رقص در كردستان "نوشته :خسرو سینا"
گرد آوری محصول، آماده كردن و بدست آوردن فراوردههای گوناگون، همواره برای مردم، چه شهر نشین و چه بیابانگرد و وحشی، از روزگاران بسیار باستان، دارای ارج فراوانی بوده و هست، و آدمیان نخستین و دورههای پیش از تاریخ، بر بنیاد نیازها و چگونگی سرزمین هایی كه در آنها بسر بردهاند، چه شكار كنندگان، وچه كشاورزان در آن هنگام كه شكاری كلان و فربهی به چنگ میآورند و یا از كشتزار خود، فراوردههای فراوانی بر میداشتند، آن چنان، شادی و خوشی به تك تك افراد قبیلهها و خاندآنهاروی میآورد كه همگی خواه ناخواه، بجست و خیز برخاسته و دست به دست یكدیگر داده بگرد آنچه بدست آورده بودند، به پایكوبی و دست افشانی میپرداختند، و در همین جست و خیزها و پایكوبیهای همگانی بود كه از یكنواختی جنبشها و جستنهای آنان "ضرف" و "وزن" ریتم پدیدار گردیده، دوباره برای یكی ساختن جنبشها و پایكوبیها بكار گرفته شد. ضرب و وزن را نخست با چپه زدن (كف زدن) نواختن دستها به تن و رانها و كوبیدن دو چوب به یكدیگر و سرانجام با زدن كندههای توخالی و طبل و دهل، نگاهداشته، توالی و توازن دست افشانیها و پایكوبیها را حفظ میكردند. با پدیداری ریتم، رقص و پایكوبی، شامل جنبشهای موزونی شد كه در آن اندامهای گوناگون تن آدمی، هم آهنگ با یكدیگر، بحركت در آمده، خواستها و هیجانهای ویژهیی را بازگویی و روحی حالتهای معینی را بیان میكردند از اینرو رقص و پایكوبی در میان مردمان دورههای باستانی و نوین، معنی و مفهوم و صورتهای گوناگونی از ورزش و جنگ، جذبه یی و مذهبی، تقلیدی و نمایشی، تفریحی و شهوانی، بخود گرفته، كم و بیش در میان همه مردمان جهان این دورههای دگرگونی و تكامل را پشت سر نهاده است.
در میان مردم روزگاران باستان، دامنة حركتهایی كه در رقص بكار گرفته میشد، بسیار فراخ بود، آن چنانكه، همه بخشها و اندامهای تن آدمی، از سرو گردن و سینه و پشت و سرین و پاها و بازوان و دستها و انگشتان و عضلههای چهره و چشم و ابرو و مو، همه ببازی گرفته میشد و با در آمدن هر یك از آنان بنوبت در میدان رقص، منظور و معنیهای ویژه یی نمایانیده میشد.
