بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #941  
قدیمی 04-20-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

بعد از تو
آنقدر با شب بودم
كه نور چشم‏هايم خاموش شد
و آنقدر اسمت را گريستم
كه نامم فراموشم شد
بعد از تو چقدر داستان بي تو بودنهايم را
به كودكان كوچه‏مان گفتم
كه اكنون نمي‏توانم از كوچه بگذرم
چرا از ياد كودكان كوچه‏مان نمي‏روي
من قصه‏هاي مادربزرگم را گوش كردم
من معصوميت مردمانم را فهميدم
حتي شعر ديروزم فراموشم شد
اما تو چرا از يادم نمي‏روي..


..
..
.
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #942  
قدیمی 04-21-2010
natanaeil آواتار ها
natanaeil natanaeil آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Apr 2010
محل سکونت: شهرکرد
نوشته ها: 466
سپاسها: : 28

49 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

گمان نمیکنم این دستها بهم برسند
دو دل شکسته در انزوا بهم برسند
ضریح ونذر رها کن
بعید می دانم دو دست دور به زور دعا بهم برسند
کدام دست رسیده به دستهای دلخواهش
که دستهای پراز خواهش ما بهم برسند
آسمان نشسته و موزیانه به فکر
که چراپیش چشم من ایندو به هم برسند
نشانی ده بالا یادمان باشد
مگر دو دور در آن دور بهم برسند
__________________
پاسخ با نقل قول
  #943  
قدیمی 04-21-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اندک اندک جمع مستان می رسنـــد
اندک اندک می پرستان می رسنـــد

دلنوازان ناز نازان در ره اند
گلعذاران از گلستان می رسنـــد

اندک اندک زين جهان هست و نيست
نيستان رفتند و هستان می رسنـــد

جمله دامنهای پر زر همچو کان
از برای تنگ دستان می رسنـــد

لاغران خسته از مرعای عشــق
فربهان و تندرستان می رسنـــد

جان پاکان چون شعاع آفتــاب
از چنان بالا بپستان می رسنـــد

خرم آن باغی که بهر مريــمان
ميوه های نو ز مستانمی رسنـــد

اصلشان لطفست و هم واگشت لطف
هم ز بستان سوی بستان می رسنـــد
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #944  
قدیمی 04-22-2010
raha_10 آواتار ها
raha_10 raha_10 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: خوابگاه
نوشته ها: 736
سپاسها: : 53

36 سپاس در 22 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام دوستان من بعد از دو سال و اندی جمعه شب ساعت 20:20یه شعر نو گفتم که فکر می کنم وزنش درست باشه این اولین باریه که یکی از شعر های خودم این قدر به دلم میشینه ! امیدوارم که خوشتون بیاد:
می روی تا ببری
خوشه ی غم های مرا؟
بشنو اینک جان من
تو همه آوای مرا:
اشک من پروین است
بغض من سنگین است
غم من پر فریاد
دل من خونین است
جان تو فرهاد
جان من شیرین است(در ابتدا اصلش این بود:جان من فرهاد /جان تو شیرین است.عوضش کردم تا کسی در تارا بودن من شک نکند !)
خسته ام بی تو
دست من سرد است
گشته ام تنها
آه من پر درد است
گل من باز آ...
دست من سرد است
بی تو من تنها
لاله هایم زرد است
گل من باز آ...
...
بغض من سنگین است
جان تو فرهاد
جان من شیرین است... !
27/1/1389
__________________
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست
دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمی نیست


ویرایش توسط raha_10 : 04-22-2010 در ساعت 11:18 AM
پاسخ با نقل قول
  #945  
قدیمی 04-23-2010
forrest آواتار ها
forrest forrest آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Mar 2010
محل سکونت: کرج
نوشته ها: 353
سپاسها: : 35

47 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
forrest به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

چقدر اینجا هراسانم

از لرزش نگاهت

از تکانهای دستانت

می ترسم از سکوت مسخره ام

می ترسم از اینکه

بشکند عادت نگاهم




می ترسم از این نان و نمک

که مرا به حرمتش به تو گره زده

می ترسم من از قسمهای نیلوفرانه مان

از بی خوابی های شبانه مان

از تیغ تیز تردید و اضطراب

می ترسم از گریز جاده ها

این دلهره ی جاده بی برگشت

این خیال یک طرفه

این تابلوی "ایست زندگی" می کُشدم




من از اینکه شعر هایم بی تو

چگونه آغاز میشود

از اینکه غزلهایم در پایان

بی تو چگونه به خواب می رود

من از اینکه دو بیتی زندگیم

بدون تو یک بیت بماند ، می ترسم




من می ترسم اگر شب چشمانم

بی درخشش تو تاریک شود

می ترسم اگر پای رفتنم بلرزد

می ترسم اگر دست خوشبخت مرگ

بر ترس من بخندد




می ترسم اگر شاهزاده قصه قاصدک ها

از کنار جادوی دستان باد رد شود

می ترسم اگر خاک بگیرد عادتت

مرگ من شود سعادتت

می ترسم اگر دریای مواج این دل

عادت کند به این سکون

خاموش شود اگر این نَفَس

در شمعی آرمیده در بستر خون




من می ترسم اگر

از زخم زبان مردم است

که آیینه نازک تو بشکند

که فرو بریزد این دلم

هر چند که احساسم گم است

می ترسم اگر بدزدند نامت را

جنس دستفروش زبان مردم شود



می ترسم من از خدا

که بگیرد تو را ز من

به حکم سرنوشت زور

به حکم صلاح و مصلحت

تکرار شود این مکررات
" شاید قسمت تو نبود ! "




