مشاعره سنتی

[deltang]

تو را در دل درخت مهربـانی

به چه ماند؟به گلذار خزانی

[MAHDI]

یک جرعه می ز ملک کاووس به است
از تخت قباد و ملکت طوس به است
هر ناله که رندی به سحرگاه زند
از طاعت زاهدان سالوس به است

[shokofe]

تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت

[مهدی]

تا مست نباشی نبری بار غم یار
آری شتر مست کشد بار گران را

[shokofe]

ای شرمزده غنچهٔ مستور از تو
حیران و خجل نرگس مخمور از تو

[مهدی]

وان گه که به تیرم زنی اول خبرم ده
تا پیشترت بوسه دهم دست و کمان را

[MAHDI]

آن جام بلورین که ز می خندان است
اشکی است که خون دل درو پنهان است

[مهدی]

تا با تو قرین شده‌ست جانم
هر جا که روم به گلستانم

[shokofe]

ماهم که رخش روشنی خور بگرفت
گرد خط او چشمهٔ کوثر بگرفت

[مهدی]

تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است