پارسی بگوییم در این تالار گفتگو بر آنیم تا در باره فارسی گویی به گفتمان بنشینیم و همگی واژگانی که به کار میبیندیم به زبان شیرین فارسی باشد |
04-27-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ماهی از سرگنده گردد، نی زِ دُم :
هر موجودی رشد و گرایش وترقیاش در جهتی است، هر انسانی با توجه به استعداد و سلیقه و منش خود به چیزی میگراید، یكی به طرف عرفان و معنویات دیگری در جهت مادیات، یكی به سوی علم و كسب كمال و دیگری دنبال جمع كردن مال میرود، كار مورد علاقه خود را توسعه و ترقی میدهد. همچنان كه ماهی كه زندگیش در دریاست، رشد ونموش به طرف سرمیگراید و سرش بزرگ میشود. همچنین نی این گیاه قلم مانند " كاواك " دركنار دریا و رودخانه میروید و ازقسمت پایین، طرف ریشه كلفت و قوی میشود. بعضی نویسندگان واژه " نی " را به معنی " نی كه معنی منفی میدهد " گرفتهاند و درنتیجه این مصراع حضرت مولانا را به صورتی دیگر نوشتهاند. علاوه بر آنچه معروض افتاد و مضافاً بر این كه مولانا واژه " نی " را زیاد در اشعار و ابیات خود آورده است. وقتی موردی را مسلم و روشن گفته است لزومی به تأكید بیمورد كه از فصاحت كلام كم شود نیست. یعنی وقتی گفته شد راست نیازی نیست كه در ادامه بگوییم نه چپ، یاوقتی شفاف گفته شود شب نیازی نیست كه در ادامه گفته شود نه روز.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
04-27-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دم چك كسی افتادن، نظیر دست كسی زیر ساطور كسی قرار گرفتن :
زیر سلطه و نفوذ كسی چنان قرار گرفتن كه اگر بخواهد بتواند چون پنبه دم كمان حلاج او را له و ضایع كند. این عبارت مثلی ناظر برمثل:" پنبه كسی را زدن". مأخذ: چك افزار چوبی تخماق مانندی است كه حلاجان برای زدن و حلاجی كردن پنبه آن را بر زه كمان كه مماس بر توده پنبه است مینوازند تا كمان ضمن آهنگ بنگ بنگ خود پنبه را از مواد متفرقه و زائد جدا و تصفیه كند. به این مضراب مردم شیراز و كرمان و آباده و صغاد" چك " گویند. در برهان قاطع نیز به معنی مشته حلاجان و معنی مشته حلاجان را افزاری كه ندافان و حلاجان بر زه كما زنند تا پنبه حلاجی شود ضبط كرده است.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-27-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
كار به گره گوزی افتاده :
پیشرفت كار به مانع ومشكل برخورد كردن. مأخذ : گور بر وزن موز و معرب آن جوز و به معنی گردو است، و گره گوزی یا گره جوزی نوعی گره است كه در قدیم بین روستاییان و عشایر زیاد معمول بود، این گره با پیچیدن نخ به طریق ویژه خود گلولهای مانند گردو ساخته میشد كه برای استفاده دكمه لباسهای پشمی كه عشایر و صحرانشینان با پشم میساختند نصب میكردند، گاهی با پوست گردو آن را به رنگ گردو در میآوردند كه بسیار زیبا و كاردستی هنرمندانهای بود. این گلوله پیچیده كروی سر نخ آن را چنان استادانه در پیچیدگی نخها محو میكردند كه كسی نمیتوانست آن را بیابد، گاهی به صورت مسابقه از دیگران میخواستند كه سرنخ را پیدا كنند. همین پیدا نشدن سرنخ و كور بودن گره مایه این ضرب المثل شده است. استاد بهمنیار در داستان نامه بهمنیاری آن را گره گوزی پنداشته و به معنی باد معده كه باعث درد شكم شود آورده است.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-27-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مقنی تا دولش تر است شكمش سیر است :
نظیر تا دستش كار میكند دهنش میخورد : در مورد كسی آورند كه اندوختهای نداشته باشد و در آمد او از كار روزانه افزون نگردد و هر روز كه كار نكند گرسنه ماند. مأخذ: این عبارت مثلی شاید در نظر جوانان تهرانی كه معنی دول را نمیدانند و معنی دیگر جز معنی اصلی آن بر آن قائلند، پیچیده و عجیب جلوه كند، ولی معنی درست دول ( دَلو ) است. ظرف معمولاً چرمین كه بر طناب و به چرخ مقنیها كه بر سر چاه است نصب میكنند، و مقنی دیگر در ته چاه آن را از گِلی كه از كف چاه كنده پر میكند و با تكان دادن طناب یا آواز، مقنی كه بالای چاه ایستاده را خبر میكند تا آن را بالا بكشد و خالی كند و دول خالی را دوباره به وسیله چرخ چاه پایین بفرستد و همچنان كار ادامه پیدا میكند. این گروه زحمتكش با این كار پر رنج ذخیرهای ندارند و اگر یك روز ( دولشان تر نشود ) یعنی كار نكنند گرسنه میمانند.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-27-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
یخ كسی گرفتن یا نگرفتن :
وقتی كسی به منظور رسیدن به هدفی زحمت ورنجی متحمل شود و وقتی تلف كند و سرانجام نتیجه بگیرد یا نگیرد این مثل آورند. مأخذ: یخ گرفتن مربوط به زمان قدیم است كه هنوز یخچال صنعتی و آب سردكن و امثال آن نبود. درهر شهری برای رفع احتیاج یخ در تابستان، یخچال طبیعی وجود داشت. ساختن این گونه یخچالها و تهیه یخ در رساندن آن به بازار فروش كار آسانی نبود، گرچه با آب باران و آب جاری غیر بهداشتی تهیه میشود. مایه اصلی یخچال طبیعی بسته به خوب یخ بستن آب در زمستان بود. یخچال داران در سالهایی كه زمستان سرد میشد و یخ كاملاً میگرفت سود خوبی میبردند، ولی اگر زمستان چنان سرد نمیشد كه آب به خوبی منجمد شود، بدیهی است كه به آنها ضرر وارد میشد. این بود معنی یخ گرفتن یا نگرفتن. ( نامیكه امروزه بر یخچالهای صنعتی گذارده اند واقعاً نام بی مسمایی است، زیرا كلمه یخچال از دو واژه " یخ " و " چال " كه به معنی گود و چاله است كه اشاره به استخری كه آب در آن جمع میكردند كه یخ بسازند، است. ولی دستگاهی كه ما امروزه به نام یخچال استفاده میكنیم خوب بود یخدان، یخساز یا چیزی بهتر از این نامگذاری میشد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-27-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
از بز برند و به پای بز بندند :
نظیر، ازماست كه بر ماست. مأخذ : طناب كه با آن پای بز و میش و دیگر حیوانات اهلی را بندند كه فرار نكند، یا در موقع كشتار آنها را با طناب به چنگك قصابی آویزان كنند همه از موی بز است.
علامه دهخدا این مثل را نظیر از ریش پیوند سبیل كردن آورده است كه درست نمینماید.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-27-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چوب تر را چنان كهخواهی پیچ
نشود خشك جز به آتش راست
(سعدی ):
نظیر نهال تا تر است میتوان آن را راست كرد. اطفال اگر در كوچكی تربیت نشوند چون بزرگ شدند دیگر تربیت نپذیرند، همچنان كه نهال و چوب تر را میتوان به هر سوی گرایش داد ولی شاخه كلفت درخت و چوب خشك را كاری نمیتوان كرد. مأخذ: روستاییان وقتی بخواهند چوب خشك كجی را راست كنند كه بتوان از آن استفاده دسته بیل یا تیشه نمود، آن را در زیر آتش سوخته (خُل ) میكنند، چون كاملاً گرم شد آن را در سوراخ دیوار یا جایی مثل آن فرو و اهرم میكنند تا راست و قابل استفاده شود. در بعضی دهات خود دیدهام كه در سنگی كه در پایین چهارچوب دروازه است سوراخی برای این كار پیش بینی نموده تا اهل محل از آن در راست كردن چوب استفاده كنند. استاد خطیب رهبر در شرح گلستان سعدی معنی مصراع: نشود خشك جز به آتش راست، را چنین نوشته است :
" چوب خشك جز به آتش استقامت نپذیرد یعنی استقامتش دیگر ممكن نیست اگر چه سوزد (!)"
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-27-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مبادا خایه تو خایه بلبل بكنی :
مبادا در كاری كه به تو رجوع شده تقلب یا خیانت بكنی. مأخذ : شاید بین خوانندگان كمتر كسی باشد كه این مثل را شنیده باشد، آن كس كه برای اولین بار میشنود شاید نخست آن را مثلی دور از ادب و نزاكت پندارد، ولی با دانستن معنی خایه كه تخم پرندگان هم معنی میدهد نظرشان تغییر میكند، و ریشه مثل تخم گذاردن بلبل در لانهاش كه گوشه باغی بر روی شاخسار درختی ساخته است و كسی برای مزاح تخم پرنده دیگر را كه در ظاهر مانند تخم بلبل باشد در لانه بلبل بگذارد.
در مورد تخم داخل تخمهای پرندگان كردن، چندین سال قبل در مأموریت اداری كه در گلپایگان داشتم، شخص درستكاری كه انبادار بود و من همیشه به راستی و درستی او احترام میگذاشتم یك روز كه در حیاط خانه زیردرخت نشسته و كارهای اداری را روی میز پهن كرده بودم، گفت: این كلاغها كه توی این درخت لانه دارند، چند سال قبل با دخالت پسرم صحنه عجیبی افریدند. درغیاب كلاغان یا كلاغی كه در درخت تخم گذارده بود پسرم تخم اردكی شبیه به تخم كلاغ یافته بود. در نبودن كلاغ ! از درخت بالا میرود و تخم اردك را با دقت با تخمی از كلاغ عوض میكند! ولی این كلاغ با همه هوشیاریاش نفهمید، زیرا اگر میفهمید همان وقت غوغا میكرد. به هر حال تا یك روز روی آن پشت بام كوتاه دیدم صدها كلاغ جمع شدهاند و یك بچه اردك هم در آن جاست، یك مرتبه یكی از كلاغها كه شاید كلاغ مادر بود غار غاری كرد كه ناگاه تمام كلاغها به آن بچه اردك حمله كردند و او را نابود ساختند ( عهده علی الروای )
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-27-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
صبح از دشت ارژن بار كردیم فردا صبح دیدیم همان دشت ارژن هستیم :
نظیر آنچه رشتیم پنبه شد. این مثل را در موارد بسیاری با معنی و مفهوم اصلی میآورند، وقتی در مورد معاملهای دو نفر مدتها بحث میكنند و با شرایطی توافق كنند ناگهان یكی از طرفین معامله عدول كند یا در خواستگاری دختر وكارهای روزانه كه پس از گفتگوها و بحثها یكی از افراد ذینفع موارد توافق را برهم زند، میآورند.
مأخذ: زمانی كاروانی از دشت ارژن به قصد شیراز حركت كردند شبانگاه بین راه منزل كردند و بار انداختند، سحرگاه به جای ادامه مسیر بسوی شیراز اشتباهاً به دشت ارژن بازگشتند و متوجه شدند كه به مبدا برگشتهاند، این مثل از آن زمان رایج و سایر شد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-27-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مُشكی ماند كه از انبان بترسند :
این مثل زنجانی را دیگران بدون هیچ توضیحی نوشتهاند. به نظرمیرسد درحالی كه روی كلمه مشكی فتحه گذاردهاند. اما این مثل در اصل " مُشكی " بوده است، با توجه به تجانس مَشك و انبان كه هر دو از پوست هستند مَشك را صحیح پنداشته و ضبط كرده اند، بدیهی است به صورتی كه ضبط شده معنی درستی به آن نمیتوان قائل بود، ولی در بعضی شهرستانها مانند صغاد و آباده موش را مَشك، مخفف موشك ( موش كوچك ) میگویند.
معلوم میشود در زنجان هم موش یا موش كوچك را مُشك میگویند كه در این صورت میتوان به مثل معنی و مفهومیقائل شد، زیرا انبان جای ذخیره حبوبات و غلات است و موش خیلی زود به سراغ انبان میرود ( موش كاری به انبان ندارد. انبان ( یا همیان ) خودش كِروكِر میكند. مثل را درمورد كسی آورند كه چیز موردعلاقهاش را میخواهد ولی از خطرهایی كه برای به دست آوردن آن وجود دارد احتیاط میكند. یا عاشقی كه بترسد طرف معشوق برود. به مثل اغراق آمیز: " چُس مُشك گیر دراین جا میتوان اشاره كرد كه در مورد اشخاص فوق العاده ریزبین و خرده گیر آورند، خرده بین تر از مته به خشخاش گذار و از آب كره گیر ).
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 3 نفر (0 عضو و 3 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 01:33 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|