دلهره دارم از خودم

که نگیرد دلم به تیغ نگاهت

نگیرد سکوت گوش تورا

نشنود حنجره ات صدای مرا

می ترسم اگر ردپایت خالی بماند

می ترسم اگر کلاغی پیر

غزل خداحافظی را بخواند

می ترسم

می ترسم . . .
__________________
سوال نکن تا به تو دروغ نگویند

ویرایش توسط forrest : 04-23-2010 در ساعت 10:00 PM
پاسخ با نقل قول
  #946  
قدیمی 04-23-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض Friends & Flowers

Friends & Flowers


Life is like a bouquet
And friendship like a flower
That blooms and grows in beauty
With the sunshine and the shower

And lovely are the blossoms
That are tended with great care
By those who work unselfishly
To make the place more fair

And like the bouquet’s blossoms
Friendships flower grows more sweet
When watched and tended carefully
By those we know and meet

And like sunshine adds new fragrance
And raindrops play their part
Joy and sadness add new beauty
When there’s friendship in the heart

And if the seed of friendship
Is planted deep and true
And watched with understanding
Friendships will bloom for you

__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #947  
قدیمی 04-24-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



دلا نزد كسي بنشين كه او از دل خبر دارد

به زير آن درختي رو كه او گلهاي تر دارد

در اين بازار عطاران مرو هر سو چو بيكاران

به دكان كسي بنشين كه در دكان شكر دارد

ترازو گر نداري پس تو را زو ره زند هر كس

يكي قلبي بيارايد تو پنداري كه زر دارد

تو را بر درنشاند او به طراري كه مي آيم

تو منشين منتظر بر در كه آن خانه دو در دارد

به هر ديگي كه مي جوشد مياور كاسه و منشين

كه هر ديگي كه مي جوشد درون چيز دگر دارد

نه هر كلكي شكر دارد نه هر زيري زبر دارد

نه هر چشمي نظر دارد نه هر بحري گوهر دارد

بنال اي بلبل دستان ازيرا ناله مستان

ميان صخره و خارا اثر دارد اثر دارد

بنه سر گر نمي گنجي كه اندر چشمه سوزن

اگر رشته نمي گنجد ازآن باشد كه سر دارد

چراغ است اين دل بيدار به زير دامنش مي دار

از اين باد و هوا بگذر هوايش شور و شر دارد

چو تو از باد بگذشتي مقيم چشمه اي گشته اي

حريف همدمي شتي كه آبي بر جگر دارد

چو آبت بر جگر باشد درخت سبز را ماني

كه ميوه نو دهد دايم درون دل سفر دارد

به هر ديگي كه مي جوشد مياور كاسه و منشين

كه هر ديگي كه مي جوشد درون چيز دگر دارد

نه هر كلكي شكر دارد نه هر زيري زبر دارد

نه هر چشمي نظر دارد نه هر بحري گوهر دارد

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #948  
قدیمی 04-24-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

بوی باران
بوی سبزه، بوی خاک
شاخه های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید، برگ های سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمهء شوق پرستوهای شاد، خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشتها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دریغ از تو، اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من، اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما، اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه‌ی غم را به‌سنگ،
هفت رنگش می شود هفتاد رنگ

فریدون مشیری
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #949  
قدیمی 04-24-2010
آیلین آواتار ها
آیلین آیلین آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Apr 2010
محل سکونت: qazvin
نوشته ها: 138
سپاسها: : 0
در ماه گذشته 4 بار در 1 پست سپاسگزاری شده
پیش فرض

من در اين تاريكي
فكر يك بره روشن هستم
كه بيايد علف خستگي ام را بچرد.
***
من در اين تاريكي
امتدادتر بازوهايم را
زير باراني مي بينم
كه دعاهاي نخستين بشر را تر كرد.
***
من در اين تاريكي
در گشودم به چمن هاي قديم،
به طلايي هايي، كه به ديواراساطير تماشا كرديم.
***
من در اين تاريكي
ريشه ها را ديدم
و براي بته نورس مرگ، آب را معني كردم... سهراب سپهری
پاسخ با نقل قول
  #950  
قدیمی 04-24-2010
nae آواتار ها
nae nae آنلاین نیست.
کاربر فعال بخش سینما
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: بهشهر
نوشته ها: 1,694
سپاسها: : 1

31 سپاس در 27 نوشته ایشان در یکماه اخیر
nae به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

آنکه رخسار ترا اينهمه زيبا می کرد
کاش از روز ازل فکر دل ما می کرد
آنکه می داد ترا حسن و نمی داد وفا
کاشکی فکر من عاشقِ شيدا می کرد
يا نمی داد ترا اينهمه بيدادگری
يا مرا در غم عشق تو شکيبا می کرد
کاشکی گم شده بود اين دلِ ديوانه من
پيش از آن روز که گيسوی تو پيدا می کرد
ای که در سوختنم با دلِ من ساخته ای
کاش يک شب دلت انديشه فردا می کرد
کاش می بود به فکر دلِ ديوانه ما
آنکه خلق پری از آدم و حوا می کرد
کاش درخواب شبی روی تو می ديد عماد
بوسه ای از لب لعل تو تمنا می کرد
__________________
ما خانه به دوشیم
ما خانه به دوشیم
تیم اس اس به دو عالم نفروشیم
سال 89 تو دربی 69
شیث رضایی دنبال فرهاد بدو
آی بدو آی بدو
آی بدو آی بدو
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:20 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها