خب سخته جواب دادن به این سوال...
خیلی ها بوده اند که روی من تاثیر گذاشته اند و ازشون چیزها یاد گرفته ام..
خیلی ها بوده اند که دوسشون دار م و بزرگ میپندارمشون مثل مصلحی بزرگ و روشنگری مثل سعدی بزرگ یا معاصرین و خوبانی در هر زمینه ای...
خیلی ها بودند و هستند که نه به طور کامل اما روزی جایی حرفی حرکتی کرده اند که برای من اموزنده و مهم بوده
و کلا هر ادم موفقی که می بینم احساس خوبی نسبت بهش پیدا میکنم و سعی میکنم حداقل چند دقیقه خودم رو جاش بگذارم ...
ولی دوست داشتم جواب این سوال رو کمی با حزیات بیشتر بدم..
کسی که روی من تاثیر خوبی داشته باعث شده یه سری کاراش رو کپی برداری کنم و واقعا
بهش اعتقاد پیداکنم و به کار بگیرم
و شاید در مقاطعی هم برای من موفقیتهای داشته
اسکار شیندلر در فیلم فهرست شیندلر بوده..
این نقش رو لیام نسین بازی کرده ...
و شخصیت اسکار شیندلر یک شخصیت واقعی هست ..
نقل قول:
اسکار شیندلر (به آلمانی: Oskar Schindler) (۲۸ آوریل ۱۹۰۸ - ۹ اکتبر ۱۹۷۴) سرمایه گذار و صنعتگر آلمانی در خلال سالهای جنگ جهانی دوم بود. در جریان هولوکاست و کشتار یهودیان در لهستان، او توانست جان قریب به ۱۲۰۰ یهودی را تحت عنوان کارگر تعلیم دیده برای در جرخش نگاه داشتن کارگاهش نجات دهد. در این راه او تمام داراییش را صرف ارتشای افسران نازی برای قانع کردن آن ها به زنده نگاه داشتن کارگرانش نمود. داستان تلاش های او در فیلم فهرست شیندلر ساختهٔ استیون اسپیلبرگ به نمایش کشیده شده است. کوشش شیندلر برای بر پا کردن یک تجارت سودآفرین پس از پایان جنگ بی ثمر بود و سرانجام در فقر و تنگنا در سال ۱۹۷۴ درگذشت. مزار او در اورشلیم واقع است و مورد ستایش و احترام یهودیان میباشد.
|
فیلمیه در مورد جنگ جهانی و یهودی ها والمانی ها و..
شیندلر یه المانی عیاشه که خیلی هم وضعیت اقتصادی توپی نداره
اما در اون بحبوحه که جنگ بوده و یهودیها رو وادار میکنند که از اون سرزمین بیرون برن و بعدا عده ایشون رو میسوزونن و ...
این میاد با یه دست کت و شلوار شیک و تیپ خوبیکه داره خودش خودش رو به مهمانیهای افسران عالی رتبه ارتش که مثلا در رستوران شهر برگذار میشه دعوت میکنه
از قبلش با خورده پولی که داره بهترین مشروب ها بهترین سیگار ها بهترین... رو تهیه میکنه و بدون اینکه اصلا اسکار شیندلر کس خاصی باشه در خونه ی افسرای عالیرتبه میفرسته و..
و بعدا در مهمانی ها در دقیقه 90 که اونا دارن دسته جمعی با زناشون عکس میگیرن اینم خودشو به عکس انداختن دعوت میکنه
قابل نوشتن نیست باید ببینین که بدونین چی میگم
من رشوه دادن رو یادنگرفتم ریلکس بودن و نترسیدن رو یاد گرفتم و همین ادم بعد از اینکه خودش رو اینطور عادی کرد باهاشون و خانمهاشون عکس یادگاری گرفت و کارخانه ی ورشکسته ای رو خرید پیشتر میبینیم که چطور از یه ادم عیاش به یه ادم وارسته و بزرگ عوض میشه
اوائل این اصلا به فکر نیات انسانی نبوده میبینه وضع خرابه میخواد یه کارخونه راه بندازه و از یهودی هایی که داره اخراح میشه و حاضرن یه پولی هم بدن فقط بمونن استفاده کنه به عنوان کارگرهای کارخونه ش ..
خب این یعنی سودجویی حتی توی این بخش منفیشم چیزهای خوبی برای یاد گرفتن برام داشت اما بعدا میبینین که همین ادم چطور حاضره برای همین کارگرهاش یا معاونش که اونم یهودیه و طی اتفاقاتی سوار قطارمیشه و میره که بعدا ! سوزانده بشه میره دنبالش...
اون لحاظ میانیش خیلی جالبه که هنوز بین خوبی و بدی معلقه...
نشون میده در حال عشقبازی با معشوقه ش... تلفن زنگ میزنه و میگه در کارخونه و بین کارگرا فلان مشکل پیش اومده و با غرولند پا میشه میره..
و اصلا این فیلم و دیالوگاش خودش دنیاین..
هنگامی که در مورد مست کردن و مشروب خوردن و قدرت با فرمانده فلان قرارگاه بحث میکنن واقعا ادم خیلی چیزا یاد میگیره..
فرمانده واقعا قدرتمنده راحت ادم میکشه ! از اون زن بیچاره ای که داره توی سرما کار میکنه و فقط به خاطر کشیدن سیگار کشته میشه تا اون خدمتگاری که خونه ش و تمیز میکنه تا سربازان طرف مقابلش
خب اسکار با اینم رفیق میشه ! مثل من که با همه رفیق میشم !
و اینا با هم مشروب میخورن هر از چند گاهی..
اسکار از اول تا اخر فیلم توی اون کت و شلوار تمیز و سفید و خوشگلشه که سر پاست و استواره و موهاش براق و شونه کشده س و ....
خب در تمام سکانسهایی که با فرمانده مشروب میخوره همون طوری استوار سر پاست و حرف میزنه و نطق میکنه اما فرمانده در جاهایی ازسر در افتادش کلاه ! و میفته و مست میکنه و ..
در دفعات بعد فرمانده به اسکار میکه راستی تو چقدر قدرتمندی چرا مست نمیشی ؟
و اون با بیانی میگه که قدرت اینه که تو روی خودت و شرایط کمترل و تسلط داشته باشی
خب این به بیان من شاید ساده و عیر مهم به نظر بیاد منتهی اسپیلبرگ اینو طوری بیان میکنه که فیلمش بعد از فیلم اپارتمان بیلی وایدلر اخرین فیلم سیاه و سفیدی میشه که 2تا اسکار میگیره ..
این فیلم در سایت ای ام دی بی جز 5 فیلم برتر تاریخ سینماست..
و همون جا اسکار یادش میده که چطور میتونه روی خودش تسلط داشته باشه و چطورمیتوته سعی کنه ادم خوبی باشه در حالی که وظایفشو انجام میده
روز بعد فرمانده که به راحتی زنی رو که سیگار میکشید کشت
در خونه ش وقتی میبینه خدمتکارش دستشویی رو خوب تمیز نکرده و هنوز لکه داره میخواد بکشه حالا شما تصور کنین این بین که اون میخواد این کار رو بکنه و یاد حرفای اسکار میفته ..
و اون رو میبخشه و این کار رو نمیکنه ..
و نشون میده در سکانس بعد که چند دقیقه بعده که یکی از ماندگار ترین سکانسای تاریخ سینماستبه نظر من ..
پسر خوشحال وخندون از محوطه خوشجال و خندان داره بیرون میره و یهو صدای تیری میاد و نقش بر زمین میشه..
و نشون میده که چطور اون فرمانده بین خوبی و بدی اول خوبی رو انتخاب کرد ولی بعد نتونست خودشو کنترل کنه ..
اینجا دوربین از پایین داره پسر رو نشون میده
یک ساعت قبل نشون میده فرمانده از خواب پا میشه و میره روی تراس و با تفنگ دورببن دارش برای تفنن یکی از اسیران اردوگاه رو که پایینه میکشه اونوقت دوربین بالا بود و پایین رو نشون میداد اینبار دوربین پایین و بالا رو نشون میداد
ایتا توضیحش توسط من خراب کردن فیمه باید ببینین تا بدونین چ شاهکاری درست کرده اسپیلبرگ خودش یه کتاب اموزش سینماست..
و بعد ها که شیندلر میبنیه تونسته با این 200 تا یهودی که به کارگری کرفته تونسته جونشونو نجات بده چقدر تحت تاثیر قرار میگیره و..
و بعد از اینکه ورق برمیگرده و اسکار باید بره از اون سرزمین چه دیالوگهای خوفی متولد میشه
میگه کاش من بیشتراز شما ها رو میخریدم..
گل سرشو در میاره میگه همین گل سر..
این گل سر اون موقع 2 تا تونو میتونستم باهاش بخرم
چرا این کارو نکردم جرا...
و چیزای خوف دیگه ای که توی این فیله مثل 3 صحنه ی رنگی قرمز و پیام اون و اون دختر شنل قرمز ..
بابا چی درست کرده این کارگرداتن...
باید امشب برم دوباره این فیلمو ببیبنم..
.
خوبی و خوبی کردن و رفاقت و نترسیدن و زود رفیق شدن و با همه رفیق شدن و داشتن رابطه و دوست بودن با ادمهای بالا و قوی و ادم های ضعیف و شکست خورده و لذت دوستی با همه شون معنای قدرت و رفت امد از این سر به اون سر قدرت و ضعف پولدار و فقیر و....
باید این فیلم رو دید..