بهاره رهنما ميگويد هميشه زحمت مهمانان خانه او، بر دوش مادرش بوده است. چرا؟ چون خود بهاره رهنما به دليل اجراهاي پشتسر هم در تئاتر و فشار كار زياد، درِ اتاق خوابش را بسته و همه سعي ميكنند تا آنجا كه امكان دارد ساكت باشند تا خواب خانم بازيگر بهم نخورد!
وسواس آقاي كارگردان
درباره برنامه «بفرماييد شام» بيژن بيرنگ، همين بس بدانيد اين برنامه مانند يك فيلم سينمايي، سختيهاي زيادي دارد و آنگونه نيست كه هر كس هر چه دلش بخواهد بگويد و هر تصويري گرفته شود، به راحتي از آن بگذرند! آنهايي كه با بيژن بيرنگ كار كردهاند، ميدانند چقدر در كارش وسواس دارد و هر چيزي را قبول نميكند! با وجودي كه تمام اتفاقات اين برنامه و حرفهاي شركتكنندگانش فيالبداهه و واقعي است اما بيژن بيرنگ به اين راحتيها هم كه فكر ميكنيد از يك صحنه نميگذرد!ما از اتفاقاتي كه شب اول افتاد چيزي نميگوييم و ميرويم سراغ اتفاقات شب دوم...
شام را زودتر بياوريد
از وقتي بهاره رهنما به جمع اضافه شد، همه چيز تغيير كرد. با اينكه خيلي خسته بهنظر ميرسيد اما مثل هميشه آنقدر پر انرژي و شاد بود كه با شوخيها و خندههايش همه را ذوقزده ميكرد. بهاره رهنما براي پذيرايي از مهمانانش كباب چوبي درست كرده كه از ظاهرش برميآيد بايد خيلي خوشمزه باشد، يك سالاد و يك مدل دسر ايراني هم درست كرده كه شقايق دهقان و لادن طباطبايي از بهاره رهنما خواهش ميكنند زودتر شامرا سرميز بياورد تا زود بروند سراغ دسر. گويا لادن طباطبايي عاشق شيريني است كه با ديدن دسر رهنما اينگونه دهانش آب افتاده!
3 خانم مهمان امشب گروه اول «بفرماييد شام»، زنگ اول ساختمان سفيد رنگ را ميفشارند و سحر زكريا با برداشتن آيفون تصويرياش، در را روي مهمانانش باز ميكند و با آمدن جلوي درِ ورودي خانهاش، به گرمي از آنها استقبال ميكند.
مثل هميشه، اين بهاره رهنماست كه از همه شلوغتر است و هر از چندگاهي با خندههايش (آن هم ساعت يك و نيم شب و جلوي درِ ورودي خانه سحر زكريا)، سكوت حاكم را برهم ميزند! نكته جالب اينكه هر كدام از اين 3 نفر، به سليقه خودشان هدايايي براي سحر زكرياآوردهاند و به رسم احترام ميخواهند تقديمش كنند. بهاره رهنما هم در اين ميان براي كادويش كه كتابي است با قلم خودش، حسابي تبليغ ميكند
پرده دوم
جمعه شب، منزل سحر زكريا
ساعت 11 شب است و بايد در خيابان زعفرانيه، دنبال خانه «سحر زكريا» بگرديم. ميزبان امشب بفرماييد شام، لعبتالملوك سريال قهوه تلخ است. به سر كوچه خانه سحر زكريا كه ميرسيم، ميبينيم يك نور بسيار زياد از كوچه ساطع ميشود و يك عده با صداي بلند در حال صحبت و خنديدن هستند. از دور 3 خانم سر كوچه ايستادهاند و دارند به سمت خانه ميزبان امشب كه سحر زكرياست ميروند؛ هر كدام از مهمانان كادويي براي ميزبان تدارك ديدهاند و ميخواهند به اين شيوه غافلگيرش كنند.
