ورود عكاسی در ایران
عكاسی در ایران ابتدا به دربار شاه ایران وارد شد و عرصه را برای دربار و درباریان گشود كه تا می توانند از این رسانه بهره ببرند. گرچه نخستین ثبت كننده عكس در ایران یك فرانسوی بود اما پس از آنكه این فن توسط ایرانیان آموخته شد به همراه حاضر و ناظر همیشگی در رخدادهای دربار قاجار تبدیل شد. انبوه عكس هایی كه رجال و درباریان و به ویژه شخص ناصرالدین شاه گرفته اند نشان دهنده میزان محبوبیت در دربار است.
علاقه ناصرالدین شاه به عكاسی چنان بارز بود كه درباریان بسیاری برای جلب توجه شاه به این عمل دست می زدند و از این فن برای نزدیك شدن به شاه ایران بهره می بردند. از جمله این درباریان می توان به غلام بچه یی اشاره كرد به نام غلامحسین. این پسربچه زرنگ و گوش به زنگ، فرزند آقا امین خان امین الصحه بود كه از اجزای خلوت بود. طوطی خانم همدانی را مهد اولیا، مادر ناصرالدین شاه به آقاخان فراش اندرونی داد. غلامحسین در سال 1267هـ. ق متولد شد.
این پسربچه در ابتدا غلام بچه بود و پس از آن، به مقام پیشخدمتی دربار ترفیع داده شد. او از علاقه شاه ایران به عكاسی كاملاخبردار بود و از همین رو به آموختن فنون این كار پرداخت تا اسباب نزدیك تر شدن هرچه بیشترش به شاه فراهم شود. چنانچه در «شرح حال رجال ایران» در جلد سوم در صفحه پنج آمده است این امر محقق شد و عكاسی اسباب اعتبار مضاعفی برای وی شد.
او عكاسی را از جعفر قلی خان هدایت آموخت. جعفر قلی خان در آن زمان هنوز به درجه ریاست دارالفنون نرسیده بود. دربار شاهی دارای عكاسخانه یی بود كه در آن تمام امور مربوط به عكس های سلطنتی انجام می شد. غلامحسین كه وی را موچول خان صدا می كردند در این عكاسخانه فنون ظهور و چاپ عكس ها را از جعفرقلی خان هدایت آموخت و قریب به دو سال عكس های گرفته شده توسط شخص شاه را در عكاسخانه ظهور و چاپ می كرد.
مشخص نیست كه جعفرقلی خان در دارالفنون نیز به تدریس عكاسی مشغول بوده یا خیر. آنچه مشخص است این است كه وی در دارالفنون به آموختن زبان فرانسه، حساب، هندسه، علوم طبیعی و نظام اشتغال داشته است.
موچول خان با بهره بردن از فن عكاسی و البته سایر موقعیت های دربار، به مسند های مهمی در دربار دست یافت. چنان به شاه نزدیك شد كه در دو سفر شاه فقید به فرنگ، از ملازمان و همراهان او شد. پس از این سفرها اعتبار او نزد مردم و اطرافیان نیز افزوده شد.
اعتمادالسلطنه، فرزند علیخان مقدم مراغه یی فراش باشی، كه منصب مترجم مخصوص شاه را داشته است، درسفرهای ناصرالدین شاه به اروپا از همراهان وی بوده است. او در سفر اول ناصرالدین شاه با سمت «اشیك آقاسی باشیگری» (رییس تشریفات) همراه وی می شود. او كه از همراهان و نزدیكان همیشگی شاه فقید بوده است و تقریبا در تمام موقعیت های خاص دربار در كنار شاه فقید بوده است.
موچول خان از آنجا كه غلام بچه اندرون بود اجازه یافته بود عكس زنان شاه را ظاهر و چاپ كند. اعتمادالسلطنه در خاطراتش به این نكته اشاره می كند كه موچول خان هنگام ظهور و چاپ عكس های زنان ناصرالدین شاه، بعضا نسخه هایی از این عكس ها را به دیگران می داده است
او از زندگی خود خاطرات تهیه می كرده است و كتابی با عنوان روزنامه خاطرات از وی برجای مانده كه اطلاعات جالب توجهی از رجال دربار قاجار در آن یافت می شود. او از موچول خان نیز در خاطرات خود یاد می كند و او را با صفات مشخصی توصیف می كند «خسیس، بخیل، نا نجیب، پست فطرت، جعال و دو به هم زن.»
موچول خان از آنجا كه غلام بچه اندرون بود اجازه یافته بود عكس زنان شاه را ظاهر و چاپ كند. اعتمادالسلطنه در خاطراتش به این نكته اشاره می كند كه موچول خان هنگام ظهور و چاپ عكس های زنان ناصرالدین شاه، بعضا نسخه هایی از این عكس ها را به دیگران می داده است.
عكسی مربوط به سال 1268هجری قمری كه در آلبوم شماره 178 در صفحه 47در كاخ گلستان وجود دارد تصویری است از شاه كه چندین قوچ را شكار كرده. موچول خان زیر این عكس با خط خود نوشته است: «به دست مبارك در جرگه ... شكار فرمودند» و بعد با قلم دیگر اضافه شده: «لار1286 اییلان ئیل» و با كمی فاصله نوشته شده: «موچول خان». این گونه به نظر می آید كه جوانك 19ساله در آرزوی دریافت لقبی از ناصرالدین شاه بوده است كه اسم خود را با سادگی با لقب خانی زیر عكس یادداشت كرده است.
این مرد آرام آرام به مردی ثروتمند تبدیل شد و طرف اعتماد شاه قر ار گرفت و در نهایت در سال 1306 هـ . ق به آرزوی دیرینه خود رسید و از شاه فقید لقب «صدیق السلطنه» را دریافت كرد. او در زمان صدارت میرزا حسین خان مشیرالسلطنه به جای محمدعلی خان امین السلطنه، متصدی زین خانه شاهی شد. این سمت در زمان خودش از كارهای بسیار مهم و اسم و رسم داری بود كه به افراد مهم سپرده می شد.
ازاین رو نام او شد «غلامحسین خان صدیق السطنه زین دار باشی» وی در سال 1323 در زمان سلطنت مظفرالدین شاه درگذشت.