ارمنی
پوک-خاج-درزیDerjak-زاق، زاگZāgh-Jag(بچه)-شامورتی(پدرسگ)-همشیره-
.....
فهرست وامواژههای فرانسوی در فارسی
واژههای دارای ریشه فرانسوی که در زبان فارسی معمول شدهاند و بصورت وام واژه هایی درآمدهاند، به فراوان یافت میشوند.
دلیل آن شاید به دوران قاجار برگردد
که عمدهٔ روابط ایران و غرب، با فرانسویان بودهاست.
این کلمات و معادل فرانسوی آن از ویکیپدیای فرانسوی در زیر فهرست شدهاند:
الف
ادکلن (eau de cologne)
اپل (épaule) به معنی شانه
اپیدمی (épidémie) معادل فارسی «همه گیر»
اتیکت (étiquette) معادل فارسی «بر چسب قیمت»
اشانتیون (échantillon) به معنی نمونه
اشل (échelle) به معنی نردبان؛ به معنی مقیاس
اکران (écran) به معنی صفحه تلویزیون، رایانه و یا پرده سینماست.
اکیپ (équipe) به معنی گروه، دسته.
املت (omelette) به معنی نیمرو.
اُوٍرت (ouvert) به معنی باز (open). به معنی باز، گشوده (در، پنجره، کتاب، و غیره)
اورژانس (urgence) به معنی فوری، اضطراری (فوریت های پزشکی).
اوریون (oreillons) بیماری اوریون یا گوشک که از oreille که به معنی گوش است آمده است.
ایده (idée) به معنی نظر، عقیده. مثلاً mon idée نظر من.
آباژور (abat-jour)
آبسه (abcès) به معنی چرک و ورم چرکی. به معنی آماس، ورم و التهاب چرکین.
آژان (agent)
آژانس (agence)
آسانسور (ascenseur)
آلرژی (allergie) به معنی حساسیت
آمپول (ampoule) به معنی سوزن (سوزن در بسیاری از روستاهای ایران هنوز متداول است که معادل خوبی برای آمپول است. مثلاً میگویند دکتر به من سوزن زد.
آناناس (ananas)
آنکادر کردن (encadrer)
آوانتاژ (avantage) به معنی فایده و منفعت است. به معنی امتیاز نیز هست.
آوانس (avance)
...