آموزش زبانهای خارجی در این تالار مباحث مرتبط با اموزش زبانهای خارجی قرار میگرد و در صورت جذب شدن کاربران متبحر سوالات شما پاسخ داده خواهد شد |
01-09-2010
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: Tehran
نوشته ها: 4,838
سپاسها: : 1,717
2,520 سپاس در 663 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
English Poetry - اشعار انگلیسی . . .
Now your pictures that you left behind
حالا عكسهايي كه جا گذاشتي
Are just memories of a different life
خاطراتي از زندگياي ديگر هستند
Some that made us laugh, some that made us cry
بعضيهاش باعث لبخند و بعضيهاش باعث گريه ميشن
One that made you have to say goodbye
يكيشون باعث شد تا تو مجبور بشي خداحافظي كني
What I'd give to run my fingers through your hair
چيكار بايد بكنم تا بتونم انگشتام رو [دوباره] تو موهات ببرم
To touch your lips, to hold you near
تا لبانت رو لمس كنم، تا تو رو از نزديك در آغوش بگيرم
When you say your prayers try to understand
وقتي داري دعا ميكني، اينو در نظر داشته باش [كه...]
I've made mistakes, I'm just a man
من اشتباه كردم، من تنهام
jon bon jovi
__________________
and the roads becomes my bride
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
03-06-2010
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: Tehran
نوشته ها: 4,838
سپاسها: : 1,717
2,520 سپاس در 663 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
If it should happen
That your dreams
Are shattered,
Do not be afraid.
Have the courage
To pick up the pieces.
And smile at the world.
For dreams that are
Shattered can just
As easily be rebuilt.
Chris Jensen))
اگر روياهايت شكستند و فروريختند
بيمناك مباش
بي باك چنان باش كه تكه ها را برگيري،
و به دنيا لبخند بزني.
چه...
روياهايي كه چنين آسان مي شكنند،
آسان نيز از نو ساخته مي شوند.
__________________
and the roads becomes my bride
|
08-30-2011
|
|
کاربر فعال ادبیات جهان
|
|
تاریخ عضویت: Mar 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 210
سپاسها: : 86
250 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
English Poetry - اشعار انگلیسی . . .
I was bored so I decided to write an English poem....haha!
حوصله اینجانب سر رفته بود شعری انگلیسی گفتم :دی
Silver stare of blossoming moon Casts its shadow on thy eyes O night, my beloved knight Roaming the blinded lands of sun All the way to my windowpane
Longing for thee, there I stand Away from winter’s trembling hands Sheltered within these chamber walls Warm autumn memories I recall Thy breath I breathe once for all
Cold and pale, there I stand Western winds blow at hand I’m back to my lonely land O night, to the touch of thy stars Such a marooned island am I
O night, my beloved knight! Lift me from my restless dreams Lay thy cloak before eternity So thy black horse of mystery, Sets my wintered soul free
__________________
که ای بلندنظر! شاهباز سدره نشین
نشیمنِ تو نه این کنج محنت آباد است
|
2 کاربر زیر از KHatun سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
08-30-2011
|
|
کاربر فعال ادبیات جهان
|
|
تاریخ عضویت: Mar 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 210
سپاسها: : 86
250 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ترجمه شعر بالا
بعد تازه ترجمه اش هم کردم!
که تازه سر بر آسمان برآورده سایه اش را بر چشمانت می اندازد آه ای شب، شوالیه ی محبوبِ من! افقِ کورکننده ی خورشید را در می نوردی تا در قابِ پنجره ی من فرود آیی در اشتیاقِ دیدارت، آنجا ایستاده ام دور از دستانِ لرزانِ زمستان در این اتاقِ بسته پناه گرفته ام و خاطراتِ گرمِ پاییز را به یاد می آورم سرد و بی روح، آنجا ایستاده ام بادِ غربی در این نزدیکی ها می وزد من به سرزمینِ تنهایی هایم بازگشته ام آه ای شب، برایِ لمسِ ستارگانت من چنان جزیره ای دور افتاده و متروک ام! آه ای شب، شوالیه ی محبوبِ من! مرا از خواب هایِ بی قرارم بلند کن! قبایت را به رویِ ابدیت بگستران تا اسبِ سیاهِ ناشناخته هایت روحِ زمستان زده ام را برهاند... یک بار و برایِ همیشه!
__________________
که ای بلندنظر! شاهباز سدره نشین
نشیمنِ تو نه این کنج محنت آباد است
ویرایش توسط KHatun : 08-30-2011 در ساعت 07:18 PM
دلیل: فونتِ بد
|
کاربران زیر از KHatun به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
08-30-2011
|
|
کاربر خيلی فعال
|
|
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312
1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
My Poem
The Sky...
Owned My Kite
I ...
Loved It !
(Bista)
____________________________________
I Always Read It By A Deep Regret...
Hmm
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
ویرایش توسط GhaZaL.Mr : 08-30-2011 در ساعت 08:45 PM
دلیل: پی نوشت ;)
|
2 کاربر زیر از GhaZaL.Mr سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
09-05-2011
|
|
کاربر فعال ادبیات جهان
|
|
تاریخ عضویت: Mar 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 210
سپاسها: : 86
250 سپاس در 115 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Ghazal.banoo
The Sky...
Owned My Kite
I ...
Loved It !
(Bista)
____________________________________
I Always Read It By A Deep Regret...
Hmm
|
I never owned a kite...but it seems I owned everybody else's kite
just by looking at the sky and following all those wandering kites
you own the sky
__________________
که ای بلندنظر! شاهباز سدره نشین
نشیمنِ تو نه این کنج محنت آباد است
|
کاربران زیر از KHatun به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
10-03-2011
|
|
کاربر خيلی فعال
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: مشهد
نوشته ها: 964
سپاسها: : 1,827
1,432 سپاس در 313 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
I
Wake! For the Sun, who scatter'd into flight
The Stars before him from the Field of Night,
Drives Night along with them from Heav'n, and strikes
The Sultan's Turret with a Shaft of Light
Before the phantom of False morning died,
Methought a Voice within the Tavern cried,
"When all the Temple is prepared within,
Why nods the drowsy Worshipper outside
III
And, as the **** crew, those who stood before
The Tavern shouted--"Open then the Door!
You know how little while we have to stay,
And, once departed, may return no more
Now the New Year reviving old Desires,
The thoughtful Soul to Solitude retires,
Where the White Hand Of Moses on the Bough
Puts out, and Jesus from the Ground suspires
Iram indeed is gone with all his Rose,
And Jamshyd's Sev'n-ring'd Cup where no one knows;
But still a Ruby kindles in the Vine,
And many a Garden by the Water blows
VI
And David's lips are lockt; but in divine
High-piping Pehlevi, with "Wine! Wine! Wine!
Red Wine!"--the Nightingale cries to the Rose
That sallow cheek of hers t' incarnadine
__________________
سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران ، گرفتن خودت از آن ها باشد
|
2 کاربر زیر از sharareh1 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
12-08-2011
|
|
مدیر تالار انگلیسی
|
|
تاریخ عضویت: Apr 2008
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,577
سپاسها: : 3,750
4,670 سپاس در 1,282 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
Dreams Untold
Dreams untold – by Seema Chowdhury
The road ahead may not be clear
The path you have walking may not spare
Even a step of happiness for you
But even then don't ever feel blue
And know that sooner or later my dear
Your sight will see things that are rare
That will surely include happiness
Covered with God's huge love and bliss
And know that surely there'll be beam
That'll take you closer to realize your dream
And then finally that time will come
In which gladly you will sum
All your happiness, joys and fain
And then you won't be shown any pain
And the road ahead you will be clear
And happiness will surely take your care
رویاهای بیشمار . . .
جاده ی پیش روی تو شاید تیره و تار به نظر بیاید
راهی که در پیش گرفتی، شاید تو را
حتی در برداشتن یک قدم در راه خوشبختی
یاری ندهد . . .
اما هرگز غمگین نشو . . .
و بدان، زودتر یا دیرتز، عزیز من
چشمان تو رموز نادر را خواهند دید
رموزی که با خوشبختی، عشق به خدا و لطف او اومیخته است
و اشعه ای از رویاهایت بر تو خواهد تابید . . . و تو را در به دست آوردن آن ها یاری خواهد کرد
و آن زمان _قطعا_ خواهد رسید که
با خوشحالی، خوشبختی و سرور و دلخوشی ات را میبینی
و هرگز دردی نخواهی داشت
و راهت روشن خواهد شد
و خوشبختی، پشتیبان و محافظ تو خواهد بود . . .
__________________
|
کاربران زیر از مهرگان به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
04-15-2012
|
|
مدیر تالار انگلیسی
|
|
تاریخ عضویت: Apr 2008
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,577
سپاسها: : 3,750
4,670 سپاس در 1,282 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شعر انگلیسی با ترجمه فارسی - بر خود سخت مگیر
Be Easy on you
بر خود سخت مگیر.
Our days can sometimes be very confusing.
گاه بسیار آشفته ایم و سر در گم ،
We seems to have too many things to do
گویی کوهی از از کارها در برابر ماست،
too many problems to solve
و گره های بسیار که باید گشود .
And not enough time to accomplish everything.
و زمان کافی برای این همه فراهم نیست .
We tend to forget that each day is a beautiful
گویی فراموش میکنیم که هر روز معجزه زیبایی است ،
and there is much love and enjoyment to be experienced
سرشار از عشق و شادی.
You don't have to solve every problem or accomplish all your goals in one day
مجبور نیستی تمام گره ها را یکروزه باز گشایی و تمام هدفها را ، یکباره نشانه روی.
Finish what you can today
امروز همان کن که میتوانی ،
and leave the rest for tomorrow.
و باقی را گو که فردایی هست .
allow yourself time to relax ,time to be with your friends and loved ones,
برای آسایش خود ، بودن با دوستان و عزیزان ،
time to play , and time to sit in the sunshine ,
بازی و تفریح و نشستن در زیر آفتاب ، وقتی را برگزین .
be easy on yourself, and you will find your problems are easier to solve
بر خود سخت نگیر تا ببینی که سختی ها چگونه آسانتر میشوند و
and that you can accomplish more with your time .
چگونه میتوانی کارهای بیشتری را پیش ببری .
And you will also find that your life is more peaceful
و نیز دریابی که زندگی اینگونه با آرامشی بیشتر میگذرد.
Your days are more fun, and that you are happier
و روزها شادمانه تر به شب میرسند ،
and more content
و تو خود سرزنده تری و راضی تر.
__________________
ویرایش توسط مهرگان : 04-15-2012 در ساعت 05:41 PM
|
2 کاربر زیر از مهرگان سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
04-18-2012
|
|
مدیر تالار انگلیسی
|
|
تاریخ عضویت: Apr 2008
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,577
سپاسها: : 3,750
4,670 سپاس در 1,282 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
english poetry - شعر به زبان انگلیسی - معرفی یک سایت خوب برای اشعار به زبان انگلیسی - a useful site full of poems of famous poets . . .
here is a site, recommand all of you to have a look, you won't be regretful !
پیشنهاد میکنم این سایت رو ببینید، پر از اشعار از شعرای بزرگ و پر آوازه ی انگلیسیه :
شعر: دعایی در بهار ، از Robert Frost
OH, give us pleasure in the flowers today;
And give us not to think so far away
As the uncertain harvest; keep us here
All simply in the springing of the year.
Oh, give us pleasure in the orcahrd white,
Like nothing else by day, like ghosts by night;
And make us happy in the happy bees,
The swarm dilating round the perfect trees.
And make us happy in the darting bird
That suddenly above the bees is heard,
The meteor that thrusts in with needle bill,
And off a blossom in mid air stands still.
For this is love and nothing else is love,
To which it is reserved for God above
To sanctify to what far ends he will,
But which it only needs that we fulfill.
__________________
ویرایش توسط مهرگان : 04-18-2012 در ساعت 01:56 PM
|
کاربران زیر از مهرگان به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 09:00 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|