ستارهها از چي حرف ميزنند
بهاره رهنما، شقايق دهقان و لادن طباطبايي از درِ اصلي ساختمان وارد و با ديدهبوسي سحر زكريا وارد خانهاش ميشوند. اين 3 خانم بازيگر هر لحظه راجعبه موضوعاتي حرف ميزنند؛
مثل هميشه، اين بهاره رهنماست كه از همه شلوغتر است و هر از چندگاهي با خندههايش (آن هم ساعت يك و نيم شب و جلوي درِ ورودي خانه سحر زكريا)، سكوت حاكم را برهم ميزند! نكته جالب اينكه هر كدام از اين 3 نفر، به سليقه خودشان هدايايي براي سحر زكرياآوردهاند و به رسم احترام ميخواهند تقديمش كنند. بهاره رهنما هم در اين ميان براي كادويش كه كتابي است با قلم خودش، حسابي تبليغ ميكند. اين 3 بازيگر با هم قرار ميگذارند با پيش كشيدن بحث عشق و عاشقي، دلايل ازدواج نكردن سحر زكريا را پيدا كنند! هر كدام از اين افراد عقايد خاص خودشان را دارند؛
مثلا متوجه ميشويم شقايق دهقان علاقه بسيار زيادي به همسرش دارد و به موضوع عشق و عاشقي، اعتقاد شديدي دارد. موضوع بسيار جذابي كه به تازگي بهاره رهنما متوجهاش شده، بحث خانمي است در عربستان كه خواستار آزاد شدن حق رانندگي براي خانمهاي عرب شده و براي پيشبرد اهدافش تصميم گرفته در خيابانهاي عربستان با اينكه ممنوع است با سرعت زياد رانندگي كند. بهاره رهنما هم از اين موضوع كه يك زن در برابر قانون ناحق عربها ايستاده و خواستار گرفتن حقوق شهروندي بانوان است، بسيار خوشحال بهنظر ميرسد!
رابطه سحر زكريا با دستكش و دستمال گردگيري!
سحر زكريا بهشدت در حال تميز كردن خانهو ميز شامش است. با اينكه بيژن بيرنگ از عقب بودن كار بالا و پايين ميپرد، سحر زكريا كه خودش هم دستكمي از او ندارد، دستكش دستش كرده و با دستمال، در حال گردگيري ميز و صندليهاي ميز شامش است. يكي از ويژگيهاي خانه خانم زكريا اين است كه با وجود اينكه خيلي كوچك و نقلي است، نورپردازي رمانتيكي دارد كه باعث شده فضاي دلنشيني را پديد بياورد. البته بيژن بيرنگ هنگام فيلمبرداري تمام نورپردازي را بههم ميريزد و پروژكتورها و نورهاي مخصوصش را روشن ميكند تا ديگر خبري از فضاي رمانتيك و اين حرفها نباشد!
مگر قرار نبود پارتيبازي نكنيد؟!
بهاره رهنما سخت مشغول خواندن ديالوگهايش است. گويا به خاطر شلوغ بودن بيش از حدش در طول روز، مجبور است ديالوگهاي تئاترش را اينجا حفظ كند. آنطرف قضيه شقايق دهقان طبق معمول در حال خواندن مجله است و سحر زكريا هم كه بوي برنجش تمام ساختمان را برداشته، سخت مشغول تدارك شام است. به راحتي ميتواني استرس را در چهره سحر زكريا ببيني! البته سحر زكريا از آنجا كه مجرد است، از يكي از دوستان صميمياش درخواست كرده در برنامه امشب كمكش كند كه همين، باعث ميشود بهاره رهنما، شقايق دهقان و لادن طباطبايي به اين موضوع اعتراض كنند كه «آقاي بيرنگ، مگر قرار نبود همه كارها را فقط يك نفر انجام بدهد؟ پس چرا پارتيبازي ميكنيد؟»
دوستي كه چهره شد
اگر يادتان نرفته باشد، گفتيم يكي از دوستان صميمي سحر زكريا از صبح روز برنامه به خانه او آمده بود تا كمكحال رفيق شفيقش باشد. البته نقش او در اين قسمت بسيار پررنگ است، زيرا در مراحل ضبط برنامه هم جلوي دوربين رفت و در مراسم شب سحر زكريا، يكي از نفرات اصلي برنامه بود. در كل اتفاقات بسيار جالب و شادي در خانه سحر زكريا افتاد كه پيشنهاد ميكنيم در سيدي برنامه حتما نظارهگر آن باشيد و ببينيد بازيگران محبوبتان در زندگي شخصيشان، چه شخصيتها و برخوردهايي دارند.
