بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > ورزش Sports > فوتبال

فوتبال در زیر شاخه های این تالار اصلی به مطالب مرتبط به فوتبال داخلی و خارجی پرداخته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 02-15-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض زندگينامه مربيان فوتبال ايران

بیوگرافی علی پروین


علی پروین متولد ۲۵ سپتامبر ۱۹۴۷ در تهران می‌باشد. علی‌ الهی‌ اولین‌ مربی‌ پروین‌ بود که‌ به‌ خاطر رفاقت‌ با برادر بزرگ‌تر پروین‌ (عباس‌) خواست‌ که پروین‌ در تیم‌ عارف‌ بازی کند. او آن‌ زمان‌ ۱۵ سال‌ بیشتر نداشت‌. او مانند هر فوتبالیستی‌ مسیرهای ترقی‌ راطی‌ کرد و از کیان‌ به‌ تیم‌ ملی‌ رسید. در این‌ تیم‌زیر نظر منصور امیر آصفی کار می‌کرد که‌ به‌ تیم ملی‌ دعوت‌ شد. در سال‌ ۱۳۴۶زمانی‌ که‌ بازی حساسی‌ با تیم‌ شهربانی داشت‌، توسط رایکوف‌ به‌ تیم‌ ملی‌ جوانان‌ دعوت‌ شد. آن‌ زمان‌ ناصر حجازی‌ و ناصر عبداللهی‌ هم‌ از همبازیان‌ او بودند.
او سپس‌ از کیان‌ به‌ پیمان رفت‌، اما پیمان‌ نیز پس‌ از مدتی‌ منحل‌ شد. و سپس به پرسپولیس پیوست او در سال ۱۳۸۵ شمسی از مربیگری تیم پرسپولیس کناره‎‌گیری کرد. او یکی از مشهورترین و محبوب‌ترین، فوتبالیست‌های تاریخ فوتبال ایران می‌باشد.
او در اردیبهشت ۱۳۸۶ با خرید امتیاز تیم اکباتان تهران به مبلغ ۸۰۰ میلیون تومان، رسما مدیریت و اداره این تیم را برعهده گرفت.;که نام آن را به استیل آذین تغییر داد . و بازیکنان صاحب نامی همچون : ابراهیم میرزاپور ، فرزاد مجیدی ، بهروز رهبری فرد ، حامد کاویانپور ، علی انصاریان ، ابراهیم اسدی ، محمد محمدی ، داود فنایی ، پژمان جمشیدی ، محمد پروین ،نیما نکیسا ، ایمان رزاقی راد .و .. . به مربیگری تئودی یونگ سپس بهروز رهبری فرد و فرهاد کاظمی در آن فعالیت می‌کنند و با پیروزی های پیاپی توانستند به لیگ برتر 88 راه یابند
قهرمان آسیا : ۲بار در سال‌های ۱۹۹۰با پرسپولیس و تیم ملی ایران
قهرمان لیگ ایران : ۳ بار در سال‌های ۱۳۷۷ و ۱۳۷۸ و ۱۳۸۰ با پرسپولیس
قهرمان جام حذفی ۳ بار در سال‌های ۱۳۶۶ و ۱۳۷۰و ۱۳۷۷
جام باشگاهای تهران: ۴بار ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷ و ۱۳۶۸ و ۱۳۶۹
علی پروین پر افتخار ترین مربی ایران است و این افتخارات را در عرصهٔ مربیگری کسب کرده‌است
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری

ویرایش توسط Omid7 : 02-15-2010 در ساعت 02:08 AM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 02-15-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض علی پروین

نام‌: علي‌
شهرت‌: پروين‌
محل‌ تولد: تهران‌
متولد: 1325
فرزند: احمد
قد: 169 سانتي‌متر
شماره‌ پا: 41
رنگ‌ چشم‌: سبز
فرزند ششم‌ خانواده‌ (داراي‌ 3 برادر و 4خواهر)

كتاب‌ تاريخ‌ ايران‌ نام‌ مردان‌ زيادي‌ را درصفحات‌ خود بايگاني‌ كرده‌ است‌. تاريخ‌ ورزشي‌ايران‌ نيز چنين‌ حالتي‌ دارد، اما در اين‌ ميان‌ نام‌چند نفر بيش‌ از ديگران‌ با گوش‌ ما آشناست‌. نفراول‌ به‌ طور حتم‌ كسي‌ نيست‌ جز «جهان‌پهلوان‌تختي‌». بعد از او به‌ جرات‌ مي‌توان‌ گفت‌،ورزشكاري‌ با شهرت‌ علي‌ پروين‌ پا به‌ اين‌ عرصه‌نگذاشته‌ است‌. استمرار حضور او در فوتبال‌ايران‌، چه‌ در نقش‌ بازيكن‌ و چه‌ در لباس‌مربي‌گري‌، باعث‌ شده‌ تا خرد و كلان‌ و پير و جوان‌با او آشنا باشند. پروين‌ هر چند اين‌ اواخر به‌خاطر مسائل‌ پشت‌ پرده‌ حاكم‌ برفوتبال‌ ايران‌، به‌ويژه‌ باشگاه‌ پرسپوليس‌، احترام‌ بايسته‌ را تجربه‌نكرد، اما اعتبار او به‌ قدري‌ است‌ كه‌ تمام‌ وقايع‌منفي‌، خللي‌ برمحبوبيت‌ و معروفيت‌ او واردنكرده‌ است‌. افتخارات‌ بي‌نظير و بي‌شمار وي‌، ازاو چهره‌اي‌ منحصر به‌ فرد ساخته‌ است‌، اما نكته‌جالب‌ در مورد علي‌ پروين‌، اسطوره‌ شده‌ وي‌است‌. طبق‌ قانون‌ حاكم‌ برسرنوشت‌ انسان‌هاي‌بزرگ‌، در هر زمينه‌اي‌، شاهد اسطوره‌ شدن‌ آنان‌بعد از مرگشان‌ هستيم‌، اما علي‌ پروين‌ شكر خدازنده‌ است‌ و در سلامتي‌ كامل‌ به‌ اسطوره‌ فوتبال‌ايران‌ تبديل‌ شده‌ است‌. هيچ‌ ورزشكاري‌ را درايران‌ و چه‌ بسا در آسيا نمي‌توان‌ يافت‌ كه‌افتخارات‌ او را كسب‌ كرده‌ باشد.
با اين‌ مقدمه‌ قصد داريم‌ از اين‌ شماره‌ يك‌پاورقي‌ در نوع‌ خود خاص‌، در مورد علي‌ پروين‌بنويسيم‌. ديگر اين‌ كه‌ در اين‌ مقال‌ سعي‌ شده‌ كمتربه‌ زندگي‌ فوتبالي‌ علي‌ پروين‌ پرداخته‌ شود و باحاشيه‌ كمي‌ با زندگي‌ شخصي‌ او، دوستان‌،بچه‌هاي‌ محل‌ خانواده‌ و... بيشتر آشنا شويم‌.زندگي‌ غير فوتبالي‌ او، به‌ اندازه‌ افتخاراتش‌جذاب‌ و خواندني‌ است‌.



