نقل قول:
نوشته اصلی توسط haj_amir
/پرویز صیاد/
پرویز صیاد درآمریکااز کسانی بود که اعتقادداشت هر فیلمسازی که از ایران می آید سازشکار و مبلغ سیستم و اصلا به نوعی دست پرورده رژیم است. درشب تماشای تئاتر اورا دیدم و لی صحبتمان از یک سلام واحوالپرسی فراتر نرفت .محمدرضا دلپاک خاطره ای از کیارستمی برایم تعریف کرده که بسیار دلنشین است درزمان اکران خانه دوست کجاست کیازستمی ،پرویز صیاد به همراه تعدادی پلاکارد به دست می گیرد وجلوی سینمای نمایش دهنده فیلم شعار می دهد.وقتی کیارستمی سر می رسد از او می خواهد پلاکاردش را به دست کیارستمی بسپارد تا همچنان اعتراض آنان ادامه داشته باشد و از صیاد ودوستانش می خواهد که بروند فیلم راببیننداگر فیلم بدی بود بیایند وبه کارشان ادامه دهند واگر فیلم ....به نظرم نکته ای شیرین دراین برخورد نهفته است :
نباید با چشمان بسته با هرچیزی مخالفت کرد.
منبع: جهان
|
واقعا باید به عباس کیارستمی گفت ایولله مرام ایرانی بودن و هموطن دوستی و عدم غرور و سرشار بودن از تواضع
حرکتش خیلی زیبا بوده
جدا کمی حسادت کردم
پرویز صیاد هم از نظر من هنرمند و کمدین بزرگیه (کاری به عقایدش نداشته و ندارم) ولی اینجا کیارستمی هنرمندی و برتری خودشو نشون داده که با یک حرکت کاملا ساده و بی پیرایه به یه هنرمند دیگه گفته بابا برو ببین بعد قضاوت کن
یاد حکایتی از ابن سینا افتادم:
یکی از بچه ها هم تو فروم گذاشته بود یادم نیست کجا خداییش شاید تاپیک داستان های کوتاه و پندآموز
که ابن سینا زمان جوانیش مغرور بوده به کلاس یه استاد هم عصر خودش میره یه گرده می اندازه جلوش میگه مساحتش رو حساب کن (یعنی من امتحانت می کنم) و اون بزرگوار یک کتاب میده دستش در مورد اخلاق و میگه تا شما این رو مطالعه کنی من مساحتش رو حساب می کنم و ابن سینا میفهمه اولین عمال انسانیت و رشد و بلوغ فکری و شخصیتی در هر فرد کمال و ادب و تواضع و بزرگ منشی در رفتاره و قدم بعدی دانایی و دانشمند شدنه
تاپیک بسیار زیباییه
ممنون حاج امیر عزیز گل