مشاعره با حروف انتخابی

[ساقي]

فاطيما جان حرف انتخابي قبلي « ظ » بود ، بايد با اون شروع ميکردي ...

[abadani]

ظلم ظالم عاقبت در این جهان پر فراز
بر نشیبش می کشد چندانکه ویرانش کند
ی

[ساقي]

یک به یک در آب افکن جمله تر و خشک را
اندر آتش امتحان کن چوب را و عود را

م

[abadani]

من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
سرو جان را نتوان گفت که مقداری هست
ت

[ساقي]

تو را خود یک زمان با ما سر صحرا نمی​باشد
چو شمست خاطر رفتن بجز تنها نمی​باشد

گ

[abadani]

گفتم او را چه خواهم از ایزد
گفت عمر دراز و دولت شاب
عنصری
و

[ساقي]

وه که در عشق چنان می​سوزم
که به یک شعله جهان می​سوزم
شمع وش پیش رخ شاهد یار
دم به دم شعله زنان می​سوزم

ش

[abadani]

شاعر نیم و شعر ندانم که چه باشد
من مرثیه خوان دل دیوانه خویشم
س

[ساقي]

سرم خوش است و به بانگ بلند می​گویم
که من نسیم حیات از پیاله می​جویم

ع

[SonBol]

عمرم چو شعر من به روانی گذشت و شد
از سر هوای هر سخن شاعرانه رفت


م