فكر ميكنيد اين دو نفر كه با هم جاري هستند در حال خواندن چه پيامكي هستند؟ شايد هم در حال غيبت همسرانشان هستند
پرده سوم
جمعه شب، منزل لادن طباطبايي
امشب، حساسترين شب برگزاري برنامه گروه اول است؛ بالاخره قرار است امشب برنده اين گروه مشخص شود و علاوه بر تمام استرسهاي معمولي كه همه عوامل دارند، استرس اينكه نخستين برنده اين برنامه كداميك از 4 نفر خانم بازيگر شركتكننده خواهد بود، همه را به نوعي درگير كرده است. ميزبان آخرين شب برنامه، كسي نيست جز لادن طباطبايي كه در شبهاي گذشته بهترتيب مهمان بهاره رهنما، شقايق دهقان و سحر زكريا بوده و با آگاهي كامل از قدرت حريفانش، قصد دارد هر طور شده 3 نفر ديگر اين گروه را مجاب كند بيشترين امتياز را به او بدهند.
خانه لادن طباطبايي، در خيابان آفريقا قرار دارد و وقتي به طبقه سوم ساختمانش ميرسي و درِ خانه را باز ميكني، با خانهاي فوقالعاده زيبا، با همان نورپردازي مدرن و رمانتيك خانه سحر زكريا روبهرو ميشوي و البته وسايل متفاوتي همچون پيانو كه فضاي خانه را بسيار زيبا كرده است. در آشپزخانه لادن طباطبايي غوغايي برپاست؛ از طرفي بهاره رهنما و شقايق دهقان مثل هميشه در حال بلند خنديدن هستند و از طرف ديگر، لادن طباطبايي كه انگار سرگيجه گرفته و نميداند با اين وضعيت چه كار كند! در گوشه ديگري از خانه، قلكي خوشرنگ وجود داشت كه بدجوري چشمك ميزد. نميتوانيم بگوييم جايزه اين برنامه چقدر است و چه كسي برنده اين جايزه شده، فقط همين بس كه بدانيد جوايزي كه در اين برنامه به افراد داده ميشود، آنقدر نفيس هست كه همه را ميخكوب كند!
نان داغ، كباب داغ، ريحون چاق!
قرار است مراسم شام در حياط دلباز خانه لادن طباطبايي برگزار شود. بنده خدا لادن طباطبايي خودش كم سرش شلوغ است، دخترش هم گويا بدخواب شده و با گريههايش بدجور اعصاب مادر را بهم ريخته؛ به همين دليل همسر لادن طباطبايي (سعيد تهراني) با وجود اينكه تازه از سركار آمده، وظيفه خواباندن بچه را برعهده ميگيرد و پدر و دختر با هم به اتاق خواب ميروند. بوي برنج در فضاي خانه لادن طباطبايي پيچيده و او سخت مشغول به سيخ كشيدن كباب است. امشب ميخواهد با كباب كوبيده آن هم از نوع منقلياش از مهمانان پذيرايي كند؛ به همين دليل هم هست كه هر از چندگاهي به حياط ميرود و زغالهاي باربيكيو را جابهجا ميكند تا بگيرند و كبابي كاملا ايراني را براي مهمانانش سرو كند. همه آمادهاند تا بيژن بيرنگ دستور حركت و ضبط برنامه را بدهد. لادن طباطبايي دوان دوان به سمت آشپزخانه ميآيد و ميگويد: «شقايق... بهاره... سحر... بدويد... بدويد... بيايد كمك من تو آشپزخونه!» نفر اولي هم كه حاضر به كمك ميشود، مثل هميشه شقايق دهقان است كه از همه مظلومتر بهنظر ميرسد!
اتفاقات جالبي هم در اين ميان افتاد كه يكي از آنها، زماني بود كه لادن طباطبايي با سيخ كبابها آمد سر ميز و بهاره رهنما هم، بندهخدا از بس سيخ كبابها داغ بود، بدجوري دستش سوخت!
براي اينكه بدانيد در اين ماراتن زيبا و پرهيجان آشپزي بين 4 بازيگر خانم سينماي ايران چه اتفاقاتي افتاد و از همه مهمتر چه كسي عنوان اول و جايزه ويژه اين مسابقه را از آن خود كرد، سيدي اين برنامه در راه است. شك نكنيد اتفاقاتي كه در اين برنامه خواهيد ديد را هيچجاي ديگر نديدهايد و نخواهيد ديد
لادن طباطبايي با بادبزن، بالاي سر كبابها ايستاده و سخت مشغول درست كردن آنهاست. حرفهايي كه اين ميان ردوبدل ميشود آنقدر خندهدار و جالب است كه براي آنكه مزهشان را از دست ندهند، پيشنهاد ميكنيم در سيدي توليدي برنامه شنونده و بينندهشان باشيد
منبع:
« زندگي ايده آل»