كوچه‌ غربيون‌ بازار

بازار تهران‌ يكي‌ از قديمي‌ترين‌ محله‌هاي‌تهران‌ مي‌باشد و علي‌ پروين‌ در يكي‌ از كوچه‌هاي‌همين‌ بازار قديمي‌ به‌ دنيا آمده‌ است‌. كوچه‌اي‌كه‌ علي‌ در آن‌ چشم‌ به‌ دنيا گشود، «غريبان‌» نام‌داشت‌. البته‌ او در اين‌ محل‌ حضور چنداني‌نداشت‌ و به‌ خاطر شغل‌ پدر، اعضاي‌ خانواده‌اش‌محل‌ زندگي‌ را بارها تغيير دادند كه‌ آخرين‌ محل‌در دوران‌ كم‌ سن‌ سالي‌ پروين‌، محله‌ «دولاب‌»بود.
علي‌ پروين‌ فرزند ششم‌ خانواده‌ 10 نفري‌«حاج‌ احمد» به‌ شمار مي‌رفت‌، اما از نظرخصوصياتي‌ كه‌ داشت‌، تبديل‌ به‌ چهره‌ اول‌خانواده‌ شد. سوم‌ تيرماه‌ سال‌ 1325 روزي‌ بودكه‌ افسانه‌ فوتبال‌ ايران‌; علي‌ پروين‌ چشم‌ به‌ جهان‌گشود. هر افتخاري‌ كه‌ از ذهن‌ شما بگذرد، او به‌آن‌ دست‌ يافته‌ است‌. البته‌ توانايي‌هاي‌ او فقط به‌همين‌ افتخارات‌ ورزشي‌ ختم‌ نمي‌شود; بلكه‌ وي‌صاحب‌ خصوصياتي‌ بوده‌ و هست‌، كه‌ او را ازديگران‌ متمايز مي‌كند. در چشم‌ او خيره‌ شدن‌ ودروغ‌ گفتن‌ محال‌ است‌; چون‌ با لبخند مي‌گويد:«بي‌ خيال‌»


كودك‌ 10 ساله‌ و بيگانه‌ با شكست

با دوچرخه‌ خود از دور پيدايش‌ مي‌شود.چشمان‌ سبز او باعث‌ شده‌ تا به‌ او «علي‌ زاغي‌»بگويند. بچه‌هاي‌ محل‌ با ديدن‌ دوچرخه‌ سواري‌او در جاميخكوب‌ مي‌شوند. همه‌ اهل‌ محل‌ باچشمان‌ باز و البته‌ دهان‌ بازتر، نظاره‌ گر هنرنمايي‌كودكي‌ 10 ساله‌ هستند. او با دوچرخه‌اش‌لب‌جوي‌ آبي‌، كه‌ عميق‌ به‌ نظر مي‌رسد، مثل‌ يك‌بندباز به‌ جلو مي‌راند و آن‌قدر روي‌ كارش‌ تمركزدارد كه‌ متوجه‌ اطراف‌ نيست‌. كافي‌ است‌ چرخ‌جلو درون‌ جوي‌ بيفتد فرمان‌ دوچرخه‌،دندان‌هاي‌ جلوي‌ علي‌ زاغي‌ 10 ساله‌ را به‌شكمش‌ بفرستد; يعني‌ همان‌ بلايي‌ سرش‌ بيايد كه‌سربرخي‌ از بچه‌هاي‌ محل‌ آمد، اما كسي‌ شكست‌خوردن‌ او را نديده‌ است‌.
اين‌ بود سرآغازي‌ برمعروفيت‌ علي‌ پروين‌ قصه‌ما. بزرگترهاي‌ محل‌ هرگز او را نصيحت‌نمي‌كردند; چرا كه‌ معتقد بودند «اين‌ بچه‌ انرژي‌فوق‌ العاده‌اي‌ دارد، نگاهش‌ نافذ است‌ و تا كاري‌را بلد نباشد، دست‌ به‌ انجام‌ آن‌ نمي‌زند».
هيچ‌كس‌ نمي‌تواند ادعا كند اين‌ پسر 10 ساله‌،كه‌ بعدها به‌ اسطوره‌ فوتبال‌ ايران‌ و البته‌ يكي‌ از 3نفر اول‌ تاريخ‌ ورزش‌ تبديل‌ شد، الگويي‌ داشته‌است‌. خود پروين‌ نيز چنين‌ حرفي‌ را تاييد مي‌كندو از الگويي‌ فني‌، ورزشي‌ سخن‌ به‌ ميان‌ نمي‌آورد.آري‌ الگوي‌ او خودش‌ بود. جالب‌ اين‌ كه‌ حتي‌بچه‌هاي‌ بزرگتر از علي‌، در محل‌ دولاب‌ تهران‌،پروين‌ را الگوي‌ خود مي‌دانستند. هركجا پامي‌گذاشت‌، دور و برش‌ شلوغ‌ مي‌شد. البته‌ كسي‌اين‌ كوچولوي‌ خوشبخت‌ را روزها در محل‌نمي‌ديد. صبح‌ زود سركار مي‌رفت‌ و غروب‌ به‌خانه‌ برمي‌گشت‌. وقتي‌ خدا بيامرز احمد پروين‌،(پدر علي‌ پروين‌) او را براي‌ ياد گرفتن‌ يك‌ حرفه‌پيش‌ دوست‌ طلاسازش‌ برد، تنها چند هفته‌ ازسركار رفتن‌ فرزندش‌ نمي‌گذشت‌ كه‌ استادكاران‌ديگر، به‌ فكر تصاحب‌ اين‌ شاگرد زرنگ‌ افتادند.



