ، دوباره ، تا خدا خداست
دوباره ...
... تا خدا خداست

پاسخ با نقل قول
  #904  
قدیمی 04-15-2010
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

همه شب همسفر این دل دیوونه منم
آخرین مشتری شبای میخونه منم
شب رو شیشه سکوت می نویسم مست مست
عاشقی یعنی جنون عاشقی یعنی شکست
می دونی مثل جون پیشم عزیزی
ولی چون سایه از من میگریزی
کدوم راه خطا رفتم که امروز
گنه ناکرده با من می ستیزی
نمی رنجم اگر ای نازنینم
بجرم عاشقی خونم بریزی
خودت نیستی خیالت پیش رومه
دوباره دیدن تو آرزومه
جدا از عطر گرم اون نفسهات
برایم زندگی کردن حرومه
اگه روزی دلت با من نباشه
خدا می دونه کار دل تمومه
پاسخ با نقل قول
  #905  
قدیمی 04-15-2010
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تو زندگیم موج می زنی خاتون شهر اطلسی
دلم گرفته از همه تو کی به دادم می رسی
نفس نمونده مهربون تو این شبای گریه سوز
معجزه کن نفس بده مثل همیشه و هنوز
منو ببر تو لحظه هات غزلم غزل بخون
طعنه به شوق من نزن تو قطره اشک من بمون
بیا ببین چه بی کسم تو خشم شهر بی کسی
می سوزه فصل بودنم اگه به دادم نرسی
پاسخ با نقل قول
  #906  
قدیمی 04-15-2010
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سه ، دو ، يک ..... سوت داور . بازي شروع شد . دويدم .... دست و پا زدم ..... غرق شدم ...... دل شکستم ...... عاشق شدم ..... بيرحم شدم ...... مهربان شدم ..... بچه بودم ..... بزرگ شدم ....... پير شدم ...... بازي تمام شد ..... زندگي را باختم ........ ولي آخر بهش نرسیدم ......
پاسخ با نقل قول
  #907  
قدیمی 04-15-2010
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

شانه هايت را براي گريه کردن دوست دارم دوست دارم
بي تو بودن را براي با تو بودن دوست دارم دوست دارم
خالي از خود خواهي من برتر از آلايش تو
من تو را بالاتر از من برتر از من دوست دارم
عشق صدها چهره دارد عشق تو آيينه داره
عشق را در چهره ي آيينه ديدن دوست دارم
در خموشي چشم مارا قصه ها و گفت وگو هاست
من تو را درجسته ي محراب ديدن دوست دارم
من تو را بالاتر از من برتر از من دوست دارم
شانه هايت را براي گريه کردن دوست دارم دوست دارم
بي تو بودن را براي با تو بودن دوست دارم دوست دارم
در هواي ديدنت يک عمر در چله نشستم
چله را در مقدم عشقم شکستن دوست دارم
بغض سر گردان ابرم قله اي آرامشم کن
شانه هايت را براي گريه کردن دوست دارم دوست دارم
پاسخ با نقل قول
  #908  
قدیمی 04-15-2010
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

عشق: سرطان دوست داشتن است. عشق: عقد دائمي ما با غربت است. عشق :شماره تلفني است كه سالها به دنبال آن مي گرديم. عشق: آمپول ب كمپلكس معرفت است. عشق: اتوباني است كه تا ته ابديت مي رود.



عشق: آسانسور حيات بشر است. واي بحال كسي كه توي اين آسانسور گيركند. عشق: قند متافيزيكي است كه در دل آدم آب مي شود . عشق: شب نامزدي ما با جدايياست. عشق: نردباني است كه ما را از خود بالا مي كشد. عشق: همان فعل انفعالي است كهدر برابر گل سرخ به ما دست مي دهد.



عشق: عزرائيل زيبايي است كه رسيد، جسم ما رامي گيرد و قبض روحرا امضا مي كند.
پاسخ با نقل قول
  #909  
قدیمی 04-15-2010
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

روز های عمرم تک تک سپری می شوند ...
و من هر صبحگاه ،
با ابن امید برمی خیزم که تو را در کنارم ببینم ...

تویی که به من آموختی ،
حس عاشق شدن را.
و مرا فهماندی،
چه گواراست ،طعم دلچسب...
عشق آنکس که تو عاشق اویی .

چه به آرزویم برسم ، چه نه ...
من تا ابد به امید تو بر خواهم خاست .
دوستت دارم
پاسخ با نقل قول
  #910  
قدیمی 04-15-2010
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

من برای تو ............ دوست دارم
من عشق را در تو
تو را در دل
دل را در موقع تپيدن
و تپيدن را به خاطر تو دوست دارم
من غم را در سکوت
سکوت را در شب
شب را در بستر
و بستر را براي انديشيدن به خاطر تو دوست دارم
من بهار را به خاطر شکوفه هايش
زندگي را به خاطر زيباي اش وزيباييش را به خاطر تو دوست دارم
من دنيا را به خاطر خدايش
خدايي که تو را خلق کرده دوست دارم
دوستت دارم
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 11:30 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها