ممکن است که مايکل جکسون ستاره موسيقی پاپ از اتهامات وارده به او تبرئه شده باشد، اما حتی پر شورترين هوادارانش نيز می دانند که ديگر اين ستاره موسيقی پاپ شرايط عادی زندگی اش را باز نخواهد يافت.
جکسون 46 ساله بيش از بيست سال خوراک خبری رسانه ها به ويژه نشريات زرد بريتانيايی بود.
اگرچه ممکن است ننگ اتهام سوءاستفاده جنسی از کودکان از پرونده و زندگی او زدوده شود اما شرايط به وجود آمده اعتبار هنری او را قطعا زير سايه قرار می دهد.
سالهای دهه 80 ميلادی زمانی بود که جکسون در اوج موفقيت و محبوبيت به سر می برد. در سال 1983 thriller دومين آلبوم او منتشر و در سراسر جهان با استقبال کم نظيری روبرو شد. جکسون برای اين آلبوم در سال 1984 به هشت جايزه موسيقی گرمی دست يافت.
مايکل جکسون در اين سالها، در ميانه سومين دهه زندگی اش به سر می برد و جهان موسيقی پانزده سال بود که او را می شناخت.
مهارت تيم وکلای مايکل جکسون به بار نشست
فهرست اتهامات وارده به مايکل جکسون
عکس جکسون بر روی جلد آلبوم thriller، نظر هواداران او را جلب کرد. جکسون نسبت به قبل کمی تغيير کرده بود؛ بينی او کوچکتر و پوست صورتش روشن تر شده بود.
کم کم درباره مرد جوانی که تمام زندگی اش را صرف آن می کند که در صحنه حضور داشته باشد، داستانهايی شکل گرفت.
يکی از داستانها که حقيقت داشت، می توانست پيامدهای تراژيکی داشته باشد. در سال 1984 در جريان فيلمبرداری يک آگهی بازرگانی برای شرکت پپسی، موهای مايکل جکسون آتش گرفت و خودش نيز دچار سوختگی نسبتا شديدی شد که البته کاملا بهبود يافت.
شامپانزه ای به نام بابلز
در اواخر همين سال او همراه با بروک شيلدز 19 ساله، (بازيگر) و امانوئل لوئيس، پسر 13 ساله ای که جکسون از او به عنوان يکی از منابع الهامش ياد می کرد، در مراسم جوايز موسيقی آمريکا شرکت کرد. اين سر فصل کتاب شايعات درباره جکسون بود.
در آن زمان اين شايعات زمينه ساز داستانهايی شد که گاهی مضحک به نظر می رسيد. از جمله داستان بابلز، شامپانزه ای که در سال 1986 به جهان معرفی شد.
مارتين بشير خبرنگار بريتانيايی که با آقای جکسون گفتگو کرده بود، نماهايی از فيلمی که هيچ گاه پخش نشد را به هيئت منصفه دادگاه نشان داد. در اين فيلم آقای جکسون شرح می دهد چگونه او و بابلز که ياد گرفته در نظافت توالت کمک کند، از يک توالت مشترک استفاده می کنند.
همچنين داستانی ديگر درباره مايکل جکسون حکايت از آن داشت که او برای جوان ماندن در اتاقکی حاوی اکسيژن می خوابد. يا اينکه او اسکلت جان مريک، "مرد فيل نما" که در قرن نوزدهم می زيسته را خريده است که آقای جکسون اين داستانها را تکذيب کرد.
اما اين داستانها روزنامه های بريتانيايی را بر آن داشت که از او با نام " وکو جکو" ( جکوی خل و چل) ياد کنند، در اين شرايط بود که دوستی او با پسران جوان به عنوان رابطه ای نامتعارف و بی ضرر ديده می شد.
اما هيچکدام از اينها نتواست تاثيری منفی بر روی فروش آلبوم بعدی او بگذارد. آلبوم "بد" که در سال 1987 منتشر شد پر فروشترين آلبوم تاريخ موسيقی جهان تا آن زمان بود. هر چند اين موفقيت بر سر انتشار "خطرناک" (dangerous)، چهارمين آلبوم او که در سال 1987 منتشر شد، تکرار نشد و مورد انتقاد قرار گرفت.
داستانها تيره تر می شوند
با شروع دهه 90 ميلادی داستانها درباره جکسون شکل تيره تری به خود گرفت. او در گفتگوی زنده ای با اپرا وينفری، مجری يکی از پر بيننده ترين شوهای تلويزيونی، در سال 1993 گفت که علت گرايش پوست صورتش به سفيدی، بيماری پوستی ای است که به آن مبتلاست. او در اين گفتگو گفت که "عاشق" بروک شيلدز - بازيگر آمريکايی که بعدها به ازدواج آندره آغاسی تنيس باز در آمد- است.
جکسون همچنين به رابطه اش با جوزف، پدرش اشاره کرد که از او کتک می خورده، چيزی که جوزف آن را رد کرد.
اواخر همان سال بود که پليس تحقيقاتش را درباره رابطه احتمالی او با جوردن چندلر، پسر 13 ساله يک دندانپزشک لس آنجلسی، آغاز کرد.
او در آن زمان در ميان سفرش به خاور دور برای اجرای کنسرت هايش بود، و اليزلبت تيلور، بازيگر مشهور سينما و دوست نزديک او به سنگاپور پرواز کرد تا با حضور بر روی صحنه همراه با جکسون، حمايتش را از او نشان دهد.
اين اتهامات هيچ حکمی عليه آقای جکسون درپی نداشت و پرونده با پرداخت 20 ميليون دلار به خانواده چندلر بسته شد.
ازدواجها
ازدواج مايکل جکسون با ليزا ماری پريسلی، دختر الويس پريسلی ستاره افسانه ای راک اند رول، در سال 1994 به نظر برخی تلاشی برای احيای چهره مخدوش او بود. اين ازدواج 19 ماه بعد به جدايی انجاميد.
او در سال 1996 برای دومين بار ازدواج کرد و اين بار با دبی رو، دستيار يک متخصص بيماری های پوستی که حاصل اين ازدواج پسری به نام پرينس و دختری به نام پاريس مايکل کاترين بود.
در همان زمان مايکل جکسون در پی مرگ پرنسس دايانا، با باربارا والترز، خبرنگار يو اس تی وی به گفتگو نشست.
او در اين گفتگوی غير منتظره از دخالت مطبوعات در زندگی اش و پوشش خبری رسانه ها در اين باره به شدت انتقاد کرد.
او گفت: " وکو جکو، اين اصطلاح از کجا آمده؟ از چند روزنامه زرد انگليسی. من دل دارم و احساس. من 'وکو' نيستم. اين درست نيست. با من چنين نکنيد."
اما با شروع قرن بيست و يکم، ستاره افول کرده اين خواننده دوباره نتوانست بدرخشد و آلبوم "شکست ناپذير" (invincible) در سال 2001 او با فروش بسيار پائينی روبرو شد.
مرد نقاب پوش
در سال 1999 دبی رو، همسر جکسون تقاضای طلاق کرد و جکسون پس از طلاق، زندگی در نورلند، مزرعه عجيب و غريبش را برگزيد و هر گاه در مجامع عمومی ظاهر می شد نقابی بر صورتش داشت.
در سال 2002، سومين فرزند جکسون با نام پرينس مايکل دوم به دنيا آمد که هويت مادرش هيچ گاه برملا نشد.
نخستين باری که مردم سومين فرزند جکسون را ديدند، زمانی بود که او از بالکن اتاقش در طبقه سوم هتلی در برلين در مقابل چشم هوادارانش فرزند نوزادش را آويزان کرد که اين عملش بحث هايی را در خصوص اينکه آيا او صلاحيت نگهداری فرزندانش دارد يا نه برانگيخت.
مايکل جکسون کمی پيش از بازداشتش در سال 2003، تصميم گرفت که درهای "نورلند"ش را برای يک ميهمانی که بليتش 5000 دلار بود، باز کند. اما پيش از بازگشايی مزرعه اش، فيلم مستند مارتين بشير، خبرنگار يک شبکه تلويزيونی بريتانيا، که در بريتانيا و آمريکا پخش شد، فصل ناخواسته ديگری را در زندگی جکسون گشود.
جکسون 18 ماه گذشته را در کشاکش محاکمه و تلاش برای رفع اتهاماتش بود که شايد بزرگترين چالش زندگی پر فراز و نشيبش بوده است.
به نقل از bbc فارسی