سینمای جهان در این بخش به آثار سینمای خارجی و اخبار مربوط به آنها میپردازیم |
12-05-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
برترین های تاریخ سینما
عاشقانه های تاریخ سینما
این ده فیلم در خاطر ما باقی ماندند
فیلم های ملودرام یا به تعبیر عوام عاشقانه ، همواره نقش مؤثری در تاریخ سینمای جهان چه به جهت توجه منتقدان به محتوای اثر و چه به لحاظ استقبال مخاطبان سینما از كلیت آن به عنوان یک اثر سرگرم كننده داشته است . در گزارش پیش رو از 10 فیلم ملودرام كه در نظرسنجی های سایت ها و مجلات سینمایی همواره در رأس آثاری با موضوع مشابه قرار داشته اند به آرامی گذر میكنیم .
1. كازابلانكا
سال1942 و با كارگردانی مایكل كورتیز ، راوی ماجرای عاشقانه ای در گیرودار جنگ دوم جهانی شد . كازابلانكا با هنرنمایی دو هنرپیشه نامدار تاریخ سینما همفری بوگارت و اینگرید برگمن درخشید و در شمار ماندگارترین فیلم های كلاسیک سینما جای گرفت . كازابلانكا از آن دسته رمانهای نایاب در تاریخ سینماست كه پس از گذشت 66 سال از زمان ساختش هنوز طراوت و شادابی خود را از دست نداده . راز ماندگاری آن را باید در تبدیل شدن شخصیت هایش به اسطوره جست وجو كرد ، اسطوره هایی كه هر گاه آنها را می نگری گویی هنوز زنده اند . هشت نامزدی اسكار و سه جایزه اصلی بهترین فیلم سال ، بهترین كارگردانی و بهترین فیلمنامه بخشی از سهم كازابلانكاست .
2. بر باد رفته
اگر نام این فیلم را بزرگ ترین ملودرام تاریخ سینما بگذاریم ، گزاف نگفته ایم ؛ «بر باد رفته» محصول جاه طلبی تهیه كننده بزرگی به نام دیوید اُ. سلزنیک است . عظیم ترین نمایش تاریخ آمریكا بر پرده سینما را میتوان در این فیلم مشاهده كرد . فیلم به شدت به رمان مارگارت میچل وفادار است و ویكتور فلمینگ ، كارگردان فیلم در سال 1939 آن را بی هیچ كم و كاستی به نمایش گذاشته است . بر باد رفته یادگار روزهای طلایی هالیوود است . ملودرام های بزرگ همواره پس زمینه های بزرگ دارند و چه پس زمینه ای بزرگ تر از وقایع خونبار جنگ های داخلی آمریكا . نامزدی 13 اسكار و ربودن هشت جایزه اصلی بخشی از عظمت بر باد رفته را به معرض نمایش میگذارد . فیلم تا پایان ماه مه 1941، بیست میلیون دلار فروش كرد و جزو موفق ترین های تاریخ سینما در گیشه شد .
3. سابرینا
یكی از لطیف ترین ملودرام های تاریخ سینما ، اثر فوق العاده ای از بیلی وایلدر كه در سال 1954 جلوی دوربین رفت . طلسم فیلم امروز هم به همان قوت سابق است . فیلم با زیبایی تمام طراحی شده و اُدری هیپبورن بازی مسحوركننده ای دارد . فیلم سرشار از برازندگی و جذابیت است ، یک درام عاشقانه كه آرام آرام زیر پوست تان تزریق میشود و شما را قلقلک میدهد . حضور همفری بوگارت بداخلاق در كنار ویلیام هولدن سرزنده و شوخ هم به فیلم جلوه ای ویژه بخشیده است . نامزدی شش جایزه اسكار و كسب اسكار از جمله موفقیت های این فیلم است . «سابرینا» را باید جزو آثار ماندگار وایلدر به حساب بیاوریم .
4. بلندی های بادگیر
اقتباسی از رمان امیلی برونته ، نویسنده شهیر انگلیسی كه در سال 1939 مقابل دوربین ویلیام وایلر - كه بعدها با «بن هور» به اوج شهرت و افتخار رسید - رفت . بسیاری عقیده دارند همزمانی پخش این فیلم با «بر باد رفته» آن را به ناكام بزرگ اسكار تبدیل كرد . این عشق تراژیک دوره ویكتوریایی با فیلمبرداری سیاه و سفید و اسكاری گرگ تولند روی پرده كاری دیدنی است . لارنس اولیویه ادعا كرد در این فیلم از ویلیام وایلر یاد گرفت چگونه بازی كند . فیلم لحظات به یادماندنی زیادی دارد . «بلندی های بادگیر» در 1954، 1970 و 1998 هم بازسازی شده است اما هیچ كدام گیرایی نسخه كلاسیک وایلر را ندارند .
5. تعطیلات در رُم
اثری دیگر از ویلیام وایلر ساخته شده به سال 1953. فیلم پر از لحظات ناب رمانتیک است و بازی های فوق العاده گریگوری پک و رادی آلبرت به آن جلوه ای ویژه بخشیده است . شاید بتوان مدعی شد این فیلم بهترین ملودرام فانتزی تاریخ سینماست . ویلیام وایلر چیره دستانه این فانتزی كلاسیک را به تصویر می كشد . یكی از شاخصه های اصلی ملودرام وایلر بی مرز بودن آن است كه هر سن و ملیتی را با خود همراه میكند و به شب های رم پیوند میزند . 10 نامزدی اسكار و سه جایزه بهترین بازیگر زن ، بهتــریــن فیلمنامه و بهترین طراحی لباس ، عیار این ملودرام را كاملاً مشخص میكند .
6. رومئو و ژولیت
بسیاری این فیلم را بهترین اقتباس از تراژدی عاشقانه ویلیام شكسپیر میدانند . فرانكو زفیرلی در این فیلم كه در سال 1968 جلوی دوربین رفت به خوبی لایه های زیرین شاهكار شكسپیر را كاویده و آن را به تصویر میكشد . اوج نبوغ زفیرلی در هدایت بازیگرانش است ؛ الیویا هوسی 17 ساله و لئونارد ویتینگ 15 ساله تحت رهبری او بهترین بازیهای خود را در نقش اسطوره های عشق و معصومیت به نمایش میگذارند . داستان كلاسیک شكسپیر با فیلمبرداری درخشان دی سانتیس و موسیقی درخشان و سوزناک نینو روتا در این فیلم جلوه ای دیگر یافته است . فیلم نامزد چهار جایزه اسكار و برنده دو جایزه برای فیلمبرداری و بهترین طراحی لباس شد .
7. داستان عشق
به خاطر اقتباس های متعددی كه بعدها از این فیلم شد امروز داستان آن نخ نما به نظر میرسد اما در زمان خود غوغایی به پا كرد . این اثر جزو آن دسته آثاری است كه از كتابش بهتر شد . موسیقی فوق العاده فرانسیس لای بعدها از خود فیلم هم مشهورتر شد ، كه تنها اسكار فیلم به او تعلق گرفت . «داستان عشق» كه سال 1970 توسط آرتور هیلر كارگردانی شد ، از آن دسته ملودرام های تراژیک است كه تمام سعی اش جاری ساختن اشک بیننده است و البته كه در این كار موفق است . كارگردانی هوشمندانه و دقیق آرتور هیلر، داستان اریک سیگل را روح تازه ای بخشید و توجه او به جزییات و هدایت خوب بازیگران ، اثر قابل قبولی را مقابل دیدگان مخاطب قرار داد . «داستان عشق» با هنرنمایی رایان اونیل و الی مک گراو نامزد هفت جایزه اسكار شد .
8. دختر خداحافظی
«دختر خداحافظی» یک كمدی رمانتیك گرم و كم نظیر با فیلمنامه فوق العاده نیل سایمون است كه به نوعی اوج گفت وگونویسی و كشمكش شخصیت ها در آن اتفاق میافتد . فیلم یک ملودرام موقعیت است و داستان انسان هایی كه شرایط اجباری موجب بازگشت آنها به زندگی میشود . بازی مارشا میسون و ریچارد دریفوس بی نظیر است . فیلمنامه و بازیها آنقدر قوی است كه كارگردانی كم نقص هربرت راس كمتر به چشم میآید . این فیلم در سال 1977 نامزد پنج جایزه اسكار شد كه دریفوس جایزه بهترین بازیگر مرد را از آن خود كرد .
9. وداع با اسلحه
«وداع با اسلحه» آخرین فیلم بزرگ سلزنیک بر پرده سینما ، داستان عشقی - جنگی ارنست همینگوی در فیلمی از چارلز ویدور است . فیلم كه در سال 1957 ساخته شد به اندازه كتاب گرم و آتشین است . فیلمنامه بن هكت فوق العاده است و جنیفر جونز و راک هادسن به نقش های خود كاملاً مسلط هستند . حضور ویتوریو دسیكا هم در این فیلم در نوع خود جالب توجه است . «وداع با اسلحه» از آن ملودرام های تراژیک جنگ جهانی است كه هیچگاه از یاد نمی رود . دیدن فیلم هایی كه از آثار همینگوی ساخته میشوند ، هر بار تجربه ای تازه است .
10. یک شب اتفاق افتاد
یک درام عاشقانه از فرانک كاپرا كه در سال 1934 توسط او كارگردانی شد . «در یک شب اتفاق افتاد» نخستین فیلمی است كه هر پنج جایزه اصلی اسكار را از آن خود میكند . موضوع فیلم ، داستان عشق یک خبرنگار و یک دختر تنهاست كه در سفری با اتوبوس لحظات درخشانی را بر پرده سینما بر جای میگذارد . كلارک گیبل و كلود كولبرت در این فیلم حضوری درخشان دارند . فیلمنامه عالی روبرت ریسكین نیز بر اساس داستان «اتوبوس شب» ساموئل هاپكینز آدامز پر از گفت وگوهای ظریف و زیباست .
منبع : caffecinema.com
ویرایش توسط افسون 13 : 12-05-2012 در ساعت 09:23 AM
|
7 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
12-05-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
فهرست برترین کتابهایی که فیلم شدند از نگاه روزنامه گاردین
فهرست برترین کتابهایی که فیلم شدند از نگاه روزنامه گاردین
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) ، تاکنون آثار ادبی بسیاری دستمایه ی اهالی سینما برای ساخت فیلمهای پرفروشی بودهاند که گاردین در گزارشی به بررسی 10 اثر برتر در این زمینه پرداخته است .
«پلنگ» محصول 1963 به کارگردانی «لوچیانو ویسکونتی» است که براساس رمان «جوزپه دی لمپدوزا» به روی پرده رفت . این فیلم موفق به کسب نخل طلای کن در همان سال شد . «آلن دلون» و «کلودیا کاردینیل» در این فیلم هنرنمایی کردهاند و به درستی نثر غمآلود کتاب «لمپدوزا» را به تصویر کشیده است .
«زمان بازیافته» فیلمی است برگرفته از بخش آخر شاهکار هفت جلدی «مارسل پروست» ، نویسندهی سرشناس فرانسوی . این فیلم در سال 1999 با درخشش «کاترین دنو» ، «امانوئل بارت» و«جان مالکوویچ» به کارگردانی «رائول روییز» به روی پرده رفت و نامزد نخل طلای کن بود .
فیلم «اولیور» ساخته «کارول رید» محصول 1968 اگرچه اولین فیلم اقتباسی از آثار دیکنز نبود ، اما یکی از معروفترین و موفقترین فیلمهایی است که با اقتباس از رمان کلاسیک «اولیور توییست» ساخته شده است . این فیلم که در سال 1968 اکران شد، در 11 بخش نامزد جایزه اسکار شد و توانست پنج جایزه از جمله بهترین فیلم را به دست آورد .
«خداحافظ برلین» نوشتهی «کریستوفر ایشروود» رمانی بود که سوژه «باب فاس» برای ساخت فیلم موزیکال «کاباره» شد . فیلم محصول 1972 موفق به دریافت 8 جایزه اسکار از جمله بهترین کارگردانی شد، اما در بخش بهترین فیلم تسلیم «پدرخوانده» شد . این فیلم همچنین 6 جایزه بافتا و دو جایزه گلدن گلوب را به دست آورد . این فیلم بر مبنای نمایش موزیکال موفقی در برادوی ساخته شد و تصویری هولناک و تفکر برانگیز از برلین در دوره جمهوری «وایمار» را ارائه می دهد .
«آرزوهای بزرگ» ، رمان معروف نویسندهی کلاسیک انگلیسی «چارلز دیکنز» است که همچون دیگر آثار او بارها و بارها مورد اقتباس تصویری قرار گرفته است . اما فیلم اقتباسی «دیوید لین» بهترین سکانسهای آغازین تاریخ سینما را به مخاطبانش هدیه کرده و به همین جهت جایزه اسکار بهترین تصویربرداری را بدست آورد و البته در بخش بهترین فیلم و کارگردانی نیز نامزد شده بود . جالب اینجاست که دیوید لین مدعی است هرگز رمان دیکنز را نخوانده است .
«استفن کینگ» از رماننویسانی است که بسیار مورد توجه کارگردانان سینمایی و تلویزیونی قرار می گیرد . «راب رینر» کارگردانی است که در سال 1986 فیلم «با من بمان» را براساس رمان کوتاه کینگ با نام «جسد» به روی پرده برد که نامزد اسکار بهترین فیلمنامه شد . کینگ این اثر را در مجموعه «فصول مختلف» به چاپ رساند که «رستگاری در شائوشنگ» از دیگر داستانهای آن است .
«توماس آلفردسون» سال گذشته فیلم موفق «بندزن ، خیاط ، سرباز، جاسوس» را براساس رمانی به قلم «جان کولری» به روی پرده برد . «کالین فرث» ، «تام هاردی» و «بندیکت کامبرباج» از ستارگانی هستند که در این اثر اقتباسی ایفای نقش کردند. این فیلم که در سه بخش نامزد جایزه اسکار بود ، در بخش رقابتی ونیز نامزد شیر طلا بود و در جوایز بافتا دو جایزه به آن اعطا شد .
فیلم «گامورا» ، برنده جایزه بزرگ جشنواره کن به کارگردانی «ماتیو گارونه» براساس کتاب سال 2006 «روبرتو ساویانو»، روزنامه نگار ایتالیایی ساخته شد . این اثر در سال 2008 روی پرده سینماها ظاهر شد . این فیلم جایزه بهترین فیلم و کارگردانی از آکادمی فیلم اروپا ، جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره سویل اسپانیا و جایزه اول جشنواره فیلم مونیخ را گرفت . اما «روبرتو ساویانو»، نویسندهی آن بهعلت مضامین ضدمافیایی کتابش ، ازسوی گروههای جنایتکار مافیا در ناپل ایتالیا به مرگ تهدید شد .
«نیکلاس روگ» در سال 1973 فیلمی با عنوان «حالا نگاه نکن» را ساخت که «دافنه موریه» آن را به همراه «ربه کا» از آلفرد هیچکاک یکی از بهترین اقتباسهای رمانهایش خواند .
«شیادان» فیلمی است که «استفن فریرز» در سال 1990 کارگردانی کرد . «جیم تامپسون» نویسندهی رمانی بود که «فریرز» داستانش را با کمک فیلمنامه نویس دونالد وست لیک به سینما برد. جان کوزاک و آنجلا هوستون بازیهای درخشانی از خود در این فیلم اقتباسی نشان دادند . این فیلم که نامزد چهار جایزه اسکار بودف توانست جایزه «ادگار آلن پو» را برای بهترین فیلم پلیسی به دست آورد .
منبع : isna.ir
|
9 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
12-06-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بهترین فیلمهای تاریخ سینما با موضوع فرار از زندان
بهترین فیلمهای تاریخ سینما با موضوع فرار از زندان
فرار از زندان با همه استرسها ، هیجانها و حاشیه هایی که دارد یکی از بهترین سوژه ها برای به تصویر کشیده شدن روی پرده سینماهاست . رقابت جذاب زندانیانی که معمولا انگیزه های بزرگی برای رها شدن از بند دارند ؛ یک عده زندانیان ، پای ثابت چنین فیلم هایی هستند اما تفاوت همیشه در نوع فرار و روشها و ونقشه هایی است که این زندانیها از آنها برای عبور از میله های زندان و رسیدن به دنیای آزاد استفاده می کنند . در لیستی که سایت مووی وب به تازگی اعلام کرده ، با فیلمهای پرفروشی آشنا می شویم که بهترین فرار از زندانها را به تصویر کشیده اند .
رستگاری از شاوشنگ
کارگردان : فرانک دارابونت
بازیگران : تیم رابینز ، مورگان فریمن ، باب گانتن و کلانسی براون
در صدر لیست بهترین فیلمهایی که درباره زندان و فرار از آن ساخته شده است ، می توان اسم رهایی از شاوشنگ را دید . این فیلم رتبه اول در لیست 250 فیلم برتر تاریخ سینما در سایت IMDB را هم دارد . «اندی» و «رد» که در زندان ایالتی شاوشنگ زندانی هستند تصمیم به فرار می گیرند . اندی با یک چکش کوچک که در کتاب انجلیش پنهان کرده بود ، 20 سال سوراخی را می کند و از آن تونلی می سازد تا از بند رها شود . «رهایی از شاوشنگ» یکی از خوش ساخت ترین فیلمهای تاریخ سینماست که از روی کتابی با همین عنوان ساخته شده است .
فرار به سوی پیروزی
کارگردان : جان هاستون
بازیگران : سیلوستر استالونه ، دومارک پله ، مایکل کین ، بابی مور، اسوالدواردیلایز و ...
برای هر فرار، یک نقشه بی کم و کاست لازم است . در این فیلم هم عده ای از زندانیان فرانسوی نقشه می کشند تا با نگهبانان زندان مسابقه فوتبال بدهند و از این طریق فرار کنند . وقتی مسابقه با نتیجه 4-4 تمام می شود ، تماشاگران سکوها را به هم می ریزند و بعد از درگیر شدن سربازها با نگهبانها ، زندانیان با لباسهای غیرورزشی از آنجا فرار می کنند . از نکات جذاب این فیلم حضور بازیکن حرفه ای فوتبال یعنی پله و هنرمند مشهور سینمای رزمی یعنی سیلوستر استالونه در کنار بقیه بازیگران است .
فرار از آلکاتراز
کارگردان : دان سیگل
بازیگران : کلینت ایستوود ، پاتریک مک گوهان ، رابرتس بلاسم ، جک تیبو ، فرد وارد ، پل بنجامین ، لاری هنکین ، بروس م . فیشر و فرانک رونرزیو
آلکاتراس یکی از مخوف ترین زندانها در دنیاست . فیلم فرار از آلکاتراس درباره فرانک موریس است که تا به حال چندین بار اقدام به فرار کرده اما هر بار زندانبان به او تذکر داده است که هیچ کس تا به حال از آنجا فرار نکرده و محال است کسی این کار را انجام بدهد . اما فرانک و دوستانش موفق می شوند این کار محال را انجام دهند . کندن یک گودال ، بیرون رفتن از کانال تهویه و گذر از خلیج به کمک قایق نجاتی که از بارانی هایشان ساخته شده است نقشه ای است که آنها برای فرار کشیده اند . در حالی که همه فکر می کنند راه فراری از آلکاتراس نیست ، آنها می گریزند و یک سال بعد زندان برای همیشه بسته می شود .
فرار بزرگ
کارگردان : جان استرجز
بازیگران : استیو مک کوئین ، جیمز گارنر، ریچارد آتنبراو ، جیمز دونالد ، چارلز برانسون ، دونالد پلیسنس ، جیمز کابرن و ...
امکان ندارد پای فرار از زندان وسط بیاید و کسی از فیلم فرار بزرگ یاد نکند . 76 زندانی انگلیسی در کشور آلمان ، نقشه ای برای فرار می کشند . آنها با کندن تونل زیرزمینی اقدام به فرار می کنند . در این فرار عده ای کشته و عده ای دیگر دستگیر می شوند . «فرار بزرگ» با خشونت هر چه تمام تر به زندانیان نشان می دهد که فرار از زندان عاقبت خوشی نخواهد داشت . زندانیان دستگیر شده در این فیلم ، یا پای چوبه دار می روند یا در کوره های آجرپزی ، خاکستر می شوند .
محکوم شماره13
کارگردان : باستر کیتون
در این فیلم یک اتفاق را شاهد هستیم . به جای آنکه شخصیت اصلی یک زندانی باشد که قصد فرار دارد ، با کسی به نام باستر کیتون روبرو می شویم ، گلف بازی که بر اثر اصابت توپ گلف به سرش از هوش می رود و بر زمین می افتد . در همان هنگام ، یک مجرم فراری او را پیدا کرده ؛ لباس هایش را با او عوض می کند و بعد با خیال راحت تصمیم به فرار می گیرد . از آنطرف باستر با پوشیدن لباس متهم شماره 13 حسابی توی دردسر می افتد ، متهمی که به اعدام محکوم است . این فیلم علاوه بر فرار، یک تعقیب و گریز عالی را هم به تصویر می کشد .
طولانی ترین یارد
کارگردان : رابرت آلدریچ
بازیگران : برت رنولدز، ادی آلبرت ، ادلاتر، مایکل کانراد ، جیم همپتن ، هاری سیزر، جان استید من و چارلز تاینر
کاراکتر اصلی این فیلم یک ستاره خلافکار فوتبال آمریکاست که به دلیل ضرب و جرح به یک سال حبس محکوم می شود . نگهبانان زندان ، بعد از درگیری که پل راه می اندازد ، او را راهی یک سلول آهنی می کنند اما در همین هنگام ، فوتبالیست بودن او به دادش می رسد چرا که رئیس زندان قصد دارد یک تیم فوتبال زندانیان راه بیندازد. بازی فوتبال و تبانی هر دو طرف ، راه فرار را برای بقیه باز می کند .
کنت مونت کریستو
کارگردان : کوین رینولدز
بازیگران : جیم کاویزل ، داگمار ادومینچیک ، گای پیرس و ...
فیلمنامه «کنت مونت کریستو« بر اساس کتابی با یک ماجرای جنایی واقعی نوشته شده است . ماجرای کتابی که الکساندر دوما آن را نوشته است در زمان هیتلر اتفاق می افتد . داستان درباره ادموند دانتس است . دریانورد زندانی و مسافری مرموز که به دلایلی به زندان می افتد . او در آنجا با مردی آشنا می شود که نقشه گنج دارد . ادموند زمانی که آن مرد می میرد جسدش را مخفی می کند و خودش به جای او توسط ماموران به دریا انداخته می شود و فرار می کند . این یکی از هوشمندانه ترین فرارهایی است که در سینما به تصویر کشیده شده است .
قطار سریع السیر نیمه شب
کارگردان : آلن پارکمر
بازیگران : براد دیویس ، رندی کوئید، جان هرت ، آیرین میراکل ، یوهاپکینز، پائولو بوناچلی ، نوربرت وایسر و پل اسمیت
«بیلی هیز» با دو کیلو مواد مخدر در فرودگاه دستگیر می شود و دادگاه عالی او را به زندانی مخوف می فرستد ، جایی که باید 4 سال از زندگی اش را آنجا بگذراند . بیلی در دادگاه تجدید نظر به 30 سال حبس محکوم می شود و همین مسأله او را به فکر فرار می اندازد . نقشه فرار توسط خبرچین به گوش نگهبانان می رسد و به همین دلیل فرار او کنسل می شود اما بیلی با رفتن به بخش زندانیان روانی می تواند از زندان فرار کند .
پاپیون
کارگردان : فرانکلین جی شافنر
بازیگران : داستین هافمن ، استیو مک کوئین ، ویکتور جولی ، آنتونی زرب
پاپیون فیلمی است که بر اساس یک رمان واقعی از هنری چاریر ساخته شده است . هنری چاریر که در این فیلم به پاپیون معروف است ، به اتهام قتل در زندان به سر می برد اما خودش را کاملاً بی گناه می داند . پاپیون بعد از آشنایی با دگا که یک جاعل حرفه ای است ، برای چندمین بار تصمیم به فرار می گیرد و موفق می شود از جزیره شیطان بگریزد . در ابتدای این فیلم شاهد آن هستیم که زندانیان در جایی زندگی می کنند که آزادی در آن معنایی ندارد اما پاپیون همانند پروانه ای که روی بازویش نقش بسته است ، دنبال راه فرار است . فراری که دست آخر او را به یک قایق شکسته ، جدال با تمساح و ... می رساند .
بازداشتگاه 17
کارگردان : بیلی وایلدرچ
بازیگران : ویلیام هولدن ، دان تیلر، اوتوپرمینجر، پیتر گریوز، نویل براند و سیگ رومان
بازداشتگاه 17 شاید در نگاه اول یک فیلم جنگی به نظر برسد اما این فیلم درباره اسیران جنگی است که دلشان می خواهد زنده بمانند و به همین دلیل دست به فرار می زنند . این اسیران نیروهای آمریکایی هستند که در سلول های انفرادی آلمان ها اسیر شده اند و تصمیم دارند از آنجا بگریزند . تلخی بعضی از صحنه های فیلم آنقدر زیاد است که تماشاچی ها را حسابی متأثر می کند . مسؤول بازداشتگاه آلمانها به طرز شگفت انگیزی باهوش است و هر بار راه فرار زندانیان را می بندد و آنها را تیرباران می کند. «بازداشتگاه 17» را می توان تلخ ترین فرار از زندان نامید .
منبع : caffecinema.com
|
4 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
12-06-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مروری بر ۱۰ فیلم شیطانی دنیای سینما
مروری بر ۱۰ فیلم شیطانی دنیای سینما
1. بچه رزماری / Rosemary's Baby
محصول 1968، به کارگردانی رومن پولانسکی
پولانسکی از اولین کسانی است که به اسطورهی شیطان در غالب مدرنش پرداخت و با نگاهی تازه به شیطان در سینما نگریست .
رزماری وشوهرش به آپارتمان جدیدی می روند و بدون اینکه بدانند ، با عده ای شیطان پرست همسایه می شوند . همسایه ها به شوهر رزماری پیشنهاد می کنند که همسرش را در اختیار شیطان بگذارد و در عوض آن به مقام و ثروت برسد ، شوهر رزماری هم که جاه طلب است قبول می کند و در اثر این ارتباط رزماری باردار می شود و بعد از اینکه متوجه می شود بچه اش از شیطان است می خواهد او را از بین ببرد که همسایه ها از این کار جلو گیری می کنند . در صحنه آخر فیلم رزماری با یک چاقو وارد سالنی می شود که همسایه ها در آنجا به خاطر تولد بچه جشن گرفته اند . در این سالن که تقریباً از تمامی نژاد ها یک نفر وجود دارد گهواره سیاه رنگی هست که یک صلیب وارونه روی آن آویزان است و بعد از کلنجارهای رزماری با خود و دیگران وقتی به گهواره می رسد و صورت بچه را - که تماشاگر نمی بیند - می بیند لبخند رضایت بر لبانش نقش می بندد و به تولد پسر شیطان راضی میشود . این فیلم را بعد از "تلألو" دومین فیلم ترسناک تاریخ سینما می دانند .
"حاشیه مهم این فیلم مرگ شارون تیت همسر باردار پولانسکی به دست فرقه های شیطان پرستی امریکا پس از نمایش فیلم است"
2. طالع نحس / The omen
قسمت اول : محصول 1976 ، به کارگردانی ریچارد دانر
فرزند یکی از سیاسیون آمریکا حین زایمان می میرد و یک کشیش فرزندی به نام دیمین را به جای فرزندشان به آنها می دهد . بعداً معلوم می شود که او فرزند شیطان بوده و روی پوست سرش عدد 666 را دارد . در این قسمت دیمین مادر خود را کشته و هر کس هم که پی می برد او فرزند شیطان است به طرزعجیبی با حوادث طبیعی کشته می شود . وقتی پدرش میفهمد پسرش غیر طبیعی است می خواهد او را به دستور یک کشیش و به طریقه خاصی بکشد که خود به دست پلیس کشته میشود . درسکانس آخر در مراسن تدفین پدر ، پسرک دست در دست رئیس جمهور آمریکاست .
قسمت دوم : 1978 ، به کارگردانی دن تایلر
دیمین فرزند خوانده رئیس جمهور آمریکا شده است ، بزرگ می شود و به ارتش می رود . بعد از اینکه مادر و برادرش میفهمند او غیر طبیعی است ، به شکل عجیبی کشته می شوند . در طول فیلم هم یاران دیمین تلاش می کنند که او در آینده به قدرت مالی و سیاسی بزرگی برسد . به همین منظور هر آدم پولداری در خانواده او هست کشته می شود و دیمین وارث آنها می شود .
قسمت سوم : محصول 1981 ، به کارگردانی گراهام بیکر
دیمین بزرگ شده و صاحب شرکت و اموال بسیاری است . حالا به دنبال قدرت می رود و هنوزهم نیروهای شیطانی به او کمک می کنند و طرفداران بسیاری ، به عنوان حامی دارد . در اورشلیم خنجرهایی که فقط با آنان می شود دیمین را کشت پیدا می شود و به دست کشیشان می رسد . در همان زمان مسیح در قالب فرزندی به دنیا می آید وقتی دیمین متوجه می شود به دوستانش دستور می دهد تمام فرزندانی که در آن شب به دنیا آمده اند را بکشند . در آخر زنی که با دیمین دوست بوده و فرزندش هم طرفدار دیمین است به وسیله کشیش آگاه می شود و او را با آخرین خنجر میکشد و دیمین در برابر مسیح جان می دهد .
قسمت چهارم : بیداری - محصول 1991 به کارگردانی جرج مونتس
داستان تقریباً مانند قسمت اول است ، خانواده پولدار و سیاسی که فرزندی ندارند به کلیسایی رفته و فرزند دختری را قبول می کنند که کم کم متوجه می شوند که او غیر طبیعی است و اواخر فیلم مادر دختر به کمک دکتری که معلوم می شود از شیطان پرستان است بچه دار می شود و فرزند پسری به دنیا می آورد که بر کف دست او عدد 666 حک شده و وقتی میخواهد او را بکشد ، خودش کشته می شود .
"نسخه دیگر بازسازی شده "طالع نحس" در سال 2006 به کارگردانی جان مور ساخته شد"
3. جنگیر / The Exorcist
محصول 1973، به کارگردانی ویلیام فریدکین
در جورج تاون واشنگتن دی سی کریس مک نیل ، بازیگر زن تلویزیون نگران سلامت دخترش ، ریگن است که دچار تشنج شدید شده و در رختخواب به خود می پیچد . پزشکان از درمان دخترک ناتوان اند ، تا آنجا که به کریس پیشنهاد می کنند از یک جن گیر کمک بگیرد . کریس به یک کشیش جوان به نام پدر کاراس مراجعه میکند و از او درخواست می کند تا به ریگن کمک کند . پس از تحقیقاتی که پدر کاراس روی ریگن انجام می دهد ، مطمئن میشود که شیطان بدن او را تسخیر کرده و به کلیسا می رود و درخواست میکند تا خودش مراسم جن گیری را انجام دهد . اما کلیسا شخصی باتجربه تر به نام پدر مرین را پیشنهاد میکند . مرین کشیشی پیر است و موجودی شیطانی که بدن ریگن را تسخیر کرده است می شناسد . پدر مرین به خانه کریس مک نیل میرود و به همراه پدر کاراس جن گیری را شروع میکنند . در این مراسم سخت و طاقت فرسا پدر مرین جان خود را از دست میدهد و پدر کاراس در نهایت به قیمت جان خودش اهریمن را از بدن ریگن خارج میکند .
4. دروازه نهم / The ninth gate
محصول 1999، به کارگردانی رومن پولانسکی
دن کروز که کتاب شناس است ، از طرف دانشمندی ، مأمور می شود یک کتاب را بررسی کرده و نسخه اصلی و دو نسخه دیگر آن را پیدا کند ، دن در حین جستجو متوجه می شود که این کتاب متعلق به زنی کلکسیونر بوده و توسط آن دانشمند از شوهر زن دزدیده شده است . نویسنده این کتاب به جرم نگارش آن در آتش سوزانده شده ، دو نسخه دیگر کتاب هم نزد مردی در پرتغال و زنی در فرانسه است . دن در می یابد این سه کتاب زمانی که در کنار هم قرار می گیرند ، شیطان حلول می کند . زن کلکسیونر توسط دانشمند در جلسه بزرگداشت شیطان ، کشته شده و خود دانشمند هم در هنگام انجام مراسمی شیطانی ، می سوزد و کتاب به دست دن می رسد . دن می فهمد که در تمام این مدت شیطان او را راهنمایی و کمک می کرده و در سکانس پایانی ، این دن است که از دروازه نهم عبور کرده و به قدرت شیطان دست پیدا می کند .
"جانی دپ نقش دن کروز را بازی می کند"
5. وکیل مدافع شیطان / The Devil's Advocate
محصول 1997، به کارگردانی تیلور هکفورد
کوین که قبلاً بازپرس بوده و حالا وکیل بسیار موفقی است ، رکورد دار پرونده های موفق است . در یک دادگاه او وکالت مردی که به اتهام تجاوز به یک دختر در حال محاکمه است به عهده دارد و موفق می شود به رغم گناهکار بودن مرد او را تبرئه کند . جان میلتون رئیس یک شرکت بزرگ حقوقی در نیویورک که یک شیطان مجسم است او را جذب شرکت خود می کند و با پیشنهادهای مالی اش او را اغوا می کند . میلتون در رأس سازمانی قرار دارد که به دفاع از حقوق محرومان می پردازد نه متهمان . کوین به طور ناخواسته وکیل مدافع شیطان می شود و این آغاز همراهی این وکیل جوان با شیطان است . او در شرکت به موفقیت شغلی میرسد در حالیکه همان اول راه همسرش مری را از دست می دهد . در انتها کوین متوجه حقه شیطان می شود و برای نابود شدن دستگاه او خود را می کشد اما تمام اینها رویاهایی بوده اند که در مخیله کوین در خلال همان دادگاه اولش جاری بوده است .
"بازیگرانی چون کیانوریوز، آل پاچینو و چارلیزترون در این فیلم بازی می کنند"
6. کنستانتین / Constantine
محصول 2005، به کارگردانی فرانکیس لارنس
کنستانتین که نوعی نیروی فرا انسانی دارد و می تواند جهنم را ببیند ، در جوانی خود کشی کرده و به مدت 2 دقیقه به جهنم می رود ولی به کمک پزشکان زنده می ماند . او برای توبه اقدام به جن گیری می کند و مردم را از شر جن و شیاطین نجات می دهد . کنستانتین می فهمد که پسر شیطان به شیطان خیانت کرده و می خواهد به کمک جبرئیل که یک کشیش است ، بر مردم دنیا حکومت کند . وقتی کنستانتین می بیند نمی تواند از عهده پسر شیطان و جبرئیل برآید تصمیم می گیرد دوباره خود کشی کند تا خود شیطان را که برای بردن جان او می آید مطلع کند ، بعد از این ، شیطان پسرش را دوباره به جهنم برمیگرداند و جبرئیل را هم شکست می دهد ولی وقتی می خواهد کنستانتین را به جهنم ببرد می بیند که خداوند از او راضی شده و او باید به بهشت برود ، شیطان هم کنستانتین را نجات می دهد و نمی گذارد بمیرد تا دوباره به دنیا برگردد که شاید در امتحانات بعدی شکست بخورد .
"کیانو ریوز در نقش کنستانتین بازی می کند"
7. گابریل / Gabriel
محصول 2007، به کارگردانی شان آدیس
گابریل(جبرئیل) بعد از فرستاده شدن تعدادی از فرشتگان به زمین برای نابودی سموئل (سمائیل) ، مأمور شده و به زمین می آید ، متوجه می شود که فرستادگان و فرشتگان قبلی همه آلوده شده اند . او با پیدا کردن دوستانش ، آنها را دوباره به حالات قبلی برمیگرداند و آماده مبارزه با سموئل می شود . سموئل قبلاً یکی از فرشتگان مقرب بوده ولی از درگاه الهی روی برگردانده و به زمین آمده و حکمران زمین است . در این پیکار دوستان گابریل کشته شده و شیاطین طرفدار سموئل هم کشته می شوند . در پایان ، گابریل با فرشته ای قدرتمند از طرفداران سموئل روبرو می شود ، در حین مبارزه می فهمد که او همان فرشته قبل از او یعنی میکائیل است که استاد گابریل هم هست . بعد از مبارزه ای طولانی ، هر دو زخمی شده و در شرف مرگ هستند که میکائیل قدرت خود را به گابریل منتقل می کند و او زنده می ماند . تازه متوجه می شود که خداوند آنها را به جان هم انداخته و سموئل آزادیخواه است و برای اینکه زیر سلطه و بردگی خدا نباشد پرچمدار آزادی شده و در برابر خدا طغیان کرده است . گابریل با حالتی اعتراض آمیز به طرف خدا برمی گردد .
8. پسر جهنمی / Hellboy
دو قسمت - محصول 2004 و 2008 ، به کارگردانی گیلرمو دل تورو
نازیها برای استفاده از نیروهای شیطانی در جنگ جهانی دوم ، دستگاهی ساخته اند که این دنیا را به جهنم متصل می کند . وقتی این دستگاه روشن می شود آمریکایی هایی که از قبل کمین کرده اند آنجا را نابود می کنند ولی یک بچه قرمز رنگ که دو شاخ کوچک هم دارد از جهنم به این طرف آمده . یک دانشمند مسیحی اورا بزرگ می کند و از او در رفع مشکلات به وجود آمده به دولت آمریکا استفاده می کند . درسالیان بعد دست نشانده نازیها حیوانی به نام سموئل را که دوزخی است به این دنیا می آورد تا نقشه های خود را عملی کند . در آخر قسمت اول معلوم می شود که یکی از دستهای عجیب پسر جهنمی ، کلید باز شدن درب جهنم به این دنیا است ولی پسر جهنمی به خاطر عشقی که به دانشمند مسیحی دارد شاخ های خود را که بزرگ شده ، می شکند و دست نشانده نازی ها را نیز می کشد . در این قسمت تمام کارها به صورت مخفیانه و دور از چشم مردم انجام می شود .
در قسمت دوم نژادی غیر از انسانها و دیوها وجود دارند که یک نفر از آنها برای ازبین بردن انسانها اقدام به بیدار کردن ارتشی خفته می کند که با تلاش پسر جهنمی و دوستانش موفق نمی شود و پسر جهنمی دوباره ارتش را به خواب فرو می برد . پسر جهنمی علاقه ی عجیبی هم به شهرت دارد و در هر فرصتی خود را به خبرنگاران و مردم نشان می دهد .
9. فرشته سقوط کرده / Fallen angel
محصول 1989، به کارگردانی گریگوری هابلیت
کارآگاه جان هابز مسؤول رسیدگی به پرونده یک قاتل زنجیره ای به اسم ادگارریس است و در تحقیقاتش متوجه می شود ماجرای این قتل ها به پرونده یک پلیس مربوط می شود که 30 سال قبل خودکشی کرده . او از طریق بازجویی از دختر آن پلیس و کتابهایی که پیدا می کند متوجه وجود شیطانی می شود که در جسم انسان ها حلول می کند و دست به جنایت می زند .
"فیلمنامه این فیلم را نیکلاس کازان ـ فرزند الیا کازان ، کارگردان مشهور ـ نوشته و دنزل واشنگتن و جان گودمن در آن بازی می کنند"
10. پایان دوران / End of Days
به کارگردانی پیتر هایمز ، محصول 1999
آغاز سال 2000 نزدیک است و در صورت پیروزی شر بر خیر ، دنیا به پایان می رسد . گابریل(جبرئیل) بِرن ، شیطان این فیلم است و همذات پنداری تماشاگر را هم جلب میکند . آلباینو (یعنی کسی که کاملاً بیرنگ است و هیچ رنگی در مو، پوست و چشم او وجود ندارد ؛ زال) به یک زن ، خبر میدهد که شیطان ـ اربابش ـ میخواهد به سراغش بیاید . شیطان قادر نیست وارد هیچ کلیسایی شود ، ولی از خارج کلیسا نیروی خود را به داخل کلیسا میفرستد تا کارش را انجام دهد .
"آرنولد شواتزنگر هم در نقش کسی بازی می کند که میخواهد جلوی شیطان را با تفنگ بگیرد"
منبع : khabaronline.ir
|
3 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
12-08-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
پنج فیلم بزرگ تاریخ سینما از نگاه جرج کلونی
پنج فیلم بزرگ تاریخ سینما از نگاه جرج کلونی
چند ماه پیش بود که جرج کلونی در مصاحبه ای با مجله «پَرِید» صد فیلم محبوب خود را از میان فیلمهایی که در فاصله زمانی 1964 تا 1976 ساخته شده اند انتخاب کرد ؛ دوره ای که کلونی اعتقاد داشت بزرگترین دوره فیلمسازی در تاریخ سینما بوده است .
