پس از آنكه حضرت نوح (ع ) به قوم گنهكار خود نفرين كرد، و طوفان همه آنها را از بين برد، ابليس نزد نوح (ع ) آمد وگفت : ((تو برگردن من ، حقى دارى كه مى خواهم آن را ادا كنم )).
نوح (ع ) فرمود: ((چه حقى ؟، خيلى برايم سخت و ناگوار است كه تو بر من ، حقى داشته باشى ؟!)).
ابليس گفت : همان كه تو بر قومت نفرين كردى ، و همه آنها به هلاكت رسيدند، و ديگر كسى نمانده كه من او را گمراه سازم ، بنابراين تا مدتى راحت هستم ، تا نسل ديگر بيايد.
نوح فرمود: حالا مى خواهى چه جبرانى كنى ؟
ابليس گفت :
اذكرنى اذا غضبت ، و اذكرنى اذا حكمت بين اثنين ، و اذكرنى اذا كنت مع امرئة خاليا ليس معكما احد.
(در سه مورد متوجه باش كه من نزديك ترين فاصله و مرز را با بندگان خدا دارم :
1- هنگامى كه خشمگين شدى بياد من باش .
2- هنگامى كه قضاوت مى كنى ، بياد من باش .
3- و هنگامى كه با زن بيگانه ، تنها هستى و هيچ كس در آنجا نيست ، به ياد من باش )).