دست‌ پروين‌ نمي‌لرزد

نشاندن‌ نگين‌ روي‌ انگشتر، يكي‌ از مراحل‌سخت‌ حرفه‌اي‌ است‌ كه‌ علي‌ پروين‌ آن‌ را به‌عنوان‌ شغل‌ خود انتخاب‌ كرده‌ بود. همان‌طور كه‌خوانديد او در اين‌ حرفه‌ خيلي‌ زود به‌ يك‌استادكار تبديل‌ شد و علت‌ اصلي‌ اين‌ امر هم‌،نلرزيدن‌ دست‌ وي‌ بود. پروين‌ با چنان‌ دقتي‌نگين‌ را روي‌ انگشتر مي‌نشاند كه‌ تعجب‌ استادش‌ رابرمي‌انگيخت‌. او براي‌ كار حتي‌ از ذره‌بين‌ هم‌استفاده‌ نمي‌كرد; چون‌ چشمانش‌ به‌ حد كافي‌تيزبين‌ بود.
با هر يك‌ از دوستان‌ آن‌ روزهاي‌ علي‌ پروين‌كه‌ همكلام‌ شويد، به‌ اين‌ نتيجه‌ مي‌رسيد كه‌ پروين‌استعداد بالايي‌ در يادگيري‌ داشته‌ است‌. به‌ قول‌معروف‌ ذهنش‌ همه‌ آنچه‌ را كه‌ استاد مي‌گفت‌،بدون‌ پس‌ و پيش‌ شدن‌ حتي‌ يك‌ «واو» بايگاني‌مي‌كرد. به‌ قول‌ دوستانش‌ نيز، علي‌ زاغي‌ اگرادامه‌ تحصيل‌ مي‌داد، به‌ طور حتم‌ به‌ يكي‌ ازمردان‌ درجه‌ يك‌ ايران‌ تبديل‌ مي‌شد اما چون‌آن‌ زمان‌ درس‌ و مشق‌ اهميت‌ اين‌ روزها رانداشت‌ و بيشتر مردم‌ به‌ خاطر مشكلات‌ اقتصادي‌به‌ دنبال‌ بيرون‌ كشيدن‌ گليم‌ خود از آب‌ بودند،پروين‌ نيز كار و كاسبي‌ را از سن‌ پايين‌ شروع‌ كرد.البته‌ فراموش‌ نكنيد كه‌ حاج‌ احمد پروين‌ مردثروتمندي‌ بود و علي‌ احتياجي‌ به‌ كاركردن‌، آن‌هم‌ در سن‌ پايين‌ نداشت‌، اما در آن‌ زمان‌ چنين‌رسم‌ بود كه‌ بچه‌ها، به‌ ويژه‌ پسران‌، از سن‌ پايين‌دنبال‌ ياد گرفتن‌ حرفه‌اي‌ مي‌رفتند، تا در آينده‌گرفتار مشكلات‌ اقتصادي‌ نشوند; به‌ همين‌ دليل‌علي‌ پروين‌ خيلي‌ زود از درس‌ و مدرسه‌ جدا شدو اين‌ در حالي‌ اتفاق‌ افتاد كه‌ او به‌ خاطر هوش‌سرشارش‌ تعجب‌ معلمان‌ خود را نيز برانگيخته‌ بود.


كاپيتان‌ علي‌ زاغي‌

اولين‌ بار كه‌ با توپ‌ فوتبال‌ آشنا شد، انگار نيمه‌گمشده‌ خود را يافته‌ بود. وقتي‌ 4 يا 5 ساله‌ بود،قبل‌ از اين‌كه‌ با توپ‌ بازي‌ كند، به‌ آن‌ خيره‌ مي‌شدو مدت‌ زمان‌ زيادي‌ آن‌ را نگاه‌ مي‌كرد. با يك‌توپ‌ مي‌توانست‌ از كله‌ سحر تا اذان‌ ظهر بازي‌كند. در ضمن‌ او از همان‌ دوران‌ كودكي‌ كاپيتان‌بچه‌هاي‌ محل‌ بود و كسي‌ اصلا به‌ خود اجازه‌نمي‌داد در جايي‌ كه‌ علي‌ زاغي‌ حضور داشت‌،حرف‌ از كاپيتاني‌ بزند. البته‌ او خود هرگز ادعاي‌كاپيتاني‌ نمي‌كرد، اما خداوند به‌ او نيرويي‌ داده‌بود كه‌ همه‌ را به‌ سوي‌ خود جذب‌ مي‌كرد و البته‌توانايي‌هايش‌ نيز سرشار بود; چنانچه‌ همان‌ طوركه‌ مي‌دانيد او بعدها كاپيتان‌ بي‌جانشين‌ سال‌هاي‌پرافتخار پرسپوليس‌ و تيم‌ ملي‌ شد.
علي‌ پروين‌، انگار كاپيتان‌ به‌ دنيا آمده‌ بود وروز خداحافظي‌ از فوتبال‌ نيز به‌ همه‌ ثابت‌ كرد كه‌فوتبال‌ ايران‌ ديگر كاپيتاني‌ مانند او به‌ چشم‌نخواهد ديد. او براي‌ آخرين‌ بار بازوبند كاپيتاني‌را در بازي‌ پرسپوليس‌، دارايي‌ در سال‌ 1366(27 تيرماه‌) به‌ بازو بست‌.
بعد از رفتن‌ او، پرسپوليس‌، ديگر همچون‌ او رابه‌ خود نديد و البته‌ فوتبال‌ ايران‌ نيز براي‌ هميشه‌از ستاره‌اي‌ در حد و اندازه‌هاي‌ علي‌ پروين‌محروم‌ شد.


برگ‌ كوچكي‌ از خاطرات‌ پروين‌


-علي‌ پروين‌ سوم‌ تيرماه‌ 1325 در جنوب‌تهران‌ و در خانواده‌اي‌ پرجمعيت‌ به‌ دنيا آمد وفرزند ششم‌ خانواده‌ در بين‌ هشت‌ فرزند بود. او ازعباس‌، منيژه‌، محمد و فاطمه‌ كوچكتر و از اقدس‌ ومجيد بزرگتر بود.
-دردوران‌ كودكي‌ بسيار شيطان‌ بود،طوري‌كه‌ خدابيامرز مادرش‌ مي‌گفت‌: تمام‌بچه‌هايم‌ يك‌ طرف‌، علي‌ طرف‌ ديگر، او از همه‌شيطان‌تر بود تا جايي‌ كه‌ برادر و خواهرهايش‌ در18 ماهگي‌ شروع‌ به‌ راه‌ رفتن‌ كردند و علي‌ در14 ماهگي‌...
-در محله‌ عارف‌، بچه‌هاي‌ محل‌ به‌ فوتبال‌،گاري‌سواري‌ و هسته‌بازي‌ خيلي‌ علاقه‌ داشتند.يك‌ روز پروين‌ 500 هسته‌ برد، اما وقتي‌ به‌ خانه‌برگشت‌، ديد كه‌ مادرش‌ همه‌ آنها را دور ريخته‌است‌ و تا صبح‌ گريه‌ كرد.
-ده‌ ساله‌ بود كه‌ برادرش‌ (حاج‌ محمود)برايش‌ يك‌ دوچرخه‌ مشكي‌ رنگ‌ لوكس‌ خريد واو يك‌ ساعت‌ با آن‌ لب‌ جدول‌ هنرنمايي‌ كرد ودوستانش‌ هم‌ به‌ او نگاه‌ مي‌كردند.
-او مانند هر فوتباليستي‌ مسيرهاي‌ ترقي‌ راطي‌ كرد و از «كيان‌» به‌ تيم‌ ملي‌ رسيد. در اين‌ تيم‌زير نظر «منصور امير آصفي‌» كار مي‌كرد كه‌ به‌ تيم‌ملي‌ دعوت‌ شد. در سال‌ 46; زماني‌ كه‌ بازي‌حساسي‌ با تيم‌ «شهرباني‌» داشت‌، توسط«رايكوف‌» به‌ تيم‌ ملي‌ جوانان‌ دعوت‌ شد. آن‌زمان‌ ناصر حجازي‌ و ناصر عبداللهي‌ هم‌ ازهمبازيان‌ او بودند.
او سپس‌ از كيان‌ به‌ «پيمان‌» رفت‌، اما پيمان‌ نيزپس‌ از مدتي‌ منحل‌ شد. او مي‌گويد: يك‌ روز درخانه‌ نشسته‌ بوديم‌ كه‌ همايون‌ بهزادي‌ و دكتربرومند به‌ سراغم‌ آمدند و به‌ خاطر آنها باپرسپوليس‌ قرارداد امضا كردم‌.
-علي‌ الهي‌ اولين‌ مربي‌ پروين‌ بود كه‌ به‌ خاطررفاقت‌ با برادر بزرگتر پروين‌ (عباس‌) خواست‌ كه‌پروين‌ در تيم‌ «عارف‌» بازي‌ كند. او آن‌ زمان‌ 15سال‌ بيشتر نداشت‌.
-پروين‌ مي‌گويد: بهترين‌ بازي‌ عمرم‌ بااستراليا در پيكارهاي‌ مقدماتي‌ جام‌ جهاني‌1978 بود كه‌ در ورزشگاه‌ آزادي‌ برگزار شد وبازي‌، با پاس‌ گل‌ من‌ (1 بر صفر) به‌ سود ما تمام‌ شد.
-در زمان‌ كودكي‌ توپ‌ دوست‌ خوبش‌ بود،حتي‌ در زمان‌ خواب‌ هم‌ آن‌ را از خودش‌ جدانمي‌كرد. او حركت‌هايي‌ با توپ‌ انجام‌ مي‌دادكه‌بسيار عجيب‌ و غريب‌ بود.
-كتاني‌ چيني‌ پروين‌ شهره‌ خاص‌ و عام‌ بود.او به‌ آن‌ها علاقه‌ زيادي‌ داشت‌. فقط كافي‌ بودتوپ‌ در گوشه‌اي‌ بيفتد و او با چرخشي‌ سريع‌ به‌آن‌ برسد.
-او در مدت‌ بازي‌اش‌ هيچ‌ الگوي‌ خاصي‌براي‌ خود در نظر نگرفته‌ بود. زماني‌ كه‌ نوجوان‌بود، هيچ‌ وقت‌ نمي‌گفت‌ دوست‌ دارم‌ فلاني‌ شوم‌يا... او مي‌گفت‌: مي‌خواهم‌ خودم‌ باشم‌; علي‌پروين‌.
-هرگاه‌ او در اردو و يا مسافرت‌ خارجي‌ بود،مادرش‌ براي‌ او و ديگر بازيكنان‌ تيم‌، «كتلت‌»درست‌ مي‌كرد. كتلت‌هاي‌ مادر بسيار خوشمزه‌بود.
-پروين‌ مي‌گويد: هنگامي‌ كه‌ با تيم‌ به‌مسافرت‌ خارجي‌ مي‌رفتيم‌، آنها پول‌هايشان‌ را به‌من‌ مي‌سپردند تا نگه‌ دارم‌ و من‌ هم‌ از آنجا كه‌ اين‌كار مسئوليت‌ سنگيني‌ بود، پول‌ها را داخل‌ متكايم‌مي‌گذاشتم‌ و مي‌خوابيدم‌...
-زماني‌ بود كه‌ تيم‌ «كريستال‌ پالاس‌» انگليس‌خواهان‌ او بود و مبلغ‌ پيشنهادي‌ آن‌ زمان‌ براي‌شماره‌ 7 ايران‌، 500 هزار دلار بود. پدرش‌موافقت‌ خود را اعلام‌ كرد كه‌ علي‌ به‌ انگليس‌برود، اما مادر گفت‌: «تو هنوز بچه‌اي‌، آنجا ديوانه‌مي‌شوي‌، نمي‌تواني‌ دوام‌ بياوري‌... در غربت‌روحيه‌ات‌ به‌ هم‌ مي‌ريزد و...» اين‌ شد كه‌ او ازرفتن‌ به‌ انگليس‌ منصرف‌ شد.
-اولين‌ اخراج‌ پروين‌ مربوط به‌ زماني‌ است‌كه‌ در بازيهاي‌ محلي‌ در خيابان‌ عارف‌ بازي‌مي‌كرد. او در يك‌ مسابقه‌ حساس‌ با تيم‌ عارف‌ به‌مصاف‌ تيم‌ پيمان‌ رفت‌. قضاوت‌ اين‌ ديدار هم‌برعهده‌ رضا غياثي‌ بود. او فكر كرد چون‌ رضاغياثي‌ بچه‌ محل‌ اوست‌، با خشونت‌ او مدارامي‌كند، اما زماني‌ كه‌ اولين‌ حركت‌ خشن‌ را انجام‌داد، توسط رفيق‌ و هم‌ محلي‌اش‌ (رضا غياثي‌) ازميدان‌ اخراج‌ شد. حالا پس‌ از سال‌ها كه‌ آنهايكديگر را مي‌بينند، هنوز هم‌ درباره‌ آن‌ اخراج‌حرف‌ مي‌زنند


__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 02-15-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

زندگينامه: منصور پورحیدری (1324-)


منصور پورحیدری بهمن سال 1324 يه دنيا آمد
تيم فوتبال دارايي نخستين باشگاه رسمي پورحيدري در سن 17 سالگي بود و در سال 1345 به تاج (استقلال) آمد و تا سال 1354 به طور رسمي بازي کرد و از آن به بعد در کسوت کمک مربي، سرمربي و مدير فني در خدمت استقلال بود.

پست پورحیدری دفاع راست بود و 9 سال در تيم تاج (استقلال) بازي كرد و با اين تيم در سال 1349 عنوان قهرمانی باشگاه‌های آسیا را کسب کرد.

پورحیدری همچنین در مقام بازیکن به 3 عنوان قهرمانی باشگاه‌های تهران، قهرمانی باشگاه‌های ایران، قهرمان جام دوستی و اتحاد، سه دوره قهرمان جام میلزهند و کسب مقاوم سومی جام باشگاه‌های آسیا دست یافته است.

وي با 5 دوره حضور در رقابت‌های آسیایی با 32 مسابقه به عنوان سرمربی، رکورددار تاریخ باشگاه استقلال است.

در اين 5 دوره، یک مقام قهرمانی، یک مقام نایب قهرمانی و یک مقام سومي جام باشگاه‌های آسیا و همچنین دو مقاوم چهارمي جام در جام باشگاه‌های آسیا را با تيم استقلال در كارنامه دارد.

پورحیدری در 309 مسابقه رهبری استقلال را با حکم سرمربیگری بر عهده داشته و 81 بار نيز به عنوان مربی در خدمت آبی پوشان بوده و همچنین رکورددار بازی‌های آبی و قرمز است.

منصور پورحیدری باسابقه‌ترین مربی ایراني است و سرمربیگري تيم‌هاي استقلال تهران، الاهلي دوبي، پاس همدان و تيم ملي فوتبال كشورمان را در كارنامه دارد.

افتخارات دوران مربیگری منصور پورحیدری:

سه دوره قهرمانی باشگاه‌های تهران
دو دوره قهرمانی در رقابت‌های جام آزادگان
نایب قهرمانی جام باشگاه‌های آسیا
دو دوره قهرمانی جام حذفی ایران
قهرمانی در جام باشگاه‌های آسیا در سال ۱۹۹۰
قهرمانی در بازی‌های آسیایی سال 1998 به همراه تیم ملی فوتبال ایران
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 02-15-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

زندگينامه: ناصر حجازي (1328-)


ناصر حجازی در سال 1328 در تهران به دنيا آمد
وی دروازه بان سابق تیم‌های استقلال (تاج) و تیم ملی ایران بوده است که بعد از دوران بازيگري به مربیگری روي آورد.

پدرش متولد تبریز بود و آژانس املاک داشت. وی با 4 خواهر و یک برادر در خانواده‌ای 8 نفری زندگی می‌کرد.

وي دوره دبستان را در دبستان هخامنش و دوره دبیرستان را در دبیرستان‌های سعادت، سینا، سهند و شرق طی کرد.

در سال 1350 وارد مدرسه عالی ترجمه شد و بعد از 6 سال به دلیل مسافرت‌های ورزشی موفق شد لیسانس بگیرد.

رشته ورزشي اصلی وی بسکتبال بود و در 16 سالگی در تیم منتخب دبیرستان ابومسلم بازی می‌کرد و حتی برای تیم ملی جوانان بسکتبال ایران هم انتخاب شد.



در آن زمان در زمین‌های خاکی واقع در منطقه دامپزشکی فعلی، جامی به نام جام شهرزاد برگزار می‌کردند که حجازی نیز در تیمی به عنوان مهاجم بازی می‌کرد.

حجازی روزی با دوستانش به تماشای مسابقات فوتبال منطقه 8 می‌رود و در آنجا تیم منتخب مدرسه‌اش بازی داشت كه اتفاقا دروازبان تیم آسیب دیده بود.

حسین دستگاه (خبرنگار وقت کیهان ورزشی) که مربی تیم مدرسه بود او را صدا می‌زند و پست دروازبانی را به او می‌سپارد.

دو ماه بعد همراه با تیم کیهان ورزشی که بازیکنانی همچون غلام وفاخواه، مهدی مناجاتی و مجید حلوایی را به خدمت داشت راهی گرگان می‌شود تا برای این تیم بازی کند.

در گرگان در حالی که وی تنها 16 سال داشت تيم آنها نتیجه را 1-0 واگذار کرد.

حجازي در دوران بازيگري در باشگاه‌هاي نادر، تاج، شهباز و استقلال بازي كرد.

تیم نادر اولین باشگاه حجازی بود که با دریافت 300 تومان با این تیم قرارداد بست. نادر در آن زمان در دسته دوم باشگاه‌های تهران بازی می‌کرد.

ناصر حجازی سپس دروازه بان باشگاه تاج شد. زمانی که تیم ملی از ترکیه بازگشت مرحوم علی دانایی فرد پیشنهاد بازی در تاج را به حجازی داد و از سویی دیگر مرحوم آقا مدد نیز علاقمند بود که حجازی را به راه آهن ببرد.

حجازی در نهایت با دریافت مبلغ 6 هزار تومان با تاج قرارداد امضاء کرد و در ماه نیز 250 تومان حقوق برایش در نظر گرفته شد.

این انتقال برای ناصر حجازی بسیار خوش یمن بود و حجازی در همان سال اول، قهرمانی در مسابقات فوتبال جام باشگاه‌های آسیا و لیگ فوتبال كشور را با تیم تاج سابق جشن گرفت.

ناصر حجازی با تیم تاج سابق در سال‌های 1345 و 1350 قهرمان تهران و در سال 1353 قهرمان لیگ دوم تخت جمشید شد.

حجازی در سال 1356 به شهباز رفت و یک سال و نیم بازي براي این تیم را تجربه كرد و در سال 1358 به استقلال بازگشت.

در این مرحله او 7 سال دیگر در استقلال بود و با این تیم دو بار در سال‌های 1362 و 1364، در حالی كه كاپیتان استقلال بود، قهرمان مسابقات فوتبال جام باشگاههای تهران شد.

حجازی زمانی که با تیم ملی به فرانسه رفت (پیش از جام جهانی 1978 آرژانتین) با پیشنهاد تیم پاريسن ژرمن فرانسه مواجه شد.

نماینده این تیم در اردوی تیم با مهاجرانی درباره انتقال حجازی صحبت کرد، اما حشمت مهاجرانی حجازی را متقاعد کرد که بعد از جام جهانی ممکن است با پیشنهادهای بهتری روبرو شود و به این ترتيب این انتقال صورت نگرفت.

وي بعد از حضور در جام جهانی در سال 1356 از طرف باشگاه منچستر یونایتد پیشنهادی دریافت کرد و یک ماه با این تیم تمرین کرد و 5 بازی نیز در تیم ذخیره‌های منچستر انجام داد.

آنها در اولین بازی در اولدترافورد 5 بر صفر بولتون را شکست دادند و حجازی درخشش چشمگیری در آن بازی داشت. بعد از این دیدار دیوید فکستون سرمربی منچستر حجازی را پسندید.

در یکی دیگر از بازی‌های تدارکاتی حجازی در برابر تیم استوک سیتی برای منچستر یونایتد بازی کرد.

حجازی در 17 سالگی توسط رایكوف به تیم ملی جوانان دعوت شد. در اولین بازی خود برای تیم ملی جوانان در دیداری دوستانه در امجدیه مقابل تیم تاج بازی کرد که بسیاری از بزرگان آن زمان حضور داشتند و آن بازی به تساوی 3 بر 3 رسید.



وي پس از چند بازی دوستانه در آستانه حضور تیم ملی جوانان در رقابت‌های آسیابی بانکوک در یکی از تمرینات از ناحیه کتف مصدوم شد و از سفر به تایلند بازماند.

وي در سن 18 سالگی و پس از اینکه نامش در اسامی دعوت شدگان به تیم ملی نبود به فدراسیون فوتبال رفت و با رایکوف صحبت كرد.

رایکوف اصرار داشت دروازه‌بانی که کتفش شکسته دیگر گلر نمی‌شود، اما اصرار حجازی تاثیر داشت و انتخاب شد.

بعد از دو هفته حضور در اردوی تیم ملی به عنوان دروازه بان اصلی انتخاب و سپس به تورنمنتی در شوروی اعزام شدند.

ناصر حجازی در حالی دروازه‌بان اول تیم ملی فوتبال شد كه بزرگانی مثل مهدی كشاورز و مرحوم فرهنگ بادكوبه در تاج قدیم و فرامرز ظلی و عزیز اصلی در تیم‌های دیگر، همچنان در حال قدرت نمایی بودند.

حجازی در سال 1348 و از 19 سالگی دروازه بان اول تیم ملی فوتبال ایران شد و اولین بازی ملی خود را در 22 شهریور 1348 در آنکارا در مقابل پاکستان انجام داد که با نتیجه 4 بر 2 به نفع ایران پایان یافت.

بعد از ملحق شدن به تیم ملی ایران وی توانست با تصاحب جام ملت‌های آسیا در سال 1346 به افتخارات خود بیافزاید.



وی قهرمانی در جام ملت‌های آسیا را دوبار دیگر در سال‌های 1350 و 1354 همراه با تیم ملی ایران تجربه کرد.

ناصر حجازی، آخرین بار سال 1359 و در حالی كه تنها 29 سال داشت و در بازی ایران- کویت درون دروازه تیم ملی قرار گرفت.

حجازی تا سال 1359 دروازه بان اول ایران بود اما بعد از آن به خاطر قانون 29 ساله‌ها که حضور در دروازه را برای بازیکنانی که بیش از 29 سال دارند منع می‌کرد، در اوج دوران ورزشی از تیم ملی كنار گذاشته شد.

ناصر حجازی در سال 1365 فوتبال را در 36 سالگی كنار گذاشت.

حجازي به تیم فوتبال محمدان بنگلادش رفت و بعد از مدت كوتاهی سنگربانی، تبدیل به سرمربی موفق این تیم شد.

تحت مربیگری او، محمدان بنگلادش در سال 1367 ، پیروزی بر تیم مقتدر پرسپولیس تهران را تجربه كرد.

حجازی در این سال محمدان بنگلادش را به جمع 8 تیم برتر آسیا رساند.

ناصر حجازی در سال 1369 و در حالی كه 40 ساله بود، به ایران بازگشت.

حجازی مربی بسیاری از تیم‌های فوتبال از قبیل بانک تجارت، شهرداری کرمان، ماشین سازی تبریز، ذوب آهن و سپاهان اصفهان، نساجی مازندران، استقلال تهران، استقلال رشت و استقلال اهواز بوده است.

در زمان مربيگري تیم استقلال تهران، ناصر حجازی توانست با این تیم به فینال جام باشگاه‌های آسیا راه یابد و به نایب قهرمانی برسد.

در طی دوران مربیگری، ناصر حجازی توانسته است بازیکنانی مانند علی دایی و رحمان رضایی را به فوتبال ایران معرفی کند.

او از محبوب‌ترین و مشهورترین فوتبالیست‌های ایرانی به شمار می‌رود و در استقلال تهران از او به عنوان تنها اسطوره این باشگاه نام برده مي‌شود.

در سال 1378 کنفدراسیون فوتبال آسیا وی را به عنوان دومین دروازه‌بان برتر قرن بیستمِ این قاره انتخاب کرد.

در سال 1388 ناصر حجازي به علت بيماري در بيمارستان كسري تهران بستري شد.

برخي از افتخارات ناصر حجازی:

در سمت بازیکن (باشگاهي):

قهرمانی جام باشگاه‌های تهران (1347)
قهرمانی جام باشگاه‌های تهران (1348)
قهرمانی جام حذفی (1348)
جام میلز هندوستان (1348)
نایب قهرمانی جام باشگاه‌های تهران (1349)
نایب قهرمانی جام حذفی (1349)
قهرمانی جام باشگاه‌های آسیا (1349)
جام میلز هندوستان (1349)
قهرمانی جام باشگاه‌های تهران (1350)
قهرمانی جام دوستی (1351)
نایب قهرمانی جام هندوستان (1351)
قهرمانی جام اتحاد (1352)
نایب قهرمانی جام تخت جمشید (1352)
قهرمانی جام تخت جمشید (1353)
قهرمانی جام حذفی کشوری (1356)


در سمت بازیکن (ملي):

حضور در بازیهای المپیک مونیخ 1972 (1350)
قهرمانی جام ملت های آسیا 1972 (1350)
قهرمانی در مسابقات جام ایران (1351)
قهرمانی بازیهای آسیایی 1974 (1352)
قهرمانی جام ملت های آسیا 1976 (1354)
کسب سهمیه حضور در بازیهای المیپیک 1976 (1354)
حضور در جام جهانی 1978 آرژانتین (1356)
مقام سومی جام ملت‌های آسیا 1980 (1358)


در سمت مربي:

قهرمان لیگ کشور 1376
قهرمانی جام پرچم ترکمنستان (1376)
نایب قهرمانی لیگ کشور (1377)
نایب قهرمانی جام باشگاه های آسیا 1377
صعود به جمع 8 تیم برتر آسیا همراه با تیم محمدان بنگلادش








__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 02-15-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

زندگينامه: محمد مايلي‌كهن (1335-)


محمد مايلي كهن در سال 1335 در بندر انزلي به دنيا آمد.
وي در سال 1356 مدرك ليسانس تربيت بدني و در سال 1384 فوق ليسانس خود را دريافت كرد. مايلي كهن اواسط دهه 1350 يه تيم پرسپوليس پيوست و مدت 14 سال براي اين تيم به ميدان رفت.

وي هدايت تيم ملي ايران در مسابقات مقدماتي جام جهاني 1998 فرانسه را نيز بر عهده داشت. وي در سال 1994 تيم فوتسال ايران را در جام جهاني به مكان چهارم رساند.

مایلی کهن سابقه هدایت تیم ملی فوتبال ایران را در مسابقات جام ملت‌های آسیا در سال ۱۹۹۶ و پیکارهای مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ را دارد.

وی پس از ناکامی با تیم ملی ایران در دور دوم مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸، در ماه اکتبر سال ۱۹۹۷ از سوی داریوش مصطفوی، رئیس وقت فدراسیون فوتبال ایران برکنار شد.

مايلي كهن در باشگاه‌هايي نيز چون سايپا و فولاد به عنوان سرمربي فعاليت كرده است.

وي در آخرین تجربه ملی خود، هدایت تیم ملی فوتبال المپیک ایران را در سال ۲۰۰۳ برعهده داشت که به همراه این تیم از صعود به مرحله دوم رقابت‌های مقدماتی المپیک بازماند.

مايلي كهن در مقطعي به عنوان عضو هئيت مديره باشگاه پرسپوليس نيز انتخاب شد كه از اين سمت استعفا كرد.

هئيت مديره باشگاه سايپا در سال 1387 سرمربي اسبق تيم ملي را تا پايان فصل به عنوان سرمربي تيم فوتبال سايپا برگزيد.

محمد مايلي كهن در سال 1388 پس از باخت تيم ملي ايران [ايران؛ بازي برده را به عربستان واگذار كرد] در مقابل عربستان‌سعودي در چارچوب مسابقات مقدماتي جام جهاني 2010 و بركناري علي دايي از سمت سرمربيگري تيم ملي [علي دايي برکنار شد]، از سوي فدراسيون فوتبال براي دومين بار به عنوان سرمربي تيم ملي ايران انتخاب شد [مایلی‌کهن جایگزین دایی در تیم ملی شد] و پس از مدتي كوتاه استعفا داد [مايلي‌كهن از سرمربيگري تيم ملي فوتبال استعفا كرد]
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 02-15-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

زندگينامه: امير قلعه‌ ‌نويي (1342-)



اردشیر قلعه ‌نویی، معروف به امیر قلعه‌نویی در سال 1342 به دنيا آمد.
اردشیر ۷ ساله بود که خبر دادند پدرش فوت کرده‌است. وي از سیزده سالگی شروع به کار کردن کرد و در کنار كار، فوتبال نیز بازي مي‌كرد.

در سال ۱۳۶۰ امير به تیم ملی جوانان دعوت شد که نمایش قابل قبولی هم از خود ارائه کرد و در اسفند ۱۳۶۰ از تيم راه آهن به شاهین رفت. شاهین در آن زمان ملی پوشان زیادی داشت. او اواسط لیگ سال ۶۶ پس از پیروزی ۲ بر صفر برابر پرسپولیس، شاهین را ترک کرد و به السد قطر رفت.

امير زمستان ۱۳۶۷ به تهران بازگشت و این بار سراغ باشگاه استقلال تهران رفت، پای میز قرارداد نشست و پیراهن آبی را بر تن کرد.

اولین بازی وي به عنوان بازیکن استقلال در 19 اسفند سال 1367 مقابل پرسپولیس رقم خورد. این بازی که در مرحله یک چهارم نهایی جام حذفی برگزار می‌شد به پنالتی کشیده شد و اردشیر پنالتی‌اش را از دست داد.



این بازیکن خلاق تا پایان دوره بازیگری‌اش تنها ۱۹ بازی ملی انجام داد که اتفاقاً ۱۸ بازی آن در سن ۳۰ سالگی به بعد رخ داد. امیر اولین‌بار توسط ناصر ابراهیمی در سال ۱۳۶۴ به تیم ملی ب دعوت شد.

او در اردیبهشت سال ۱۳۶۵ همراه تیم ملی به چین سفر کرد و اولین‌بار پیراهن تیم ملی الف را بر تن کرد اما تا سال ۱۳۷۲ هیچگاه مجدداً به تیم ملی فراخوانده نشد. در کارنامه ملی قلعه نویی تنها یک گل زده آن هم به کویت دیده می‌شود.

او در سال ۱۳۶۸ دچار مصدومیت شدیدی شد و بار دوم در سال ۱۳۷۳ مصدومیت جدی را تجربه کرد.

وي سابقه مربیگری در تیم‌های برق تهران، کشاورز، استقلال اهواز و استقلال تهران را دارد.

پس از قهرمانی استقلال تهران با قلعه نویی در سال ۱۳۸۵ و نتایج ضعیف تیم ملی ایران در مسابقات جام جهانی ۲۰۰۶ و از طرفی خاتمه همکاری ایران با برانکو ایوانکویچ، شرایط تازه‌ای برای قلعه نویی مهیا شد.

او به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد و همزمان در ادواری پست‌های مدیرفنی و رئیس سازمان فوتبال استقلال تهران را نیز بر عهده داشت. تیم ملی ایران با حضور او روی نیمکت در مسابقات جام ملت‌های آسيا (۲۰۰۷) با ضربات پنالتی مغلوب تیم ملی کره‌جنوبی شد و از این رقابت‌ها دست خالی بازگشت.

در سال 2007 وي کاندید کسب بهترین مربی سال آسیا شد.

__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 02-15-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

زندگينامه: فیروز کریمی (1335-)



فیروز کریمی ۲۴ فروردین سال ۱۳۳۵ در تهران به دنيا آمد.
وی قبل از انقلاب در تیم فوتبال شهربانی تهران بازی می‌کرد و پس از آن به تیم پاس تهران راه یافت.

سپس در اواخر دهه ۱۳۶۰ به مربیگری روی آورد و توانست تیم پاس را 2 بار در سال‌های ۷۰ و ۷۱ قهرمان لیگ دسته اول ایران کند و در سال ۱۹۹۲ به مقام قهرمانی جام باشگاه‌های آسیا برساند. عنوانی که پس از آن هیچ تیم ایرانی به دست نیاورده است.

کریمی در تیم‌های زیادی از قبیل شهاب زنجان، پلی اکریل اصفهان، راه‌آهن تهران، ابومسلم مشهد، استقلال اهواز و استقلال تهران مربیگری کرده است و در ليگ برتر فصل 1387- 1388 سرمربی تیم صباباطری قم بود.

کریمى به جز شهاب زنجان با ۹ تیم در لیگ حاضر شده که در تاریخ لیگ یک رکورد محسوب مى‌شود. نزدیکترین رقیب کریمى در این زمینه محمود یاورى است که با ۸ تیم مختلف در لیگ حضور یافته است.

استقلال اهواز و بهمن بهترین نتایج خود را در تاریخ حضور در لیگ با فیروز کریمى کسب کرده‌اند.



وي در سه فصل متوالى از ۶۸ تا ۷۰ با تیم پاس به مقام سوم باشگاه‌هاى تهران دست یافت. در این سه فصل پرسپولیس و استقلال قهرمان شدند.

كريمي پس از عباس رضوى و بیژن ذوالفقارنسب، سومین مربى غیراستقلالى تاریخ ۶۲ ساله باشگاه آبى‌هاى پایتخت محسوب مى‌شود.

وي تا سال 1387 چهار تیم را از دسته پایین‌تر به لیگ برتر فوتبال ایران رسانده است. از شگردهای او ایجاد جنگ روانی در زمین بازی است.

جملات طنز او در رسانه‌ها بازتاب زیادی داشته و حتی در آذر ۱۳۸۶ در اولین دوره جشنواره فیلم‌های کمدی گل آقا از او تقدیر شد. او همواره یکی از پرحاشیه‌ترین مربیان در فوتبال ایران بوده‌است.


__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 02-15-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

زندگينامه: بیژن ذوالفقار نسب (1328-)


بیژن ذوالفقار نسب 17 خرداد سال 1328 در سنندج به دنيا آمد
وي بازیکن و مربی سابق تیم ملی فوتبال ایران است.

ذوالفقار نسب در راهیابی تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه نقش موثري داشت.

وی سابقه بازی در تیم پرسپولیس را دارد و به عنوان سرمربی در تیم‌های داماش گیلان، ذوب آهن اصفهان، سایپا کرج فعاليت كرده است.

در نشست هم‌انديشي فدراسيون فوتبال با مربيان كه در سال 1388 برگزار شد، بيژن ذوالفقارنسب به عنوان نماينده مربيان دسته اولي در كميته فني انتخاب شد.
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 02-15-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

زندگينامه: حشمت مهاجراني (1318-)



در كوچه پس‌كوچه‌هاي مشهد بزرگ شد و دنبال توپ گرد دويد و دويد تا رسيد به تهران. او پرافتخارترين مربي ملي ايران است.
حشمت مهاجراني 68ساله است. 2 دختر به نام‌هاي لادن و لي‌لي دارد. با زري شيخان، 40 سال پيش ازدواج كرده است و حالا 2 نفري بعد از 25 سال به ايران برگشته‌اند تا اينجا زندگي كنند. او در اين سال‌ها 2 بار به ايران آمده است.

آنها سال‌ها در دوبي، آمريكا، قطر و كانادا زندگي كرده‌اند. خانم شيخان مي‌گويد: «آرزوي من بازگشت به ايران بود».

مهاجراني براي ايراني‌ها نام بزرگي است. سال‌هاست كه بسياري از ما فكر مي‌كنيم اگر او مربي تيم ملي بود، راه‌هاي زيادي را مي‌رفتيم. بالاخره، دوستي او با علي پروين، مهاجراني را به ايران كشاند. او قرار است مسئول مدرسه و آكادمي فوتبال «گردآذين»- كه زيرمجموعه شركت استيل‌آذين است- شود.

بعد از بازگشت به ايران يك ماه در هتل لاله ساكن بودند تا راهي خانه دوستشان شدند و بعد از مدتي در همان ساختمان، آپارتماني گرفتند. خانم شيخان مي‌گويد: «حالا بايد بروم وسيله بگيرم؛ آپارتمان خالي است». وقتي اين مصاحبه را مي‌گرفتيم، لي‌لي 4 روز بود كه به تهران رسيده بود. خانم شيخان مي‌گويد: «مي‌خواهم همه جا را نشانش بدهم؛ از تجريش و دربند شروع مي‌كنم».

لي لي يك سال و نيم داشته كه از ايران رفته اما فارسي را خوب حرف مي‌زند. مادرش مي‌گويد كه مدت‌ها با او روي زبان فارسي كار كرده تا بتواند خوب حرف بزند. خانه آنها هر جاي دنيا كه بوده حرف اولش فوتبال بوده. مهاجراني درباره فوتبال ديدن لي‌لي مي‌گويد: «خيلي فوتبال نگاه مي‌كند، آن هم به خاطر مسائل تكنيكي‌اش. گاهي من به او مي‌گويم بزن يك كانال ديگر، يك چيز ديگر ببينيم». اما برنامه مورد علاقه خانم شيخان سريال‌هاي ايراني است.

__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 02-15-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

زندگينامه: مجید جلالی (1335-)



مجيد جلالی در سال 1335 در محله عارف تهران به دنیا آمد
وي فوتبال خود را از زمين قيايی زير نظر ناصر عبدی در باشگاه البرز شروع کرد و تا سال 1365 در کسوت بازيکن در تيم‌های وحدت و شاهين بازی کرد.

جلالي مربيگری را از سال 1357 در تيم‌های جوانان و نوجوانان وحدت شروع کرد و سابقه مربيگري در تيم‌های وحدت، هما، مقاومت تهران، پيام مقاومت مشهد، سايپا، پاس، صبا باطری، شهيد قندی، استقلال اهواز و فولاد خوزستان را دراد.

وي در سطح ملی، تيم ملی نوجوانان ايران، تيم ملی جوانان ايران و تيم نيروهای مسلح ايران را نيز مربيگری کرده است.

جلالي دوره‌های مربيگری را از ابتدايی‌ترين تا بالاترين سطح مربيگری که مدرک حرفه‌ای مربيگری می‌باشد را طی کرده است. [نشر كتاب‌هاي ورزشي در گفتگو با مجيد جلالي]



مجید جلالی در فصل 1389-1388 لیگ برتر، سرمربي تيم فوتبال فولاد خوزستان بود. وي دبير کل کانون مربيان فوتبال ايران و مدرس بين‌المللی فيفا نيز است.

برخي از افتخارات مجيد جلالي:

قهرمانی و نايب قهرمانی نوجوانان و جوانان وحدت در تهران
قهرمان جوانان ايران با تيم جوانان تهران
قهرمانی ليگ برتر و قهرمان جام اتحاديه ايران در سال 1383 با تيم پاس تهران
قهرمانی در جام حذفی ايران و قهرمانی در سوپر جام ايران با تيم صبا باطری در سال 1384

__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 03:27 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها