معماري مساجد - عكس مساجد ايران Mezquita de Iran
ویژگی های معماری مساجد ایران
سه دوره بزرگ در معماری ایران پس از اسلام ، قابل بررسی و تعمق زیاد است ؛ یکی دوره سلاجقه ( ۴۲۹ ـ ۵۵۲ ه.ق) ، دیگری دوره ایلخانی ( ۶۵۴ـ ۷۴۴) و سوم دوره صفویه ( ۹۰۷ ـ ۱۲۴۷ ه.ق) البته “ … طبقه بندی کردن معماری … سلجوقی ، مغول ، تیموری و صفوی و جزاینها ، جز راحتی کار محقق نیست والا از دیدگاه هنر معماری ، این کار یک طبقه بندی دلخواه است ، و عناوینی است برای تثبیت و تشدید یک تاریخ و لعد ؛ یعنی تاریخ معماری ایران . هر یک از انواع معماری به دنبال نوع قبلی است .
بی گمان ، ظهور و بروز هر پدیده ای در عررصه تاریخی ، خلق الساعه نببوده و منکی بر پدیده ها و زمینه پیش از خود است . این بازگشت ، ما را بر آن می دارد تا اینکه قبل از بررسی تنها یک پدیده ، به عوامل موجد آن پدیده نظر کنیم . آثار معماری ، یکی از ان پدیده های تاریخی است . بناهای تاریخی هر کشور ، بخشی از شناسنامه ، تاریخ و کارنامه مردمی است که در آن عرصه زمانی زندگی می کرده اند . ممکن است که این برگهای زرین در باد زمانه به پراکندگی و فراموشی سپرده شده باشد ، لیکن این آثار به خاطر خلوص و واقعیت گرایی شان ، نشان از فکر و ذهن مردمان به وجود آورنده آن دوران دارند .
معماری در ایران ، بیانگر فراز و فرودهای بسیاری است . در پاره ای از دوره های تاریخی ، تقریبا رکو آثار معماری وجود داشته است و در پاره ای دیگر ، چنان رشد کرده که امروزه به عنوان سند افتخاری برای ملت ایران است . از آنجا که ایران کشوری در میان قلمرو جغرافیایی اسلامی بوده است ، لذا پدیده مهماری هم تاثیر گرفته و هم تاثیر گذارده است . و مثل بسیاری از پدیده های تمدنی ، معماری به خودی خود نمی توانسته است رشد و توسعه یابد .
سه دوره بزرگ در معماری ایران پس از اسلام ، قابل بررسی و تعمق زیاد است ؛ یکی دوره سلاجقه ( ۴۲۹ ـ ۵۵۲ ه.ق) ، دیگری دوره ایلخانی ( ۶۵۴ـ ۷۴۴) و سوم دوره صفویه ( ۹۰۷ ـ ۱۲۴۷ ه.ق) البته “ … طبقه بندی کردن معماری … سلجوقی ، مغول ، تیموری و صفوی و جزاینها ، جز راحتی کار محقق نیست والا از دیدگاه هنر معماری ، این کار یک طبقه بندی دلخواه است ، و عناوینی است برای تثبیت و تشدید یک تاریخ و لعد ؛ یعنی تاریخ معماری ایران . هر یک از انواع معماری به دنبال نوع قبلی است . زیر بنای معماری بعدی و کم و بیش همراه با حوادشی هیجان
انگیز که به هر یک از انهاویژگی خاص خود ررا می بخشد {گدار ، آثار ایران ، ج ۳ ، ۳۴ـ۳۵}.
معماری اسلامی ایران را می توان متاثر از دو شاخه عمده و اصلی دانست ؛ یکی خارج از فرهنگ بومی ایران ، و دوم متعلق به فرهنگ بومی ایران پیش از اسلام . سهم مورد اخیر ، تقریبا تمامی تاثیر را در بر دارد . کاربرد انواع قوسها و ازز ان جمله طاق ضربی ، خلق گنبد بر روی پایه چهار گوش و ایوان ، از جمله عناصر اصلی به شمار می روند ، که از پیش از اسلام آمده اند . همچنین ، مساجد و مدارس چهار ایوانی که طرح این مساجد و مدرسه ها تنها بر اساس پلان کهن صحنهای چهار ایوانی مربوط به دوره اشکانی ( ۲۵۰ ـ ۲۲۶ ق.م) و ساسانی ( ۲۲۴ ـ ۶۵۲م) و حتیی قبلل از آن در زمان هخامنشیان ( ۵۵۹ ـ ۳۲۱ ق.م ) بنیاد گرفته است . در زمینه تزیینات معماری ، با هیچ پدیده ای از دوره اسلامی برخورد نمی کنیم که سابقه اش به قبل از اسلام باز نگردد . در این باره ، یکی دو مورد را به عنوان شاهد مثال یاد می کنیم . سابقه هنر کاشیکاری به دوران هخامنشی و عیلام ( ۲۲۲۲۲۵ ـ ۶۴۵ ق.م) ، و گچبری به دوران ساسانی بازگشت دارد . معماران ایرانی پس از گسترش اسلام در کشور ایران ، سنتهای دیرین معماری ایران را دنبال کرده ، و از همان آغاز مبنای بسیار منطقی و پسندیده ای برای معماری اسلامی پدید آوردند { جوادی ، معماری ایران ، ج۱ ، ۱۶۹ ـ ۱۷۴}. با آغاز عصر اسلامی ، در تاریخ آرایشهای معماری و رابطه ساختمان با آرایش آن ، فصل تازه ای آغاز شد . در سنت رنگ و طرح که به آرامی به حد رشد می رسید ، د رمقام بخش اساسی از هنر ساختمان ، مایه های قدیم دوباره پدیدار گشت ؛ مایه هایی که از تماسهای قدیم به هنر چین و غرب هلنی ، به آرامی نفوذ کرده بود . کشف و به کارگیری مصالح و فنون تازه در هیچ جای دیگر ، با یک چنین ذوق و آگاهی همراه نبود { پوپ ، معماری ایران ، ۱۳۲}. سرچشمه های آرایش معماری ایران ، به همان وسعت ارتباطات ایرانیان است . آنان از همه کسب فنون کرده اند ؛ از غرب آسیا ، بین النهرین ، آشور ، به همان اندازه از شرق … ولی هیچ کدام از این تاثیرات اثر عمیق در عادات این مرردم نگذاشت ، که برای ایشان نقشهای نمادی و مجرد جاذبه ای بیشتر و بهتر داشت . جذب این مضامین و سبکهای گوناگونن ، بغرنج و غالبا مبهم بود . ولی منشا آنها هر چه بود ، سرانجام در گنجینه هنر ایرانی جذب و از لحاظ ماهیت و کاربرد ایرانی شدند { پوپ ، معماری ایران ، ۱۳۴}. اصول معماری اسلامی ایران را می توان به پنج اصل تقسیم کرد : مردمواری ، پر هیز از بیهودگی ، نیارش ، خود بسندگی و دورنگرایی.
مردمواری ، به معنای داشتن مقیاس انسانی اسست ، که میی توان آن را در عناصر مختلف در معماری اسلامی ایران مشاهده کرد . به طور مثال ، اگر سه دری را که همان اتاق خواب است در نظر بگیریم ، اندازه آن بر حسب نیازهای مختلف یک زن ، مرد و بچه یا بچه های آنان ، در نظر گرفته شده است .
اصطلاح نیارش در معماری گذشته ، به مجموع چیزهایی که بنا را نگاه می داشت ، اطلاق می شد . نیارش شامل استاتیک بنا ، علم ساختمان یا فن ساختمان و مصالح شناسی در آن است. خودبسندگی بدین معناست ، که سازندگان سعی کنند مصالح مورد نیاز را از نزدیکترین مکانها و با ارزانترین بها به دست آورند . درونگرایی ، در ساخت یک بنا و نحوه ارتباط آن با فضای خارج لحاظ می شده است ؛ بدین معنا که بنا به گونه ای ساخته می شد که همه فضایل درونی ببنا به هم ارتباط مستقیم پیدا می رکدند . به دلیل وضع خاص بسیاری از مناطق ایران ؛ یعنی : خشکی ، بادهای مختلف ، شنهای روان و … بناهای درونگرا رایج شده بود { پیرنیا ، معماری اسلامی ایران ، ۹۱}.
در یگ نگاه به معماری ایران ، می توان گفت که ایراد در هنر ، معماری و ادبیات خود . مجذوب پرهیز و پروا از سنگینی است . و همین امر ، بهتر از هر چیز دیگری ،معرف ویژگی آن است . آنچه را که معماری ایران یا به طور کلی هنرمند ایرانی در جستجوی آن است ، زیبایی فکر و بیان و بیش از آن ، احساس راحتی و سبکی است { گدار ،آثار ایران ، ج۳ ، ۳۶ ـ ۳۷} .
یکی از ویژگیهای معماری ایران اسلامی ، ارتباط تزیینات و ساختار بنا است . در معماری هر عصری ، همسویی ساختار و تزیینات ، اغلب ناقص می باشد ، به طوری که به ارزش ساختمانی بی توجهی شده ، خنثی در نظر آمده یا تاکید بیش از حد به آن شده است . اشکال متعدد بسیار عالی ، بر روی مصالح گوناگون اجرا شده است : آجر در شکلهای بی شمار ، گچبری در حد کمتری ، چوب در شکالهای بسیار عالی برایی نرده کشی و سقف ، فلز برای طارمی پنجره ها و چهار چوبهای تشریفاتی و عمدتا بر روی چوب کار گذاشته شده ،کاشی الوان در معرقکاری یا کاشیکاری کفپوش { پوپ ، معماری ایران ، ۲۰۴}.
در میان عناصر ویژه معماری اسلامی ایران ، باید از قوس شکسته با ارتفاعی کمتر از نیم دهانه یاد کرد . طرح این قوس ، بسیار پیچیده است . هر یک از دو نیمه آن ، به کمک دو قوس با شعاعهای مختلف به وجودد آمده اند که در هر دو سویشان ، مناره های مخروطی شکل به “ نعلبکی ” یا بالکن ختم می شود ، قرار دارد . تزیینات بنا بویژه با روکش کاشی ساخته می شده است . نخست آجر لعابدار به کار می بردند ، اما زا آغاز قرن ششم هجری به کاشبی روی آوردند . کاشی ایرانی کیفیتی غیر قابل مقایسه دارد . لعاب کامل و خوب آن در برابر ناملایمات زمان ، مقاوم می باشد و شدت رنگ در انها ، ملایم و در نهایت ظرافت است . کاشی ایرانی پر طنین ، و بازتابی همچون فلز شفاف دارد . رنگهای : آبی لاجوردی ، زرد ، سبز و خاکستری ، در زمینه کار مسلطند . عناصر اصلی تزیینات ، عبارتند از گل و گیاه که آزادند ، و به گونه ای طبیعی طرح شده اند . نقش چند ضلعی و تزیینات هندسی در مکتبهای دیگر کاربرد فراوان دارد اما در ایران از آن کمتر استفاده می شود . روی بسیاری از اسپرها ، یک ترنج بزرگ چهار پرده دیده یم شود که در وسط ایوان جا گرفته است . هر یک از گوشه ها یا لچکی ها نیز با طرح سه گوشه ای زینت شده است ، که لبه آنها چون ترنج مرکزی پیچ وتاب دارد { هوگ ، سبک شناسی هنر معماری ، ۲۲۱} .
به هر حال ، هر یک از سلاطین سلسله ها بنا به ذوق و علاقه شخص خود ، اقدام به تاسیس و ایجاد ساختمانهای مجلل می کردند . در اینن مبحث ، قصد داریم برای نمونه درباره یکی از آثار بر جای مانده دوره ایلخانی در شرق حوزه زاینده رود صحبت کنیم.
بناهای شرقی حوزه زانده رود که ببه تعداد زیاد و فراوان تا گاو خونی امتداد یافته اند ، نشان می دهند که در گذشته های دور وحتی نزدیک به زمان ما ، ان روستاها مرکز رونق و آبادانی بوده اند . اما در حال حاضر ، این مراکز آباد باستانی و تاریخی ، از مراکز اداری ـ تجاری شهر اصفهان دور می باشد ، لذا ، در آنجا روستاییان به کشاورزی رغبت بیشتری دارند . البته ، با وضعیت فعلی کمبود آب زاینده رود ، شاید در مدت کوتاهی زمینهای بیابانی جای زمینهای کشاورزی را بگیرد و آیندگان هنگامی که گفتار حمدالله مستوفی ـ قزوینی را درباره آبادانی ، سرسبزی و سر زندگی زمینهای شرقی حوزه زاینده رود بخوانند ، با ناباوری آن مطالب را بپذیرند.
● روستای دشتی
“ … سیوم ناحیت کرارج ، سی و سه پاره دیده است . دشته واشکاوند و فیزادان ، از معظم قرای این ناحیت است . و نیز ، همچو باغی است از پیوستگی باغستان دیهها با هم … ”.
روستای دشتیی ، روستایی است که امروز ، از توابع برا آن جنوبی محسوب می شود .مسجددشتی ، در روستای دشتی قرار دارد . این مسجد که امروزه در کنار جاده آسفالت واقع شده ، در ۱۹ کیلومتری جنوب شرقی اصفهان ، در ساحل جنوبی زاینده رود ، استقرار یافته است . مثل بسیاری از بناهای شرق حوزه زاینده رود ، این بنا نیز فاقد کتیبه است . لیکن بر اساس قراین باستان شناسی و معماری ، ویلبر تاریخ ساخت این بنا را در حدود سال ۱۳۲۵ م/ ۷۲۵ ه.ق تخمین زده ؛ که همزمان با ساخته شدن بنای مسجد کاج و مسجد ازیران است { ویلبر ،معماری اسسلامی ایراان در دوره ایلخانان ، ۱۱۱ }.
● مسجد دشتیی
از مساجدی که در شرق زاینده رود قرار دارد ،، مسجد دشتی می باشد ؛ که شاید بیشترین توجه مقامات رسمی را به خود جلب کرده است . یکی از علل عمده آن ، واقع بودن این مسجد در کنارر راه آسفالتی است ، که اصفهان را به شرق متصل می کند . دلیل دیگر اهمیت آن ، نزدیکی این مسجد به شهر اصفهان اسست .
در حال حاضر ، اطراف این بنا را تا یک متر ـ از سطح زمین به بالا ـ دیوار آجری و ۵/۱ متر دیگر روی آن را نرده آهنی قرار داده اند .
مسجد دشتی گنبد و فضایی در زیر آن دارد که در قیاس با مسجد کاج ، جمعتر و بسته تر است . قطر گنبد ۸/۹ متر ، وایوان جلویی آن ۶/۹ متر عرض دارد . محراب این مسجد ، گچبریهایی داشته است ، ولی تا امروز بقدری آسیب دیده که به سختی باز شناخته می شود { هیئت باستان شناسی آلمان ، گزارشهای باستان شناسی در ایران ، ۳۰۰}. این مسجد به شماره ۳۴۷ ، جزء آثار ملی ایران به ثبت رسیده است . { مشکوتی ، بناهای تاریخی واماکن باستانی ایران ، ۳۶}.
سازمان میراث فرهنگی ایران ، تاریخ ساخت مسجد دشتی را ققرن هفتم هجری ثببت کرده است ، لیکن هنر فر آن را متعلق به قرن هشتم هجری می داند :“ مسجد دشتی که در ساحل جنوبی زاینده رود واقع شده ، از هر جهت شبیه به مسجد کاج که در شمال بستر زاینده رود بنا شده است ، می باشد و قرینه آن است . در اطراف این مسجد تاریخی قرن هشتم ، بعدا نیز ساختمانهای دیگر ی اضافه شده است که فعلا اثری از انها بر جای نیست ، و مناره هایی هم داشته که طی نیم قرن اخیر به منظور استفاده از مصالح بنایی عمدا آنها را خراب کرده اند . در این مسجد در حال حاضر ، هیچگونه کتینه و خط دیده نمی شود ” { هنر فر ، گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، ۲۸۸ } .
لیکن ، رفیعی مهر آبادی اظهار می دارد که زیر سقف گنبد ، واژه های :“ الله ” ، “ محمد ” و “ علی” ، به خط کوفی نقش بسته بود ، و سال ۱۳۳۵ که تاریخچه ابنیه تاریخی اصفهان تالیف شد این تاریخی اصفهان تالیف شد ، آن کلمات وجود نداشتند { رفیعی مهر آبادی ، آثار ملی اصفهان ، ۸۲۹ }.
ویلبر درباره نحوه ساخته شدن این بنا ، سخن جالبی دارد : “ از خود بنا می توان به جریان وقایع خاص پی برد . در اوج قدرت ایلخانی . تصمیم گرفته شده که در حوالی اصفهان و در کنار زاینده رود ،چندید قریه و قصبه مسکونی احداث گردد . ولا اقل ، رد سه محل عملیات ساختمانی آغاز گردید. و اول، به ساختن مسجد که هسته مرکزی ده را تشکیل می دهد ، اقدام گردید . و پس از چندین ماه کار ساختمانی ، یک حادثه سطحی سبب قطع عملیات شد . و سپس . کار ساختمان ادامه یافت و تکمیل گردید . بجز آن که همه کتیبه های تزیینی ساخته نشده . عدم موفقیت در تکمیل ساختمانها ، ممکن است در نتیجه حوادث محلی یا وضع اقتصادی محلی و یا عدم علاقه اولیای امور محلی یا ملی بوده باشد ” { ویلبر ، معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانان ، ۱۷۵}.
سیرو نظر دیگری درباره ساخته شدن مسجد دشتی دارد . “ نزدیک یک مسجد سلجوقی که مسلما چیزی از ان باقی نمانده بود ، ـ غیر از مناره که ام . اسمیت از بین رفتن آن را در سال ۱۹۱۵ م { ۱۳۳۳ق} اشاره کرد ـ تصمیم گرفته اند ، مسجدی از همان نوع مسجد کاج بسازند ؛ که همان طور ، بر روی یک خاکریز مسطح قرار گرفت و حدود ۵/۱ متر از زمین بالا آمده باشد. ایین کاز انجام گرفت ، ولی هیچگاه از ارتفاع ۴ تا ۵ متری بالاتر نرفت . این طور پیش بینی کرده اند که از هر طرف مقصوره و رواق بسازند ، ولی آن هم هرگز ساخته نشد ، بجز یک قطعه از شبستان که در روی بنای غربی مشاهده می شود . بقیه کار همه جا متوقف و بعدها دوباره از سرگرفته شده است . خیلی بعدها ، نمازخانه محقری به نمای شرقیی مقصوره تکییه زده ، آثار طاقهایی که تکیه داده بودند ، دیده می شود . تمام انها ، صفوی { ۹۰۷ ـ ۱۱۴۸ ه.ق} هستند . هنگامی که این الحاق انجام می گرفته ، جای دو پا طاق خارجی که در دو طرف طاق محوری دوره مغول { ۶۵۶ ـ ۷۴۴ ه.ق} بودند ، به گونه زمختی گرفته شده اند… در اینکه می خواسته اند قسمتهای اصلی بنای در حال ساختمان را محکم بسازند ( مقصوره ، ایوانها ، رواقهای طرفین ) حرفی نیست ، ولی ما همواره نسبت به آنچه در قسمت شمالی پیش بینی کرده بودند بی اطلاع مانده ، نمی دانیم آیا حیاط را مربع یا مستطیل شکل مثل آنچه در کاج است . می خواسته اند بسازند . زمانهای توقف کار که از بناییها فهمیده می شود ، ناتمام ماندن تزیین و رها کردن کارها ، همه نشانه هایی از یک دوره آشفته اند … خیلی ممکن است که طول مدت کار این بناها که به طور اتفاق ودر مراحل مختلف انجام یافته ، به دوازده تا پانزده سال هم کشیده باشد ؛ یعنی تا وقتی که ناحیه اصفهان درگیر مخاصمتهای سلاطین اینجوی شیراز { ۷۰۳ ـ ۷۵۸ ه.ق} و آل مظفر { ۵۹۵ ـ ۷۱۳ ه.ق} بوده است { سیرو ، راههایی باستانی ناحیه اصفهان و یناهای وابسته به آنها ، ۴۲۹ ـ ۴۳۰}.
نقشه اصلی مسجد دشتی ، عبارت است از : شبستان گنبددار ، راهروهای دو طرف ، سردر بزرگ و صحن مقابل آن { ویلبر ، معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانان ، ۱۷۵} گنبد مسجد دشتی ، از وضعیت نسبتا خوبی برخوردار است . دیوارهای شبستان آسیب دیده است ، و وضع سردر ورودی خوب نیست . ساختمان بنای متصل به شبستان ، در سمت غربی و شرقی از بین رفته اند . کف این بنا خاکی است . قسمتهای داخلی این بنا ، به وسیله سازمان میراث فرهنگیی استان اصفهان برداشته شده است تا دوباره ترمیم شود . هم اینک ، مقداری آجر در ضلع شمالی بنا بر روی هم قرار گرفته است تا هنگامی که بودجه ای برای ترمیم این بنا مقرر شود ، به ترمیم آن اقدام گردد. قسمتهایی از گنبد برای نوشتن شعارهای سیاسی ، رنگ خورده است . در زمین جلوی سردر شمالی ، تعدادی گل و درخت کاشته اند. مسئولیت مراقبت از این بنا ، بر عهده بقال جنب این بنا و کشاورزی می باشد که مورد احترام اهالی است . شاید در بدو امر ، این مسئله اندکی مضحک به نظر برسد ، ولی با توجه به مساجد هفتشویه ، ازیران و کاج که همگی بی متولی است و هر کس می تواند به داخل آنها وارد و خارج شود ، وجود این دو نفر برای این بنا ، امتیاز بزرگی است .
به هر تقدیر ، از بناهای مربوط به دوره ایلخانی که در شرق حوزه زاینده رود واقع شده اند ، مسجد دشتی سالمتر مانده و بهتر به آن رسیدگی شده است . با مقایسه عکسهایی که سیرو ویلبر گرفته اند و وضعیت فعلی این اثر ، مقدار زیادی از تزیینات سردر مدخل شمالی مسجد دشتی ، از بین رفته اسست . البته ، در تصاویر ویلبر و سیرو و در یک نمای کلی ، آنچه از مسجد دشتی دیده می شود ،مخروبه ای بیش نیست . ولی در وضعیت فعلی ، قسمتهای تخریب شده زیادی از این بنا ، بازسازی شده است . شاید عمده تخریب از سال ۱۹۴۳ م / ۱۳۲۲ تا سال ۱۹۶۳ م / ۱۳۴۴ صورت گرفته باشد . با وجود تعمیرها و ترمیمها ، به نظر می رسد این اقدامات بر مبنای اصول درست و شناخت علمیی نبوده و مثل دیگر آثار تعمیر شده ، نوشده و اصالت آن بر باد رفته است .
مینا رهبریان
کارشناس ارشد تاریخ
منابع :
۱. پوپ ، آ، معماری ایران ، مترجم غلامحسین همدری افشار ، چاپ دوم ، تهران ، نتشارات فرهنگان ، ۱۳۷۰.
۲. پیرنیا ،محمد کریم ، معماری اسلامی ایران . چاپ سوم ، تهران ، انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران ، ۱۳۷۴.
۳. جوادی ، آسید ( گردآورنده ) ،معماری ایرانی ،چاپ اول ، تهران ، انتشارات مجرد ، ۱۳۶۳ ه.ش
۴. رفیعی مهر آبادی ، ابوالقاسم ، آثار ملی اصفهان ، چاپ اول ، تهران ، نشر آثثار ملی ایران ، ۱۳۵۲
۵. سیرو ، ماکسیم . راههای باستانی ناحیه اصفهان و بناهای وابسته به آنها ، ترجمه مهدی مشایخی ،ترهان ، سازمان ملی حفاظن آثار ایران ، ۱۳۵۷
۶. قزوینی ، حمد الله نزهه القلوب ، به اهتمام گالی لسترنج ،چاپ اول ، تهران ،دنیای کتاب ، ۱۳۶۲
۷. گدار ، آندره و دیگران ، آثار ایرن ، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم ، چاپ سوم . مشهد ، انتشارات آستان قدس رضوی ، ۱۳۷۵
۸. مشکوتی ، نصرت الله ، بناهای تاریخی و اماکن باستان ایران ، تهران سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران .
۹. ویلبر ، دونالدنیوتن ، معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانان ، ترجمه عبدالله فریار ، چجاپ دوم ، ترهان ، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ،چ۲ ، ۱۳۶۵
۱۰. هنرفر ، لطف الله ، گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، چاپ دوم ، اصفهان کتابفروشی ثقفی ، ۱۳۵۰
۱۱. هوگ ، ج و دیگران ، سسبک شناسی هنر معماری ،ترجمه پرویز و رجاوند ، چاپ دوم ، تهران ، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۷۵
۱۲. هیئت باستان شناسس آلمانی ،گزارشهای باستان شناسی در ایران ، ترجمه سروش حبیبی ، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ۱۳۵۴