
10-17-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
با لباسها و کلاه ايمنى مصدوم چه کنيم؟
با لباسها و کلاه ايمنى مصدوم چه کنيم؟
گاهى اوقات براى مشاهدهٔ جراحت لازم مىآيد که لباس مصدوم را از تن وى خارج کنيد تا بتوانيد تشخيص درستى داشته باشيد و درمان مناسب را بهکار بنديد. اين عمل بايستى با حداقل مزاحمت براى مصدوم انجام گيرد، و حتىالامکان از آسيب رسيدن به لباس خوددارى شود و تنها آن مقدار که لازم است از بدن مصدوم خارج شود. نبايستى بيهوده لباس را پاره نمود. اگر لباس زير مصدوم خيلى تنگ است و مجبور هستيد لباس را پاره کنيد لباس را از درز آن پاره کنيد.
اگر لازم مىآيد که لباس مصدوم از تنش خارج شود بايد مراقب باشيد حرمت وى به اندازهٔ کافى حفظ شود.
- خارج کردن کلاه ايمنى: اينکه آيا بايد کلاه ايمنى (کلاهى که معمولاً موتورسواران بر سر مىگذارند) را از سر مصدوم بيرون بياوريم يا نه به موقعيت و شرايط بستگى دارد. بهتر آن است که آن را خارج نکنيم مگر آنکه شرايط مصدوم ايجاب کند. اگر وى توانائى داشت اين کار را بهخود او واگذار کنيد. کلاههاى محافظى که تمام سر و صورت را مىپوشانند تنها بايد زمانى از سر مصدوم خارج شود که يا تنفس دچار اشکال شده باشد يا او دائماً استفراغ نمايد يا از ناحيه سر جراحت شديد برداشته باشد. در اکثر موارد خارج کردن کلاه محافط از سر، بستگى به جراحتها و توانائى شما براى انجام اين کار دارد.
براى خارج کردن کلاه محافظى که فقط سر را مىپوشاند بند دور چانه آن را باز کنيد دو طرف آن را بگيريد و سپس کلاه را به سمت بالا و عقب بکشيد و بيرون بىآوريد.
در مورد کلاههاى محافظى که تمام سر و صورت را مىپوشانند بايد يک نفر سر و گردن مصدوم را نگه دارد و همزمان نفر ديگر کلاه را خارج کند. ابتدا کلاه را کمى به عقب خم کنيد و آنقدر بکشيد تا چانه نمايان شود. سپس آن را به جلو خم کنيد و سعى کنيد بدون آنکه به جمجمه بخورد آن را مستقيم خارج نمائيد.
خارج کردن لباسهاى مصدوم :
- خارجکردن کت يا ژاکت: ۱. مصدوم را کمى بلند کنيد و کت را از روى شانهها کمى به عقب بکشيد سپس بازوى سالم را خم کنيد و ابتدا کت را از آن قسمت خارج کنيد و سپس به آرامى بازوى صدمه ديده را از آستين خارج کنيد. سعى کنيد بازوى صدمه ديده طى عمل مستقيم و کشيده باقى بماند.
۲. اگر لازم شد درز لباس را در ناحيه صدمه ديده پاره کنيد.
- خارج کردن پيراهن يا زيرپوش: همانطور که در مورد کت گفته شد عمل کنيد، اما اگر لازم شد آن را از جلو يا پهلو پاره کنيد.
- بيرون آوردن شلوار: ۱. براى اينکه رانها را بتوانيم معاينه کنيم بايد شلوار را از کمر بيرون آورد، و براى معاينه ساق پا يا زانو پاچهٔ شلوار را بالا بزنيم.
۲. اگر لازم شد، شلوار را از درز آن ببريد.
- بيرون آوردن چکمه يا کفش: ۱. قوزک پا را نگهداريد و پس از بريدن يا باز کردن بند کفش بهدقت و به آرامى کفش را از پا خارج کنيد.
۲. اگر مصدوم چکمه بلند بدون بند به پا داشت، بهدقت آن را از درز پشت کفش با يک چاقو پاره کنيد.
- بيرون آوردن جوراب: ۱. در صورتىکه بيرون آوردن جوراب مشکل بود با دو انگشت، جوراب را از ماهيچهٔ پا دور کنيد.
۲. بدون آنکه قيچى به پا برخورد کند آن را ببريد.
خلاصه: - مطمئن شويد که اگر براى نجات مصدوم وارد عمل مىشويد خطرى خود شما را تهديد نمىکند.
- بهسرعت، بدون دستپاچگى و منظم و هدفدار عمل کنيد و اولويت را به موارد اورژانس بدهيد.
- اگر تنفس قطع شده باشد، يا ضعيف باشد، راه تنفس را باز کنيد و در صورت لزوم، تنفس مصنوعى را شروع کنيد.
- جلوى خونريزى را بگيريد.
- سطح هوشيارى را بسنجيد.
- به مصدوم و اطرافيان اطمينانخاطر بدهيد و اضطراب را از آنها دور سازيد.
- از مصدوم در برابر شوک مراقبت کنيد.
- مصدوم را در وضعيت درست و راحت قرار دهيد اما مطلقاً بيش از آنچه که لازم است او را حرکت ندهيد.
- احتمال وجود خونريزى داخلى يا مسموميت را از نظر دور نداريد.
- قبل از حرکت دادن مصدوم جراحتها و شکستگىهاى مهم را درمان کنيد.
- در صورت لزوم، بدوم معطلى ترتيب انتقال مصدوم را به بيمارستان يا نزد پزشک بدهيد.
- مراقب تغيير حالت مصدوم باشيد و آن را يادداشت کنيد.
- اجازه ندهيد مردم دور شما جمع شوند، اين کار باعث اختلال در درمان و مضطرب شدن مصدوم مىشود.
- اگر لزومى ندارد، بيهوده لباسهاى مصدوم را از تن وى خارج نکنيد.
- به مصدوم بيهوش يا مصدومى که مظنون به جراحت داخلى است، يا بايد بلافاصله در بيمارستان جهت جراحى بيهوش شود، از راه دهان چيزى نخورانيد.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|