به گزارش کافه سینما این سوپراستار هالیوودی پنج فیلم برتر خود را هم مشخص کرد که شامل : «تمام مردان رئیس جمهور» ، «شبکه» ، «دکتر استرنجلاو» ، «معرفت جسم» (مایک نیکولز) و «هارولد و مود» (هال اشبی) می شوند .
کلونی درباره عظمت «تمام مردان رئیس جمهور» چنین گفته است :
« تمام مردان رئیس جمهور از هر نظر فیلم کاملی است و دلیلش این است که از همان ابتدا که شروع به دیدن فیلم می کنیم ، می دانیم که چگونه تمام می شود . ما می دانیم که وودوارد و برنشتاین [دو خبرنگار معروف رسوایی واتر گیت] این سوژه داغ خبری را دنبال می کنند و بازنده این ماجرا ریچارد نیکسن است و با این وجود در تمام طول فیلم در حال جویدن ناخن هایمان هستیم.»
منبع : caffecinema.com
|
4 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
12-08-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
10 فیلم برتری که در آن تبه کاران برنده می شوند!
10 فیلم برتری که در آن تبه کاران برنده می شوند!
در حالیکه در هالیود سالانه فیلم هایی با مضامین مشابه اما با نامهای متفاوت و بازیگران و دست اندرکاران مختلف از یکدیگر کپی برداری می کنند ؛ یافتن فیلم اصل از میان آنان و نقش جالب و تأثیرگذار تبه کاران در این فیلمها و پیروزیشان مقابل خیر بسیار دشوار است ؛ در ادامه به این فیلم ها نگاهی می اندازیم :
10. مردان Matchstick
یک بیمار فوبیا – روی واکر به همراه همدستش فرانک در آستانه ایجاد شغل جدید هستند در همین زمان دختر نوجوان وی نیز وارد می شود .
در صحنه بعد فیلم : چاک بیرون خانه منتظر فرانک است که به طرز بدی کتک خورده است ؛ آنجلا به چاک شلیک می کند و "روی" او را پنهان می کند تا زمانی که اوضاع آرام می شود ؛ روی از چاک مراقبت می کند تا او حالش خوب شود ، روی در بیمارستان بیدار می شود و می بیند که فرانک و آنجلا در بیمارستان نیستند ؛ او وقتي از موضوع طلاق همسرش صحبت کرده که فرانک او رازخمی کرده است ؛ این نشان می دهد که دختر واقعی سقط جنین کرده و آنجلا فقط دستیار فرانک است .
9. برزیل
در ذهن آشفته تری گیلام ؛ سم لری یک مأمور دولتی معمولی است که در یک فضای نه چندان دور از حال حاضر زندگی می کند و در واقع مامور تحقیق کردن در مورد مسئله ای نه چندان جدی است که در واقع به دشمن ملت تبدیل شده است .
سام دوست قدیمی اش جک لینت را دستگیر می کند که به نظر می رسد به تروریسم متهم است ؛ او وی را شکنجه می کند و سپس تاتل و اعضای مقاومت در برابر طوفان دولت می ایستد و سام نجات پیدا می کند. او به سرعت از میان سیل شلیک ها می گریزد و سام و معشوقه اش با خوشبختی آنجا را ترک کرده و در خارج از شهر ساکن می شوند ؛ فیلم نشان می دهد که این چیزی است که در ذهن وی می گذرد ؛ اما او هم اکنون در اتاق شکنجه نشسته است .
8. The wicker Man
اینجا بدون شک در مورد نسخه اصلی فیلم سخن می گوییم ؛ در سال 1973 بازیگر فیلمهای ترسناک ادوارد وودوارد به عنوان پلیس بازی می کند که یک نامه بی نام دریافت می کند که از او می خواهد به یک سفر به هیبرد برود و در مورد گم شدن یک دختر جوان تحقیق کند. بعد از این که او به جزیره سامرلیس می رسد ، عابد مسیحی یعنی هووی ضعیف تر از آن است که حداقل در مورد انتخاب های مخلی مذهب پگانی اعتراف کند .
در اواخر فیلم نشان می دهد که هِوای توسط افراد ساکن جزیره که در هدایت وی به باور کردن گم شدن این دختر کمک کرده اند ، او را زندانی کرده اند ؛ به این دلیل که محصول سال گذشته شان بد بوده و در این مذهب آنها باید فردی را قربانی کنند و هِوای مناسب ترین مردی است که برای این کار انتخاب شده است .
7. بچه رزماری
این فیلم ترسناک کلاسیک اثر رومن پولانسکی است که درگیری یک خانواده جوان را که به یک آپارتمان جدید آمده اند با یک تبهکار را نشان می دهد ؛ این گونه به نظر می رسد که آرایش و رفتار همسایگان بالا عجیب به نظر می رسد و زمانی که رزماری باردار می شود ؛ او مشکوک می شود که آنها احتمالاً برای بچه دار شدن برنامه داشته اند .
در پایان فیلم مشخص می شود که فرزند رزماری در واقع فرزند شیطان بوده و همسایگان برای به وجود آمدن این فرزند تلاش کرده و در آخر سعی می کنند عواطف مادری رزماری را تحریک کرده تا بیاید و فرزندش را ببیند .
6. دیوانه از قفس پرید
رندل پاتریک مک مورفی بار دیگر خود را در مقابل قانون می بیند و می خواهد از زندان فرار کرده و درنتیجه خود را به دیوانگی زده است ؛ او در نهایت در یک بیمارستان روانی از دنیا می رود . جایی که او شخصیت های متفاوت را می بیند که توسط یک پرستار مورد ظلم قرار گرفته و تحقیر می شوند . در نهایت همه با هدایت مک مرفی برعلیه وی اعتراض می کنند .
یک شب پس از نوشیدن مشروب زنی به این بیمارستان روانی راه می یابد و پرستار راتچد صبح روز بعد متوجه این موضوع می شود ؛ بیلی که شخصیتی بسیار اجتماعی داشته و دارای لکنت زبان است ؛ در معرض خودکشی است ؛ او با این زن دیده می شود ؛ زن تهدید می کند که این امر را به مادر او خواهد گفت و او را در اتاق تنها می گذارد و بیلی خود را با یک تکه شیشه می کشد و تحت تأثیر این مسئله مک مرفی به پرستار توهین کرده و تا حد مرگ با وی درگیر می شود ، او مورد حمله قرار می گیرد و در اتاق زندانی می شود و پس از آن یک انسان قوی هیکل او را خاموش می کند . به نظر می رسد او توسط صلیب سرخ کشف می شود و او به همان شکل که فکر می کرده از آنجا فرار می کند .
5. سکوت بره ها
یک دانشجوی دانشکده افسری اف بی ای کلارسی استرلینگ وظیفه می یابد که با یک قاتل سریالی هانیبال لکستر ملاقات کرده و از او بارجویی نماید . آنها تلاش می کنند که یک قاتل دیگر را دستگیر کنند؛ بوفالو بیل مردی که قربانیان را می گرفته و پوست انها را می کنده تا مجموعه ای از کتها با پوست زنان را جمع آوری کند .
بعد از فرار لکستر از سلول محافظتی در تنسی ؛ این افسر شهر اولین قربانی وی را مورد تحقیق قرار می دهد ؛ او داخل خانه بیل فیلم را به پایان می رساند جایی که تیم سوات اشتباها وارد خانه می شود . زمانی که بیل فرار می کند ؛ تصویر اسلحه بیل را نقاشی می کند و او را به دقت دنبال می کند ؛ نور او را به سمت خود هدایت می کند و او وارد تاریکی مطلق می شود و در نهایت بیل می میرد . روزهای بعد او تلفنی از لکستر در باهاماس دریافت می کند و زمانی که تلفن را می گذارد می گوید من یک دوست برای شام دارم و دکتر زندان را در جاده دنبال می کند .
4. باشگاه مشتزنی
یک فرد بی خواب و یک فروشنده کاریزماتیک به نام تیلر دارن بعد از این که خانه اش به طرز عجیبی خراب می شود . به اتفاق یکدیگر یک کلوپ مبارزه را ایجاد می کنند و فرد بیخواب در حال حاضر می تواند اندکی بخوابد با گسترش این کلوپ او متوجه فلسفه ای می شود که پشت این بیخوابی بوده و باور می کند که خارج از کنترل اوست
در ادامه کار یک کلوپ مبارزه دیگر نیز شورع به کار می کند و بی خوابی او تبدیل به یک احساس وهم آور می شود؛ این موضوع ادامه پیدا می کند تا زمانی که یکی از اعضای کلوپ تیلر دارن را می شناسد ؛ او و تیلر یک فرد هستند و دارن تصمیم می گیرد که نقشه اش را عملی کند و چند تن از روسای شرکت های اعتباری بزرگ را به پایین بکشد تا بازار مالی را فلج کند. او تلاش می کند که بمبی را جاسازی کند که پس از یک جنگ خیالی؛ ساختمان را خراب کند . پس از خراب شدن خیال وی با شلیک به خودش ؛ او قادربه کنترل بمب نیست و نقشه او عملی می شود .
3. ممنتو
در یک فیلم که اصلاً ترتیب زمانی در آن رعایت نشده ؛ یک بازرس بیمه ؛ لئونارد شلبی پس از تجاوز به همسرش که به کشته شدن او می انجامد و او سرش را به یک جسم سخت می کوبد؛ نمی تواند خاطره جدیدی را به یاد آورد . مومنتو دو راوی را نشان می دهد که یمی از انها در یک تصویر رنگی از زمانی که او یکی از دوستانش تدی را می کشد به عقب برمی گردد و دیگری یک تصویر تلفنی را نشان می دهد که او با شخص دیگری در زمان عادی فیلم سخن می گوید .
وقتی که دو داستان به هم می رسند ؛ لئونارد مردی را معتقد است که قاتل همسرش است می کشد و پس از زمزمه کردن سامی مردی با شرایط مشابه لئونارد درمی یابد که باید مرد دیگری را بکشد و در این شرایط فشار تدی نشان می دهد که همسر لئونارد زنده مانده است و با تزریق بیش از حد انسولین که سامی در داستان تعریف می کند از بین رفته است؛ از این رو لئونارد یک پازل بسیار دشوار را به وجود اورده به او می دهد و لئونارد از گواهینامه تدی به عنوان وسیله ای برای یافتن قاتل استفاده می کند که به مرگ تدی منجر می شود .
2. هفت
دو مأمور جنایی به دنبال یک قاتل سریالی هستند که مردم را مورد هدف قرار داده که مرتکب یکی از هفت گناه شده اند و از ابزار و روش های مبدعانه و هوشمندانه بهره می گیرد؛ اول او به سراغ گلاتونی می رود و بدن او در حالی کشف می شود که مجبور به خوردن حجم زیادی اسپاگتی شده است .
در پایان قاتل باز هم جنایاتی را مرتکب می شوند و میلز و سومیرت منتظر اخبار جدیدی هستند ؛ اما قاتل شخص دیگری را کشته و تلاش می کند تا پلیس او را پیدا کند ؛ اگر بازپرس او را نزدیک دو جسد پیدا کند؛ او به قتل اعتراف خواهد کرد ، در بیرون شهر ونی با یک بسته عجیب به محل می رسد و زمانی که سامرت ان را باز می کند با صحنه ای وحشتناک مواجه خواهد شد . او به سمت میلز می دود و می گوید که اسلحه اش را روی زمین بیندازد ؛ در این صحنه نشان داده شده که قاتل همسر و فرزند ویلز را کشته است .
1. مظنونین همیشگی
بعد از دزدیدن یک کامیون ؛ پنج مرد دستگیر شده و به اداره پلیس منتقل می شود ؛ همه انها مقصر نیستند و آزاد می شوند ؛ اما تصمیم می گیرند که برنامه انتقام را بر ضد پلیس انجام دهند ؛ کار به پایان می رسد و این 5 نفر مدیر ارشد ایستگاه پلیس معتقد است که هر یک از انها اشتباه کرده است .
همه اینها را با یک سخنرانی این افراد دریابیم ؛ مرد ساکتی که وربال کنت نام دارد و یکی از نجات یافتگان ان کشتی است ؛ پس از گفتن این داستان ؛ نماینده کوجان با او سخن می گوید و در پایان دایان کیتن به این نتیجه می رسد که یکی از پنج مجرم کیزر سوز است و پس از ترک او ؛ کوجان جنایت او را کشف می کند که او پشت این ماجرا قرار دارد .
|
4 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
12-09-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
14 فیلم ترسناک برنده جایزه اسكار
14 فیلم ترسناک ؛ برنده جایزه اسكار
فیلمهای ترسناک برنده اسكار، می خواهید باور كنید یا خیر واقعی هستند! همین حالا سر و صدای زیادی پیرامون اسكار وجود دارد و همه آنها خوب نیستند. طرفداران فیلم های ترسناك اغلب از سوی اسكار احساس سرزنش می كنند ، اما درحال حاضر حتی طرفداران اصلی این نوع فیلم در مورد انتخاب این فیلم ها و حتی ارتباط این فیلم ها با اسكار سؤال می كنند . به همین خاطر است كه من با نگاهی به گذشته نگاه دقیق تری به برندگان جوایز اسكار می كنم :
طرفداران و منتقدین در مورد اینكه چگونه جوایز اسكار برخی از بهترین فیلمهای سال 2012 را مورد غفلت قرار داده اند ، سؤالاتی را مطرح می كنند . علاوه بر این واقعیت اكثر اعضا افراد مسنی هستند كه در مورد چگونگی امكان آخرین پالس فیلمها پرسشهایی را مطرح می كنند .
لوس آنجلس تایمز یک قطعه زیبا از مراسم اسكار را كه بیش از 5700 رأی كه نزدیک به 94 درصد می شود ، هندی و اروپایی هستند و 77 درصد مرد و میانگین سنی آنها حدود 62 است . افراد زیر 50 سال كمتر از 14 درصد هستند . بنابراین ، وقتی شما تعجب می كنید چرا فیلمهای ترسناک برنده نمی شوند ، شما باید پاسخ گو باشید . بیشتر 60 ساله ها از طرفداران سرسخت این گونه فیلمها هستند . به همین خاطر گفته می شود كه برخی از بهترین فیلمهای ترسناک برنده جایزه اسكار شده اند و تلاش می كنند تا خود را تشویق كنند و دیگر طرفداران نیز دوست دارند كه به 14 فیلم برنده اسكار نگاهی بیندازند . این فیلمها هیچ نظم خاصی ندارند .
بچه رزماری- سال 1968
فیلم بچه رزماری به کارگردانی رومن پولانسكی یک فیلم قوی است و یكی از بهترین فیلمها در ژانر وحشت است . مایا فارو یكی از بهترین بازیهایش را در این فیلم انجام داد، به عنوان زنی كه یك كودك شیطانی دارد ، مهم نیست كه وی خواهان همچنین چیزی بوده است یا نه .
در این دوره ، این فیلم برنده جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مكمل زن و مرد شد . بچه رزماری باید یكی از برندگان جایزه اسكار در ژانر وحشت در همه زمانها باشد .
جن گیر- 1973
بعد از فیلم بچه رزماری ، فیلم جن گیر مطرح شد . در جن گیر، یک كودک به واسطه یک داستان اسرار آمیز درگیر می شود و مادرش از دو كشیش برای نجات او كمک می خواهد .
این فیلم نکات مثبت زیادی داشت داشت كه از آن جمله می توان به بهترین عکس ، بهترین بازیگر، بهتری کارگردانی ، بهترین بازیگر مكمل و مجموعه ای عوامل اشاره كرد . این فیلم نامزد 9 جایزه شد و توانست جایزه اسکار رابرای بهترین صدابرداری و بهترین نمایشنامه بگیرد ، جن گیر نسبت به دیگر فیلمهای ژانر وحشت تفاوت چشمگیری داشت كه نامزد بهترین جایزه آكادمی گردید . این فیلم هنوز هم ما را وحشت زده می کند .
گرگ آدم نما آمریكایی در لندن- 1981
من یكی از طرفداران گرگ آدم نمای آمریكایی در لندن و ساخت مجدد آن در پاریس هستم . که یكی از فیلمسازی های بزرگ محسوب می شود . در فیلمی كه دو توریست آمریكایی در انگلیس به وسیله مردم گرگ نما مورد حمله قرار می گیرند .
اف ایكس من ریک بیكر افسانه ای موفق به كسب جایزه اسكار در بخش گریم برای كارش بر روی مرد گرگ نما در لندن شد .
بیگانگان - 1986
جن گیر موجب ترس ما از شیطان شد ، کوسه ها باعث شد ما از آب بترسیم و بیگانگان نیز ما را از هیولاهایی كه در فضا مخفی هستند ، ترساند . داستان حول یک تیم معدن كار در یک جای عمیق می گذرد ، این افراد یک بیگانه را می آورند كه خیلی سریع به كارگردان با پیامدهای وحشتناک نزدیک می شود .
این یكی از 5 فیلم مهم تخیلی محسوب می شود و شایسته برنده شدن در اسكار است ، اما در پایان تنها برنده جایزه بهترین جلوه های ویژه و صداگذاری شد .
مگس - 1986
جف گلدمن یكی از بهترین بازیگران بود . نقش وی در فیلم مگس جای سؤال است . مگس داستان دكتری است كه بر روی یک قالب جدید تكنولوژی كار می كند و آزمایشی را بر روی خود انجام می دهد و سهواً DNA خود را تغییر داد تبدیل به مگسی بزرگ شد .
مگس مثل فیلمهای زیاد دیگری در لیست جایزه بهترین گریم اسکار قرار دارد .
سوئینی تاد آرایشگر شیطان صفت خیابان فلیت - 2007
سوئینی تاد واقعاً یكی از معدود فیلمهای ترسناكی است كه برای ما عادی نمی شود . من هرگز طرفدار موسیقی نبوده ام و این شامل نمایش تصویری ترسناک و سوئینی تاد نیز می شود . این فیلم در مورد یک آرایشگر قاتل است و بر پایه یک داستان واقعی است ، اگرچه من فكر می كنم آواز نیز به آن افزوده شده است . هنوز مطمئن نیستم كه قاتل واقعی نیز این آهنگ را دوست داشت .
فیلم نامزد بهترین بازیگر مرد ، بهترین طراحی لباس و بهترین كارگردانی هنری شد . و تنها در زمینه بهترین کارگردانی برنده جایزه شد .
آرواره ها - 1975
این فیلم موجب ترس و هراس ما از آب شد . شاید این فیلم شعاری باشد ولی واقعاً تأثیرگذار است . استیون اسپیلبرگ آن را كارگردانی كرد ، داستان فیلم در مورد یک كوسه در یک شهر كوچک است . یک گروه برای توقف کوسه به اقیانوس رفتند و با یک نتیجه ناجوانمردانه روبرو شدند .
این فیلم نامزد چندین جایزه مثل بخش بهترین تصویربرداری شد اما در رشته بهترین تدوین و بهترین صدابرداری برنده جایزه شد .
Beetlejuice - 1988
این فیلم یكی از بهترین فیلمهای ترسناک كمدی است و در بخش گریم برنده جایزه اسكار شد . سبک کار تیم برتون در این فیلم فانتزی کمدی - ترسناک با بازی مایكل كیتون نمایش داده می شود .
مایكل كیتون در نقش BeetleJuice بازی می کند کسی كه به یک زن و شوهر با بازی گرینا داویس و الک بالدوین كمک می كند ، آنها از خانه جدیدشان هراس دارند .
دراكولا ، برام استوكر - 1992
بسیاری می گویند كه كیانو ریوز نمی تواند راه خود را خارج از كیسه های كاغذی باز كند . شاید این درست باشد اما نقشهای خاصی وجود دارد كه كاملاً مناسب وی است و برام استوكر در فیلم دراكولا یكی از همان موارد است . در این فیلم ویونا رایدر نقش نامزد وی را بازی می كرد .
این فیلم نامزد چهار جایزه شد و در بخش های بهترین طراحی لباس ، صداگذاری و گریم جایزه اسکار را برد .
سكوت بره ها - 1991
سكوت بره ها یک فیلم جنایی ترسناک است و به همین خاطر است كه شانس بیشتری در اسكار دارد یا شاید به خاطر حضور آنتونی هاپكینز باشد . سكوت بره ها داستان یک دكتر قاتل است كه نه به خاطر رضایت مندی و یا به خاطر یک موضوع واقعی دست به قتل می زند . یكی از بهترین فیلم های ترسناک دهه 90 در ژانر وحشت است .
این فیلم در چند بخش نامزد دریافت جایزه اسكار شد كه از آن جمله می توان به بهترین تصویربرداری ، بهترین فیلم ، بهترین كارگردانی ، بهترین بازیگر زن و بهترین بازیگر مكمل اشاره كرد . سكوت بره ها اولین و تنها فیلم ترسناکی كه در بخش تصویربرداری برنده جایزه شده است و واقعاً لیاقت دریافت جایزه را داشته است .
پارك ژوراسیک - 1993
برخی از افراد معتقد هستند كه پارک ژوراسیک یک فیلم در ژانر وحشت نیست . به نظر من چه چیزی ترسناک تر از ماسک هاكی یا یک بسته Velociraptor بر روی صورت است؟ پارك ژوراسیک ، داستان یک پارک با دایناسورهایی با مهندسی ژنتیک است . در این داستان دایناسورها، قفس را دوست ندارند و در نتیجه با رفتن به قبل از تاریخ و قتل عام به عنوان یک خانواده برای نجات فرزند اسیر خود تلاش می كنند .
این فیلم فصل جدیدی در CGIاست و برنده سه جایزه اسكار شد . بهترین جلوه های صوتی ، صداگذاری و جلوه های تصویری .
میزری - 1990
انتخاب بهترین اقتباس از فیلمهایی که از روی کتابهای استفان کینگ همیشه با شک و تردید همراه بوده ، برخی از اینها مانند مه ، سریال های کوتاه The Stand و میزری بسیار جالب هستند . برخی دیگر هم جالب نیستند . كتی بیتس و جیمز كان در این فیلم نقش یک طرفدار خشن را بازی می كنند كه نویسنده مورد علاقه خود را از یک تصادف ماشین نجات می دهد تا به او اجازه دهد برای یک پایان وحشیانه او را وسوسه كند .
در این فیلم ، كیتی بیتس برنده جایزه بهترین بازیگر زن شد . فیلم میزری برنده بهترین تصویربرداری شد اما چه كسی می تواند آن را تشخیص دهد .
Sleepy Hallow- 1999
من یكی از طرفداران تیم برتون و فیلم Sleepy Hallow هستم كه همیشه در قلب من وجود دارد . این فیلم داستان یک خواب عمیق را با بازی جانی دپ و ایچی باد كرن نقل می كند . كریستینا ریچی و ویژگی های بازیگر برجسته ای چون كریستوفر والكن در این فیلم تأثیر می گذارد .
این فیلم برای دریافت بهترین فیلم برداری و بهترین كارگردانی هنری و طراحی لباس نامزد دریافت جایزه اسكار شد . و تنها در بخش طراحی لباس موفق به دریافت جایزه شد .
تهیه و ترجمه : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
|
4 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
12-12-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
10 بازیگری که در نقش شیطان بهتر از خود شیطان بازی کردند!!
10 بازیگری که در نقش شیطان بهتر از خود شیطان بازی کردند!!
هر بازیگر به شما می گوید که بازی کردن در نقشهای بد بسیار لذت بخش است ؛ از این رو باید دید که بازیگران باید از بازی کردن در نقش های منفی لذت ببرند ، این باید نقشی از تغییر زندگی به سمت کاراکتری باشد که شخصیتی کاریزماتیک منفی و همچنین شیطانی است همچنان درگیر و به لحاظ روانی پیچیده است ؛ برای بازی کردن در چنین نقشی راههای زیادی وجود دارد ؛ حتی فیلم اسنارکی دهه 4 40 که در مجموعه سریالهای همیلتون کارور بازی کرده است .
بازیگران با روش های متفاوتی در نقش شیطان بازی کرده اند ؛ برخی شیطات را وحشتناک و بعضی خنده دار به تصویر کشیده اند .
1. تلی سالواس در لیزا و شیطان
هر چند به طور مستقیم به شیطان اشاره نشده است ؛ اما نقاشی فرسکو در میدان شهر روشن می کند که سالواس شیطان است ؛ لیزا شانسی جدی برای مواجهه با لیندرو در فروشگاه جایی که در حال خرید است ؛ دارد . پس از آن او راه خود را در خیابان پشتی گم می کند و پس از مواجهه با سه ناشناس از بالابر فرار می کند . او به عمارتی قدیمی که لینرو به عنوان ساقی در آن کار می کند ، می رود . او در آنجا به موجودی شگفت انگیز تبدیل شده که با بازیگوشی به قربانیان خود می نگرد و منتظر سقوط آنها می ماند .
2. ویگو مورتنسن در پیشگویی
شیطان در این داستان سطح پایین هیچ تلاشی برای مخفی کردن هویت پیشگو نمی نماید . گابریل سرکش تلاش برای ویران نمودن انسانیت و به دست آوردن کنترل آسمان دارد ، شیطان دوست دارد در همه موارد به عنوان یک انسان خوب وارد عمل شود . او بدون شک در این لیست حتی ظاهری شیطانی دارد ؛ ظاهری شبیه راسپوتین و با صدایی ارام در حالی که با لذت سخن می گوید . او قدرت خود را با تباهی و فساد نشان می دهد در حالی که قلب گابریل را بیرون می کشد .
3. آل پاچینو در وکیل مدافع شیطان
جان میلتون مادر و دختر خود را گمراه می کند که سه نفری با چاقو اعضای یک گروه را به مترو هدایت کنند و باعث یک جنایت دسته جمعی می شود . اما بهترین کاری که انجام می دهد این است که در حال سخنرانی تنها فریاد می زند .
4. جک نیکلسون در ساحره ای از ایست ویک
تعداد کمی از بازیگران نقش دیوانه را بهتر از نیکلسون بازی کرده اند . به طور کنایه امیز می توان گفت که وقتی او نقش شیطان را بازی می کند به نوعی دیوانگی را هم از خود به نمایش می گذارد . مانند میلتون در وکیل مدافع شیطان ، ون هورن کسی است که زنان را می فریبد .
5. الیزابت هارلی در Bedazzled
عشق جنیفر در Bedazzled را اشتباه نباید گرفت لیز هارلی در فیلم نوعی زیبایی است ؛ می تواند همه شادی های برندن فستر را به وجود آورد ، اما نمی توان دید که چطور یک مرد علاقمند به جنس مخالف نمی تواند از این فیلم به طور کامل لذت ببرد . چرا که این فیلم تنها بهانه ای برای نمایش لیز هارلی به عنوان زنی فاحشه برای یک ساعت و نیم است . با عذرخواهی از پیتر کوک کسی که نقش شیطان را در این فیلم در سال 1967 بازی می کند ؛ هارلی به راحتی شیطان مورد علاقه من است و اصلا فکر نمی کنم که این شیوه در مورد برت در فیلم کلی لبروک صدق کند .
6. جف گلدبلوم در آقای فارست
شیطان در آقای فارست با شیطان دیگر فیلمها متفاوت است ، او خیلی اعتماد به نفس نداشته و اغواکننده نیست . با دانستن این موضوع تطبیق شخصیت وی با شخصیت روان پریش جف گلدبلام آسان است .
7. تیم کاری در افسانه
نمی دانم که چرا تیم کری طی فیلمبرداری فیلم افسانه نمی افتد . با وجود تعداد زیاد شاخ هایی که به سر او وصل شده است ؛ واقعاً وحشتناک به نظر می رسد ؛ اما من هنوز می گویم که ترس از این شیطان قابل مقایسه بسیار محدود است .
8. پیتر استورمر در کنستانتین
استورمور خود را به عنوان بازیگری در ژانر وحشت اثبات کرده است ؛ از این رو تصویر وی به عنوان شیطان بدون شک ترسناک است ؛ با دیدن وی می توانید نوعی حس دشمنی علاوه بر کاراکتر منفی وی نیز حس کنید .
9. رابرت دنیرو در قلب فرشته
هر کس دنیرو را می شناسد طرفدار بازی او در نقش بیمار روانی و بازی او در نقش لوئیس کیفلر در قلب فرشته در مقابل میکی رورک است که بدون شک نقش مهمی در اعتبار وی دارد . در این فیلم لوئیس فرشته ای را استخدام می کند که کاری تحقیقاتی را برای وی انجام دهد . اما دیری نمی گذرد که فرشته بخشی از شخصیت پیچیده وی برای بدست اوردن روحش می گردد .
10. تری پارکر در پارک جنوبی
تری پارکر در نقش شیطان در فیلم پارک جنوبی حرف زد و این به او کمک کرد تا نسخه ای خنده دار از شیطان را خلق نماید که تا به حال ندیده اید . به این معنا که آنچه در مورد او از همه خنده دار تر است این است که که شیطان را بسیار شهوت ران معرفی کرده است .
تهیه و ترجمه : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
|
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
12-16-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
۵ کابوی دوست داشتنی تاریخ سینمای هالیوود
۵ کابوی دوست داشتنی تاریخ سینمای هالیوود
شاید ژانر وسترن دوران طلایی خود را دههها پیش پشت سر گذاشته باشد ، ولی سالها پیش ، زمانیکه پدران ما جوان بودند ، قهرمانان سینمای وسترن نمادی از رؤیای آمریکایی بودند و برای جوانان خیال پرداز همان محبوبیتی را داشتند که ابرقهرمانان سینمای امروز برای ما .
در دورانی که هنوز قهرمانان سینمایی “قهرمان” بودند و جلوهای فرا بشری داشتند ، کابویهای بی باک و ماجراجو قلبها را نیز مانند دشتهای باز غرب وحشی درمینوردیدند و به تسخیر خود درمیآوردند . ما هم فرزندان همان پدرانیم و در کودکی با این گاوچرانهای اسطورهای و جاودانه همسفر شدهایم و در خیال به سوی آفتاب در حال غروب تاختهایم .
این هم لیستی از ۵ کابوی برتر تاریخ سینما ، که البته شامل تمام گزینههای ممکن نیست :
کلینت ایستوود
این “مرد بینام” ساکت و مرموز، نه تنها از به یادماندنیترین قهرمانان وسترن ، که از محبوب ترین شخصیتهای سینمایی تمام دوران نیز هست . سه گانه دلار سرجیو لئونه او را به نمادی جهانی بَدَل کرد . هر چند کلینت ایستوود در سالهای پایانی اوج ژانر وسترن وارد گود شد ، ولی با خلق و در حقیقت بازآفرینی زیبا و اثرگذار این کاراکتر نقطه پایان شایستهای را بر دوران طلایی این ژانر رقم زد .
در سالهای بعد ایستوود تلاش کرد که با خلق وسترنهای دیگر این موفقیت را تکرار و این ژانر را زنده کند، و تا حدودی هم موفق شد (با وسترن موفق و محبوب نابخشوده) ، ولی این تصویر او در نقش “بلوندی” با پانچویی بر دوش و سیگاری بر لب است که در ذهن ما نقش بسته و تا ابد جاودانه شده است .
استیو مک کوئین
استیو مک کوئین که به حق به King of Cool ملقب بوده ، بیشک از ستارگان بزرگ تاریخ سینماست . او که در دهه ۶۰ پردرآمدترین ستاره هالیوود بود ، به همراه پل نیومن، مارلون براندو، و جیمز دین ، پایه گذار نسل جدیدی در سینما هستند : نسل ضدقهرمانان عصیانگر که بر ضد کامل بودن میشورند و نسل قدیم و سنتها را به چالش میکشند .
در نقشهای وسترنش ، با اینکه اثر آشکاری از این شورش و عصیان نمیبینیم، اما باز هم نشانههایی هست؛ او قهرمانی متفاوت است : تکرو، ثابت قدم ، و محکم ؛ ولی انگار که همواره چیزی او را از درون میخورد و در درونش جدالی برپاست .
مک کوئین در چندین فیلم و سریال وسترن ایفای نقش کرده ، ولی نقشآفرینی او در فیلم پرستاره و سامورائیوار هفت دلاور از بهیادماندنیترین هاست . او در سال ۲۰۰۷ سرانجام به لیست نقشآفرینان برتر وسترن راه یافت .
چارلز برانسن
روزی روزگاری در غرب وسترن محبوب من است . ترکیبی هنرمندانه و زیبا از تعلیق ، قهرمانی ، موسیقی ، و رویارویی ستارگانی رو به افول اما همچنان درخشان .
چارلز برانسن ، ستاره دوستداشتنی و زشت روی فیلم که از تبار اروپای شرقی است ، دوران کودکی بسیار سخت و فقیرانهای را در شهری غربی به عنوان معدن کار سپری کرد و سرانجام به ارتش پیوست . دشواری دوران رد پایش را بر چهره آفتاب سوخته و شخصیت مقاوم و محکم و مستقلش بر جای گذاشت .
او با فیلم “هفت دلاور” خود را به جهان شناساند و در آثار برجسته دیگری نیز نقشآفرینی کرد که بسیاری از آنها در ژانر وسترن جای داشتند ، ولی به اعتقاد من نقطه اوج کارنامه حرفهایاش ، بازی در نقش “هارمانیکا” در فیلم “روی روزگاری در غرب” است . او که با آن سازدهنی معروفش ، به تنهایی در برابر هنری فوندا و مردانش میایستد و برای هدفش میجنگد ، نمادی از قهرمانان استوار و ثابت قدمی است که حاضرند مردانه برای هدف جان سپارند ولی تن به ظلم ندهند .
خود لئونه یک بار از او به عنوان “بهترین بازیگری که تا حالا با او کار کرده” یاد کرده است. لئونه حتی میخواست از او در سه گانه دلار هم استفاده کند ، ولی برانسن نقش را رد کرد و ایستوود را به یک بخت عالی مهمان کرد .
جان وین
نمی شود از قهرمانان وسترن حرف زد و نامی از جان وین نبرد . او که از پرکارترین و محبوب ترین ستارگان این ژانر است، در بیش از ۱۰۰ فیلم وسترن که بیشتر آنها فیلمهای رده پایین و کمخرج بودند بازی کرده ، ولی البته در کارنامه او آثار ماندگار هم دیده میشود، از آن جمله فیلمهای بسیاری با کارگردانی جان فورد .
در فیلمهای این کابوی پیر چندان خبری از خشونت نیست ، ولی تا دلتان بخواهد ماجراجویی هست . او که سعی داشت چهرهای واقع گرایانه و متفاوت از قهرمانان وسترن ترسیم کند ، در طول سالها کاراکتری اختصاصی برای خود ساخت که در بسیاری از نقشآفرینیهای معروفش تکرار شد . شاید به همین دلیل بتوان گفت که او هنرپیشه چندان خوبی نبود و قادر نبود بیش از یک نقش را بازی کند ، ولی نقش او به عنوان یک نماد فرهنگی تأ ثیرگذار آمریکایی را نمیتوان نادیده گرفت . او در ایران هم با تکیه کلامهای عجیب و مضحک و فارسی شده دوبلورها محبوبیتی چشمگیر داشت .
البته شهرت و محبوبیت جهانی وی با میهن پرستیهای افراطی و گفتههای نژادپرستانهاش درباره سرخ پوستان و سیاه پوستان خدشه دار شد ، ولی بدونشک جایگاه او در مقام یکی از محبوبترین کابویهای تاریخ سینما تزلزل ناپذیر است . او فیلمهای تحسین شده بسیاری را در کارنامه دارد ، مانند جویندگان ، مردی که به لیبرتی والاس شلیک کرد، ریو براوو، و …؛ اما فیلم مورد علاقه من از او رودخانه سرخ است ، اولین فیلمی که از او در دوران کودکی دیدم و نقشی جاودان در ذهنم به جای گذاشت .
پل نیومن
این ستاره خندان چشم آبی و سخت کوش از زمینی ترین کابویهای تاریخ سینماست . کاراکتر او در بیشتر فیلمهایش تلاش میکند تا خود را با محیط و افراد پیرامونش تطبیق دهد ، ولی فایدهای ندارد چرا که او یک غریبه است و اغلب در نهایت مجبور میشود این را بپذیرد . او نه سر به طغیان آشکار برمیدارد و نه به جنگ سنتها میرود، اما دنیای قدیم به هر حال او را نمیپذیرد ، چرا که با وجود فروتنی و سکوتش، او در درون متفاوت است و نمایندهای از غلبه نهایی دنیای مدرن بر دنیای سنتی است .
هر چند که تمرکز حرفهای نیومن بر ژانر وسترن نبوده ، ولی چندین وسترنهای ماندگار در کارنامه دارد ، از آن جمله میتوان به اومبره و کمدی ماجرایی بوچ کسیدی و ساندنس کید اشاره کرد . اما وسترن مورد علاقه من از او، هاد است .
منبع : 1pezeshk.com
|
2 کاربر زیر از افسون 13 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
12-18-2012
|
|
کاربر عالی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026
3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
9 هالیوودی مشهور : اگر مشهور نبودند چه کار می کردند؟!
9 هالیوودی مشهور : اگر مشهور نبودند چه کار می کردند؟!
1. میشل ویلیامز تاکنون نقش های گوناگونی را بازی کرده است . امّا او اعلام کرده که ممکن است کار خود را تغییر دهد . "واقعا دوست دارم بازیگری را ترک کنم . از این حرفه دور شده و یک لباس شوی یا آشپز شوم . حتّی ممکن است نامه های عاشقانه دیگران را بنویسم . هنگامیکه از حق انتخاب برخوردار باشید ، انجام هر کاری قابل تحمل می شود . هنگامیکه یک موقعیت غیر قابل اجتناب می شود ، ممکن است به جهنم تبدیل شود . اگر بتوان کاری را انجام داد که دوست داریم ، زندگی لذت بخش و سرشار از انرژی می گردد"
2. در این جهان ، بریتنی اسپیرز معلم تاریخ می شد . از او پرسیدند اگر خواننده نبودی ، چه کاری انجام می دادی؟ او گفت : "به معلمی علاقه مندم . و عاشق تاریخ هستم . من کودکان را دوست دارم و هنگامی که به طرفداری از من می آیند ، دوست دارم کنارشان بمانم . واقعاً شیرین و دوست داشتنی هستند"
3. تیلور سویفت را باید "زن دیوانه" نامید . او گفت : "من حتماً شغلی خلاقانه را انتخاب می کردم . جایی که بتوان ایده داد - مثل دنیای تبلیغات"
4. اگر رایان رینولدز یک بازیگر نبود ، سواره نظام پلیس سلطنتی کانادا می شد ، درست شبیه به پدرش . او می گوید : "من به احتمال زیاد شغل پدرم را انتخاب می کردم . کاری سخت تر از آن است که تصور کنید . اما آن لباس قرمز واقعاً شگفت انگیز است"
5. جاستین بیبر اظهار داشته است که اگر او خواننده نمی شد به احتمال زیاد در مک دونالد مشغول به کار می گشت .
6. کِیت بوتوورس دوست دارد درباره کودکی شما بشنود . "من فکر نمی کنم غیر از بازیگری کاری را انجام دهم . اما اگر بازیگر نبودم ، حتماً روانپزشک می شدم . من فکر می کنم مردم واقعاً جالب هستند و موضوعات زندگی آنها ، نشان می دهد آنها چگونه افرادی هستند . من نیز حرف هایی دارم"
7. جنیفر آنیستون می داند که اگر روزی طالع خوشبختی بازیگری از روی سرش ناپدید شود چه کاری انجام دهد . "می دانید؟ من برنامه ریز جشنها می شدم . چرا پزشک نشوم؟ خب کار افسرده کننده ای است . آن را به افراد حرفه ای وا بگذارید . حتّی به عنوان بازیگر نیز چنین نقشهایی را بازی نکرده ام . من دوست دارم مهمانی ترتیب دهم . دوست دارم مردم را کنار هم بگذارم . دوست دارم غذا آماده کنم . در چنین محیطی همه شاد هستند و واقعا کار جذّابی است"
8. دانیل رادکلیف می گوید اگر او بازیگر نمی شد ، حتماً شغل دستیار کارگردانی را انتخاب می کرد . "تا به امروز هنوز هم کمی در این رابطه فکر می کنم . هر شخصی که با من کار می کند ، می گوید اگر به تو یک دستگاه رادیو دهیم ، به خوبی پیامها را به همه منتقل می کنی . من چرخیدن در مجموعه و آگاهی از کارها و تنظیم آنها را دوست دارم . بنابراین ، اگر کسی به من بگوید آن وسیله کجاست؟ من می دانم . الان چه کار کنم؟ من جواب می دهم . واقعاً این کار را دوست دارم ، زیرا احساس می کنم فرد مفیدی هستم"
9. رابرت گیرینت واقعاً کار جالبی را انتخاب می کرد . "هنگامی که جوان بودم واقعاً دوست داشتم کلاه طراحی کنم . مدّتی نیز دوست داشتم مرد بستنی فروش شوم . البتّه یک ون بستی فروشی خریده و این کار را انجام داد . الان نمی شود زیاد با آن رانندگی کرد . زیرا مردم برای خرید بستنی صف می کشند"
تهیه و ترجمه : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
|
کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 09:49 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|