رقصیدن و پدیدار ساختن جنبشهای یك نواخت و موزون و سنجیده در نخستین تودههای مردم وحشی و نیمه متمدن، محرك كارها و حركتهای دسته جمعی و نتیجه زاینده هم آهنگی و یگانگی یكههای افراد قبیلهها و خاندانها بود و چون همین یگانگی در كارهای مادی، یگانگیهای معنوی را بر میانگیخت، از اینرو خواستار فراوان داشت و بخش بزرگی از كار و كوششهای آنان را فرا میگرفت. چنانكه بسیاری از كارها از نیایش خدایان و پرستش چیزهای مقدس و جشنها و عروسیها و عزاها و طلبها و بیم و امیدها با رقص توام بود و بگفته یك دانشمند مردم شناس: آنچه كه امروزه بنظر ما بازی و تفریح به شمار میرود برای انسان ابتدایی یك امر جدی بوده، آنها هنگامی كه برقص بر میخاستند، به طبیعت و خدایان چیزهای مفید بیاموزند یا تلقین كنند و بوسیلة رقص طبیعت را بخواب مغناطیسی در آورده و بزمین دستور دهند تا حاصل خوبی ببار آورد. كوتاه سخن آنكه، چون رقص براستی معنای گستردة تفریح و پدید آوردندة سرور و شادی و لذت است، پس در هر جهان - حتی در وحشیترین و ابتداییترین آنها- رقص را بگوناگونی و فراوانی میبینیم و جا دارد بگوییم كه هیچ هنری نیست كه بهتر و بیشتر از رقصیدن و رقص، ویژگیهای مردم جهان را نشان میدهد. 2- رقص در ایران پیش از تاریخ
با بدیده گرفتن آنچه در پیشگفتار دربارة رقص در میان مردم جهان گفته شد، نیك آشكار میگردد كه مردمانی كه از هزاران سال پیش در پشتة فلات ایران نشیمن گرفته، دورههای گوناگون شهریگری (تمدن) و فرهنگ را پشت سر نهادهاند، هیچگاه نمیتوانستهاند از این هنر نهادی كه بگفته برخی از دانشمندان، ریشه و پایة همه هنرهاست، بی بهره باشند و رقص را نشناسند و در برگزاری آیینها و جشنهای خود نرقصند. خوشبختانه چنانكه خواهیم آورد، در آثاری كه از روزگاران بس كهن و باستانی برای ما بازمانده، جسته و گریخته نمونه هایی از چند گونه رقص دسته بند (دو تایی و سه تایی و گروهی) و رقص تكی بدست آمده كه همه آنها از دیدگاه بررسی تاریخ رقص در این سرزمین، بس گرانبها و پر ارج است.
رقص در هزاره پنجم پیش از میلاد
كهنترین نمونهیی كه ما را از چگونگی و رواج رقص در هزاران سال پیش در ایران زمین آگاه میسازد، نگاره ساده و سیاه رنگی است بر روی كاسه گل پخته كه از تپه خزینه شوش بدست آمده است در روی این كاسه در یك بخش باز و بیزمینه، رقص شش تن آدمیدر دو ردة سه تایی به گونهیی بسیار ساده «استیلیزه» نشان داده شده، و نگارگر از نشان دادن سرو گردن رقصندگان خودداری كرده با نمایش تن آنان بشكل سه گوش كه بازوانشان را در شانههای همدیگر نهادهاند، و با نگاشتن دو بازو دست كه در دو سوی ردة رقص به بالا خم داده شده است.
زمان این كاسه گلین، از سوی باستان شناسان، از چهار هزار و پانصد تا پنج هزار سال پیش از میلاد (دانسته شد) و رادیو كاربن تاریخ آنرا در میان سالهای 4975 و 5250 تا5515 پیش از میلاد نشان داده است بهرسان بودن آن از هزارة پنجم پیش از میلاد نشان داده است و بدین گونه با شناسایی این نگاره تاریخ رقص در این سرزمین تا هزاره پنجم و ششم پیش از میلاد باز میگردد.
رقص در هزارة چهارم پیش از میلاد
از سالهای پایان هزاره پنجم و آغاز هزاره چهارم پیش از میلاد، تكه سفالی از تپه سیلك كاشان بدست آمده كه پیداست بخشی از ظرف بزرگی بوده، نگاره چهار زن در حال رقص دسته بند نشان داده شده است. از حال و سان این گروه چهار تنی كه خود اندكی از بسیارند و از چگونگی بازوان و تن هایشان و نگاهی كه به یك سو دارند</SPAN>، پیداست كه مشغول رقص مقدس مذهبی دسته بند دایره وار هستند. میدانیم این گونه رقصهای دسته بند دایره وار كه در آن افراد قبیله، پهلو به پهلو یا دست بدست و بازو به بازو برده در پشت سر هم ایستاده حلقهیی را تشكیل میدادهاند، نشانهیی از اینست كه رقص برای پرستش یا بزرگداشت چیزی ارجدار و مقدس، همچون: آتش، بت، شكار، تودهیی از فراوردهها و خرمن گندم درختان پر بار و كهنسال و از اینگونه انجام میگرفته است. با بررسی نگاره این تكه سفال و سفالهای دیگری كه سپس دربارة آنها گفتگو خواهیم داشت، به چگونگی انجام گرفتن رقصها و طرز قرار گرفتن دستها و بازوان میتوان تا اندازه یی پی برد حركت پاها را كه بیگمان با راه رفتن و گام برداشتن و جست و خیز و دور زدن و جز اینها توام بوده است، برای مثال از نگاره تكه سفال سیلك چنین میتوان دانست كه هر یك از رقصندگان، دستهای دو تن دیگر را در پهلو و پایین، آنچنان گرفته است كه كف دستها بر روی هم افتاده و یا یا انگشتانشان را شانه وار در لابلای یكدیگر فرو برده و بدینسان زنجیره و حلقه رقص را بهم پیوستهاند و این همانست كه امروزه در رقصهای دسته بندی كردی بكار میرود و چنانكه میبینیم پس از هزاران سال هنوز دگرگونی چندانی در آن راه نیافته است
رقص جنگی از هزاره چهارم
ششمین تكه سفال پنج مرد را در حال رقص دسته بند نشان میدهد كه همگی روی خود را بسوی چپ گردانیده و بازوانشان را از روی شانههای یكدیگر گذرانیده و همدیگر را سخت گرفتهاند، و نگاره دو تن از آنان تا اندازهایی حركت پاهایشان را نشان میدهد. این مردان نیز مانند رقصندگان (تل جری) برهنه هستند.
رقص نیایش خورشید از سیلك
بر روی تكه سفالی كه زمان آنرا از هزاره چهارم پیش از میلاد میدانند، و از تپه سیلك كاشان بدست آمده و اینك در موزه ایران باستان است، گروهی زن یا مرد و زن حلقهیی از رقص دسته بند تشكیل دادهاند كه در آن رقصندگان پهلوی هم ایستاده بازوان خود را از آرنج رو ببالا خم كرده، دستها را بر روی شانه و دوشهای همدیگر نهادهاند . چون نشانههایی از خورشید و پرندگان آبی در فاصله رقصندگان دیده میشود، گمان میرود.
رقص برای نیایش به خورشید یعنی آن خدای روشنی زای گرمابخش كه با برآمدن خود از پشت كوهها، تاریكی هراس شب هنگام را از چشم و دل آدمیان میزدود در دشت و چمن انجام میگرفته است. (نمونهای از رقص 3600 سال پیش از میلاد)
رقص با دستمال از سیلك
این ابتكار و نوآوری در رقص دسته بند را، كه در سفال دیگری از سیلك كه متعلق به 3600 سال پیش از میلاد است، نیك نشان میدهد، زیرا در این سفال، آشكارا دیده میشود كه تشكیل دهندگان حلقه رقص، پارچه یا دستمال یا چیز دیگری را در میان دستهای خود گرفته و برقص مشغولند بجاست یاد آوری كنیم كه هنوز هم گرفتن دستمال در میان دستها، بدین گونه كه گفته شد در رقصهای دسته بند كردها متداول است..
رقص برداشت محصول و خرمن از تپه موسیان
نمونه سیزدهم تكه سفالی است كه از تپه موسیان در فاصله سالهای 3600 و 3300پیشازمیلادكه اكنون در موزه لوور نگاهداری میشود.
بر روی این سفال دستهای از رقصندگان نشان داده شده كه گویا در دورادور ظرف - (هنگامی كه هنوز نشكسته بود) تكرار میشده است. در اینجا نیز یك رقص دسته بند نمایش داده شد كه در پیشاپیش رقصندگان كوكب هایی نگاشته شده كه بی مانند به كوكب میانی سفالینه تل جری نیست و میتوان گمان برد كه خواست نگارنده از نگاشتن آنها، نشان دادن خورشید یا خرمنی از فراوردههای گوناگون یا تودهیی آتش است.
در نگارة این تكه سفال نیز رقصندگان برهنه و بی تنپوش نمایش داده شدهاند و از چگونگی حركت دستها و بازوانشان پیداست كه برای تشكیل حلقه رقص، با خم كردن بازوان از آرنج بسوی بالا، دستها یا انگشتان كوچك یكدیگر را در برابر شانهها میگرفتهاند، و این گونه رقص هنوز هم در میان ایرانیان ارمنی و نسطوری (سوریانی) معمولست
رقص تفریحی تكی از هزاره سوم
نمونه دیگری از رقصهای مردمان پیش از تاریخ ایران، تكه مفرغی است بشكل آدمیاز «تپه گیان نهاوند»، از نیمه هزاره سوم پیش از میلاد كه اكنون در مجموعة هر تسفلد نگاهداری میشود.
حالت و طرز قرار گرفتن بازوان این تندیسه مفرغی ما را بیاد رقصهای «تكی» بزمی كه هنوز در همه جای جهان متداول است میاندازد.
اگر بیاد بیاوریم كه رقصهای بزمیتكی در آن روزگاران بسیار كم انجام میگرفت وگویا تنها زنان و رقاصههای زیباروی بودند كه برای خوشایند سران قبیلهها و فرمانروایان و زورمندان، برقصهای تفریحی شهوانی تكی میپرداختند، این تندیسه مفرغی میتواند یكی از این گونه رقصها بشمار میآید.
رقص دسته بند گاسوها
از گاسوها یا كاسیها كه در هزاره سوم پیش از میلاد در شمال ایلام در پیرامون كرمانشاهان و درههای كوههای زاگرس زندگی میكردهاند تكه سفالی بدست آمده كه بر روی آن نگاره سه رقصنده درنزدیكی چادرها یا كلبهشان نشان داده شده است
این تكه سفال از دیدة نمایش گونه دیگری از رقص كه در آن رقصندگان هر كدام بازوان خود را پشت گردن یكدیگر گذرانیده، دستها را بر روی شانههای همدیگر مینهادند، بسیار ارزنده است.
رقصی دیگر از تل تیموران
از بررسی نگارههای دو ظرف از تل تیموران فارس، چنین بدست میآید كه گذشته از رقصهای دسته بند و تكی كه پیش از این یاد آنها كردیم، گونههای دیگری از رقص دیگری از ایران زمین بوده است كه در آن رقصندگان دو بدو، سه به سه، بازو در بازو یا دست در دست هم انداخته، به پایكوبی بر میخاستهاند و نیز بگواهی نگارههای این سفالینهها، شماره ردههای سه تایی و دوتایی در یك مجلس رقص، بیش از یكی دو تا بود است شاید در هر رده سه تایی: یك مرد و یك زن یا دو مرد یا دو زن با هم میرقصیدهاند.
نمایش رقص در سر پرچم
در لرستان از هزاره یكم پیش از میلاد، سر پرچم مفرغ مشبكی بدست آمده كه اینكه در مجموعه پرفسور زاره در موزه لوور نگاهداری میشود در درون حلقه این سر پرچم، رقص دست بدست چهار تن با شیوه یی استادانه و زیبا و تركیبی نو، نشان داده شده است. باز در پایه همان سرپرچم كه جای گذاشتن چوب یا میله پرچم بوده تندیس دو فرد در حال رقص دست بدست نمایش داده شده است. خوشبختانه در این نمونه مفرغی، حركت پاها و دستها را در حال رقص، بخوبی میتوان دریافت و پیداست كه هر یك از رقصندگان یكی از پاهای خود را از زمین بلند كرده پس از خم كردن در پشت سر، سپس در جای دیگر بزمین مینهاده و همین كار را با پای دیگر انجام میداده تا رفته رفته، حلقه رقص بدور خود چرخیده و جای رقصندگان عوض میشده است.
این سر پرچم از دیده نمایش اینگونه رقص و از دیدة دیگر، یكی از مدارك بسیار پر ارزش دربارة رقص در ایران زمین است و ما از آن در مییابیم كه در میان مردمان روزگاران باستان، رقص تا چه اندازه ارج و بها داشته است كه آنرا همچون نشانهیی بزرگ در سر پرچمهای خود بنمایش مینهادهاند.
رقص خدایان در آسمان
مردم روزگاران پیش از تاریخ - همان سان كه خودشان در روی زمین به پایكوبی ودست افشانی بر میخاستند چنین میپنداشتند كه خدایانشان نیز در آسمان یا در زیر زمین،برقص بر میخیزند.
برخی از مردمان روزگار باستان، چنین باور داشتند كه اصولا رقصیدن از كارهای خدایان است و این آدمیاست كه به تقلید از آنان، در روی زمین، جنبش ها و جست و خیزهای آنان را تكرار میكند و این پندار را سر پرچم یا سنجاق مفرغی دیگری از لرستان كه زمانش به سده هفتم پیش از میلاد میرسد، و در مجموعه ج. ل. وینتر وپ نگاهداری میشود، برای ما بازگویی میكند.
در این سرپرچم مفرغی مشبك، تندیس سه خدایا رب النوع شاخدار نشان داده شده كه خدای میانین كه پایگاهش از دو تای دیگر والاترست پا به روی قرص خورشید و دو تای دیگر پا بر پشت دو شیر غران نهاده، دست در دست هم مشغول رقصند، تو گویی، بكار برندگان این سر پرچم از این راه خواستهاند چرخش و گردش خورشید را در آسمان از باختران به خاوران از شرق به غرب همچون رقصی موزون و سنجیده بیان كرده، نمایش بدهند، بهر سان این سر پرچم نیاز دیدگاه نمایش جنبههای خدایی و مذهبی رقصدر میان مردم ایران زمین، شایان توجه بررسی بیشتر است.
3- رقصهای فولكلوریكFolkloric dances
ملودیهای ترانههای عامیانه روستایی دارای ریتمهای منظم و مشخصی بوده و در اوج این موسیقیهای بیآلایش مردم ساده این مناطق به رقص و پایكوبی میپردازند، این گونه رقصها در هر منطقه ریشهای كهن داشته و میتوان آنها را در مناطق مختلف عشیرهای ایران همانطور كه در بالا به آن اشاره شد مشاهده كرد. رقصهای محلی در واقع گویای نوع نگرش، فرهنگ ،روحیات و چگونگی زیست مردم هر منطقه بوده و با تعمق در این حركات پر شور میتوان به ارزشهای هر قوم پی برد باید اذعان داشت كه در كشور ما تاكنون این مقوله بكرودست نخورده باقی مانده و میتواند مورد توجه پژوهشگران و اهل فن قرار گیرد.از انواع رقصهای محلی میتوان به رقصهای كردی، بختیاری، بویر احمدی، آذری، لری، بلوچی، جنوب خراسان، شمال خراسان یا بجنوردی و قشقایی اشاره كرد.
هوربورگ رقصهای فولكلوریك را به چهار دسته تقسیم میكند:
1- رقصهای اصیل كه از گذشتههای دور بدون هیچگونه تغییری باقی ماندهاند.
2- رقصهای محلی كه با تغییراتی اندك جنبه صحنهای یافته و به وسیله گروههای رقصندة تعلیم یافته روی صحنه به نمایش گذارده میشوند.
3- رقصهایی كه آرانژمان هنری رقصهای محلی بوده و بطور سیستماتیك بوسیله استادان رقص اجرا شده وبه رقصهادی فولكلوریك جنبة هنری میبخشد.
4- رقصهایی كه بر اساس كمپوزیسیون و ساخت رقصهای محلی با تكنیك جدید اجرا میشوند.
تقسیمبندی رقصهای كردی
رقصهای محلی كردی را به دو دسته میتوان تقسیم نمود:
1- رقصهای مذهبی
2- رقصهادی محلی كردی (عشیرهای)
الف - رقصهای مذهبی:
منظور از این رقصها، حركات پر شور در اوایش میباشد كه به سماع معروف بوده و در تكایا اجرا میشود در این نوع رقص دراویش در عالم بیخودی حركات سر و گردن خود را موسیقی ریتمیك هماهنگ كرده اصطلاحاً در وجد به سماع میپردازند.
ب - رقصهای محلی كردی عشیرهای:
رقص كردی ( هه ل په رين ) را یك رقص رزمیمیدانند كه دارای صلابت و متانتی خاص بوده و یاد آور یكپارچگی این مردمان غیور در تمامی ادوار میباشد.
امروزه مجموع این رقصها را چوبی میگویند كه معمولاً به صورت دسته جمعی اجرا میشوند.
رقصهای محلی با موسیقی كردی پیوندی ابدی داشته و معمولاً زنان و مردان عشایر در مراسم شادی به دور از ابتذال دایره وار دست یكدیگر را گرفته به پایكوبی میپردازند، در اصطلاح محلی این حالت را گه نم و جو( گندم و جو) مینامند( در اكثر مناطق به آن رهَشبهَله ك میگویند.)
در این رقصها معمولاً یك نفر كه حركات رقص را بهتر از دیگران میشناسد نقش رهبری گروه رقصندگان را به عهده گرفته و در ابتدای صف رقصندگان میایستد و با تكان دادن دستمالی كه در دست راست دارد ریتمها را به گروه منتقل كرده و در ایجاد ایجاد هماهنگی لازم آنان را یاری میدهد. این فرد كه سر چوپی كش نامیده میشود با تكان دادن ماهرانه دستمال و ایجاد صدا بر هیجان رقصندگان میافزاید.
در این هنگام دیگر افراد بدون دستمال به ردیف در كنار سر چوپی كش به گونهای قرار میگیرند كه هر یكی با دست چپ دست راست نفر بعد را میگیرد اصطلاحاً این حالت را گاوانی نامیده میشود. در رقصهای كردی تمامی رقصندگان به سر گروه چشم دوخته و با ایجاد هماهنگی خاصی وحدت و یكپارچگی یك قوم ریشه دار را به تصویر میكشند برخی رقصهای كردی دارای ملودیهای خاصی بوده و توسط گروهی از زنان ومردان اجرا میشوند و در برخی از رقصها یكی از رقصندگان از دیگران اجرا شده و در وسط جمع به تنهایی به هنرنمایی میپردازند و در این حالت معمولاً رقصنده دو دستمال رنگی در دستها نگه داشته و با آنها بازی میكند كه اصطلاحاً به این نوع رقص دو دستماله میگویند و بیشتر در كرمانشاه مرسوم است.
نمایشها و رقصهای كردی را میتوان به چند قسمت اصلی ذیل تقسیم كرد:
1- گه ریان 2- پشت پا 3- هه لگرتن 4- فه تاح پاشا5- لب لان6- چه پی 7- زه زنگی 8- شه لایی 9- سی جار 10- خان امیری
گهریان
گهریان در زبان كردی به معنی گشت و گذار و راه رفتن ويا به تعبيري چرخ زدن بوده و حركات مختص این رقص نیز معنای گشت و گذار در ذهن تداعی میكنند.
گه ریان دارای دو مقام بوده كه یكی متعلق به مناطق روستایی و دیگری مناطق شهری میباشد این رقص نرم و آهسته و با لطافتی خاص شروع شده و به تدریج تندتر میشود. ملودی مربوط به این رقص با تنوع در ریتم و نوساناتی در اجرا تا پایان ادامه مییابد.
تنوع ریتم در این رقص گویای تجربیاتی است كه در گشت و گذار به دست میآیند و میتوان گفت
این رقص، رقصندگان را برای رقصهای پر تحرك تر بعدی آماده میكند.
تقریباً در كل مناطق كردنشین ملودی این رقص به شكلی یكسان نواخته میشود و در این رقص نخستین حركت با پای چپ آغاز شد و حركت پای دیگر همواره با سر ضربهای دهل كه معمولاً باریتم دو تایی اجرا میشوند عوض میشود.
پشت پا
پشت پا رقصی است كه كمی تندتر از گه ریان اجرا شده و در بیشتر مناطق كردنشین مخصوص مردها میباشد رقص پشت پا همانطور كه از نامش پیداست انسان را به هوشیاری و به كارگیری تجارب میخواند تا مبادا شخص در زندگی از كسی پشت پا بخورد.
ههلگرتن
هه لگرتن در لغت به معنای بلند كردن چیزی میباشد. این رقص بسیار پر جنب و جوش و شاد اجرا میشود كه با شور و جنب و جوش بسیار به سوی هدف روانه است. ریتم تند ملودی مخصوص این رقص هر گونه كسالت و خمودی را نفی كرده و بر اهمیت نشاط و هدفمندی در زندگی تاكید دارد.
فتاح پاشایی
ملودی این رقص در سر تاسر كردستان به شكلی یكنواخت و با ریتمی تند اجرا میشود و لذا این رقص بسیار پر جنب و جوش میباشد بیشتر مردم كردستان از این رقص استقبال میكنند.
لب لان
این رقص با ریتمی نرم و آهسته پس از فتاح پاشا اجرا میشود و پس از اجرای پر جنب و جوش رقصها گه ریان، پشت پا، هه لگرتن و فتاح پاشا به ضرورت، رقصندگان لب لان میرقصند تا كمی استراحت كرده و تجدید قوا كنند رقص لب لان در واقع انسان را از غلبه احساسات زودگذر نهی كرده، وی را پس از طی مرحله ضروری شور و مستی به قلمرو تفكر دور اندیشی و باز نگری رهنمون میسازد.
چهپی
چهپی همانطور كه اسمش پیداست به معنای چپ میباشد ملودی این آهنگ با وزن دو تایی اجرا شده و در بیشتر مناطق كردنشین از جمله كرمانشاه، كردستان، سنجابی، بسیار از آن استقبال میشود.
فلسفه این رقص قوت بخشیدن به قسمت چپ بدن میباشد چرا كه معمولاً قسمت چپ بدن در انجام امور روزمره نقش كمتری داشته و به مرور زمان تنبل میشود و برای استفاده متعادل از تمامیت جسمانی همواره باید بكارگیری اعضاء سمت چپ بدن آنها را تقویت كرد.
به همین منظور در رقص چه پی قسمت چپ بدن تحرك بیشتری یافته و از خمودگی خارج میگردد. در منطقه كرمانشاه بیشتر زنها از این رقص استقبال میكنند.
زهنگی یا زندی
در این رقص رقصندگان یك قدم به جلو گذاشته و سپس یك قدم به عقب میروند و این حالت تا پایان ادامه مییابد
شه لایی
این رقص را كه با ریتم لنگ اجرا میشود میتوان یك تراژدی شكست دانست در این رقص قدمها لنگان لنگان برداشته میشوند تا شكست در برابر چشمان حضار ترسیم گردد و در ترسیم این مصیبت كسی زبان به سخن نگشاید.
سي جار
این نوع رقص با ریتم آرام و گاهً تند همان طور كه از اسمش بر میآید به معنی سه بار (سێ در رسم الخط كردی به معني 3 ميباشد) است كه در آن سه حركت پا و سه حركت به جلو وجود دارد و به گونهای یاد آور عدد مقدس 3 در فرهنگ ملل .
خان امیری
این رقص نیز با ریتمی تند همراه است و در آن دستی از هم باز و در بالا قرار میگیرد و حلقهای باز تر و فراختر میسازد و بیشتر تناسبی است بین حركت دستها و پاها
فهرست منابع و ماخذ
1- الیاده- میرچا: رساله در تاریخ ادیان. ترجمة جلال ستاری. انتشارت سروش، تهران 1372
2- جنیدی، فریدون: نامه فرهنگ ایران. دفتر دوم، بنیاد نیشابور، تهران 1358
3- یونسكو: تاریخ تمدنهای آسیای مركزی. ترجمة صادق ملك شهمیرزادی. دفتر مطالعات بین الملل، 1374.
4- ذكاء یحیی- تاریخ رقص در ایران، هنر و مردم شمارههای 189-188 خرداد 2537