بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > ادبیات طنز

ادبیات طنز در این تالار متون طنز مناسب و بحث در مورد طنز قرار دارند

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 01-27-2010
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
اصلن ما دلمون ميخواد چت کنيم اينجا
دهه هههههههههههه
اينجا قلمرو ساقي و آزاد
بحث چت خنده شوخي تشکر کل کل آزاد
نفسسسسسسسسسسسس کش
جانم؟؟؟
مطمئنی خودتون هستبن خانم ساقی؟
بیشتر شبیه زرد علی شدین!!
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 01-28-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط امیر عباس انصاری نمایش پست ها
جانم؟؟؟
مطمئنی خودتون هستبن خانم ساقی؟
بیشتر شبیه زرد علی شدین!!



به جون ساقي زرد از صورتي بهتره
ديدي خودتم از پ خ استفاده نکردي
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 01-27-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

آرایشگر و اداي نذر


در لوس آنجلس آمریكا، آرایشگری زندگی می‌كرد كه سالها بچه‌دار نمی‌شد. او نذر كرد كه اگر بچه‌دار شود، تا یك ماه سر همه مشتریان را به رایگان اصلاح كند. بالاخره خدا خواست و او بچه‌دار شد! روز اول یك شیرینی فروش ایتالیائی وارد مغازه شد. پس ازپایان كار، هنگامیكه قناد خواست پول بدهد، آرایشگر ماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش را باز كند، یك جعبه بزرگ شیرینی و یك كارت تبریك و تشكر از طرف قناد دم در بود. روز دوم یك گل فروش هلندی به او مراجعه كرد و هنگامی كه خواست حساب كند، آرایشگرماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش راباز كند، یك دسته گل بزرگ و یك كارت تبریك و تشكر از طرف گل فروش دم در بود. روز سوم یك مهندس ایرانی به او مراجعه كرد. در پایان آرایشگرماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع كرد. حدس بزنید فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش را باز كند، با چه منظره‌ای روبروشد؟ فكركنید.


.

.

.

.

.

.

.

.

.

.
چهل تا ایرانی، همه سوار بر آخرین مدل ماشین، دم در سلمانی صف كشیده بودند و غر می‌زدند كه پس این مردك چرا مغازه‌اش را باز نمی‌كند !
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 01-27-2010
EVAZI آواتار ها
EVAZI EVAZI آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 14
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید شما در ردیف کدام خوشه قرار دارید ......!!!!!! ( داستان طنز )

{جشن پتو
مرفهین جامعه
مقدمه :
بنده کارمند بازنشسته یک سازمان دولتی هستم ، ماهی 450 هزارتومان حقوق بازنشستگی می گیرم ، با دوتا پسر بزرگ بیکار، با یک دختر ویک نوه سیزده ساله ، جمعا شش نفر.
از دهم هر برج باد هوا تا اول برج بعد که حقوقکی برسد تا نانی سق بزنیم .

یکی از دوستانم که ماشاالله دوتا کارگاه و کارخانه دارد و وضع مالیش خدا را شکر بسیارخوب و شایدم در حد عالی باشد، زنگ زد وپرسید :
- ببینم ، شما جزو خوشه چندم هستید ؟
- خوشه ؟ ...... خوشه چیه ؟
- مگه خبر نداری ؟.... از نظر وضعیت مالی ، همه رو طبقه بندی کردن ، شماره کارت ملیتو به شماره 300000 پیامک بزن ، تا بهت بگن جزو خوشه چند هستی .
- آخه چطوری طبقه بندی کردن ؟ بر چه اساسی ؟
- از روی همون فرمهایی که برای دریافت یارانه پر کرده بودیم .
- آهان...... حتما شما جزو خوشه 100 هستی .
- ( خندید ) نه بابا ، سه خوشه بیشتر نیست ، من جزوه خوشه سوم هستم، یعنی جزو مرفهین جامعه .
- خوش به حالت ، حتما من جزوه خوشه منهای یک هستم .
- حالا تو زنگ بزن تا بفهمی .
وقتی عیال موضوع را فهمید آهی کشید و گفت :
- - فقط مونده بود آبرومون بره ، تا حالا با سیلی صورتمونو سرخ نگه داشتیم ، حالا همه می فهمند که ما جزو بیچارگان و ندارهاهستیم .
- حالا تو فکر میکنی ما جزو کدوم خوشه قرار می گیریم ؟
- من چه میدونم ، جزو بی پولها و ندارها
- به برادرم که در کرج کاسب است و مغازه ای و منزلی ویلایی دارد، تلفن زدم ، برادرم جزو خوشه دو بود .
- البته وضعیت مالی برادرم کجا و وضعیت بنده کجا ، خدا بیشتر بهشان بدهد .
- عیال گفت :
- - یه موقع زنگ نزنی ها ...........آبرومون میره
از شما چه پنهان ، مخفیانه نزد یکی از دوستانم رفتم و با تلفن همراهش پیامکی یواشکی به 300000 زدم ، جوابی که برایم آمد باورکردنی نبود، نزدیک بود از تعجب شاخ در بیاورم ، شاید هم درآورده ام ، چون یک برآمدگی روی سرم احساس میکنم .
بله درست حدس زدید ، خانواده ما در ردیف مرفهین جامعه قرار گرفته است ، یعنی خوشه سه هستیم ....!!!!
بابا ما جزو افراد مرفه جامعه بودیم و خودمون خبر نداشتیم . برای دادن این مژده به عیال مایوسم ، با عجله خودمو به منزل رسوندم و از همون جلوی در فریاد زدم :
- عیال مژده ، عیال مژده..... ما هم خوشه سه هستیم ، یعنی ما هم جزو مرفهین جامعه هستیم .
- عیال در حالیکه با عجله جلو می آمد گفت :
- هیسسسس...... چرا داد میزنی ؟ ........ بچه ها تازه خوابیدن ، یه موقع بیدار میشن شام میخوان ، هیچی نداریم ........ خوب گفتی وضعیت ما چیه ؟
- بغض گلویم را گرفت ، به آرامی گفتم :
- سه
- عیال گفت :
- چشم بسته غیب گفتی ، همه میدونند که وضعیت ما سه.....

EVAZI
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 01-27-2010
EVAZI آواتار ها
EVAZI EVAZI آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 14
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید کابوس قبضهای پرداخت نشده ( داستان طنز )

کابوس قبضهای پرداخت نشده
در این ماه ، برای اولین بار بود که بدلیل نداشتن فرصت ( بجای کلمه فرصت ، کلمه پول را جایگزین کنید )
نتوانسته بودم قبضهای آب ، برق ، تلفن ،گاز ، تلفنهای همراهه خودم وعیال و دوتا کاکل بسرم ، و قبضهای نوسازی شهرداری ، پسماندشهری ، وقبضهای قسط بندی شده فاضلاب ووو دیگه روم نمیشه ،
بپردازم . خوب چیه فرصت نداشتم دیگه ( تازه جزوه خوشه 3 هم هستم مثلا ) .
به همین خاطربرای اینکه تا فرصتی بدست بیاورم ( جایگزین فرصت را که فراموش نکردید ؟ )
قبضهای پرداخت نشده را با میخ کنار میز کامپیوترم به دیوار نصب کردم .

نصب قبضها به دیوار همانا و شروع کابوس همان . در خواب و بیداری کابوس می دیدم ، از همه طرف به من حمله می کردند و انگار می خواستند مرا بخورند .
هروقت پشت میزم می نشستم وکامپیوتررا روشن می کردم ، به جای کامپیوتر قبضهای روی دیواربه حرکات موزون می پرداختند و جلوی چشمانم بال بال می زدند .
چاره ای نبود ، باید کاری می کردم ، خودم را به هردرو دیواری که بگید زدم تا فرصتی پیدا کنم (فرصت..!!) ولی پیدا نشد که نشد ، دوستان می گفتند این روزها بانکها هم باکمبود فرصت مواجه شده اند چه برسه به ما خوشه سومی ها.....!
تا اینکه عیال محبت کرد و به اتاق من آمد ، با ( زل ذالی ) بهش گفت» :
- عیال جان فرصت داری به من بدی ؟
نمیدانم چرا عیال عصبانی شد ، البته بعدا فهمیدم که یادش رفته ( فرصت ) را جایگزین کند ، شما که یادتون نرفته ؟
بهرحال وقتی فهمید چی می خوام گفت :
- من پولم کجا بود ، همه رو خرج کردم ، از وقتی اکبرآقا بقال شنیده ما جزوه خوشه سوم هستیم ، اجناسشوسه لا پهنا باهامون حساب می کنه .
- خوب جزوه مرفهین جامعه شدن این امتیازهارو هم داره دیگه
- حالا می گی چکار کنم ؟
- گفتم فرصت داری بهم بدی که ندادی ، قبضهارو نگاه کن
- متاسفم ، کاری از دست من بر نمیاد .
- اگر بر نمیاد در که میاد
- یعنی چی ؟ بازم باید چیزی رو جایگزین کنم ؟
- نه بابامنظورم النگوها ................
عیال دیگر باقی حرفهایم را نشنید ، با عصبانیت از اتاق خارج شد و چنان در را محکم بست که کامپیوترم سه بار اتوماتیک Restart کردومجددا روشن شد .
روز به روز کابوس قبضهای پرداخت نشده بیشتر رنجم می داد ، این موضوع ادامه داشت و فرصت به دست نیامد که نیامد.
تا اینکه یکروز دیدم قبضها همگی از دیوار جدا شده ودر آسمان شروع به رقص و در آوردن حرکات موزون کردن ، از ترس و وحشت می خواستم فریاد بکشم ولی هر کاری کردم صدام در نمی آمد ، قبضها هم دست بیکی کرده بسویم حمله کردند تا مرا بخورند ، ولی من زرنگی کرده قبل از اینکه آنها مرا بخورند ، من آنها را خوردم ، ناگهان از خواب پریدم ، از خوردن قبضها خوشحال شدم ، ولی وقتی یادم افتاد که بین قبضها قبض فاضلاب و پسماند شهری هم بوده ، رویتان گلاب .......... ببخشید .
EVAZI

ویرایش توسط EVAZI : 01-28-2010 در ساعت 03:42 PM
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 01-28-2010
EVAZI آواتار ها
EVAZI EVAZI آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 14
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Exclamation امروز پیامی زندگی سازبه جای طنز



پیچ هیچ جاده ای آخرجاده نیست ........ بشرطی که توهم بپیچی .. !
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 01-28-2010
EVAZI آواتار ها
EVAZI EVAZI آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 14
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Wink قابل توجه همه سیگاریهای محترم ....!!!!




به مراحل لحظه به لحظه کشیدن سیگارتوجه کنید ....!
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 01-28-2010
EVAZI آواتار ها
EVAZI EVAZI آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 14
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Angry گذشت زمان در چهره انسانها .....!!!!!



http://dc201.4shared.com/img/2098078...565771&sizeM=7


http://dc191.4shared.com/img/2098079...ee.jpg?sizeM=7

http://dc181.4shared.com/img/2098082...ee.jpg?sizeM=7

http://dc207.4shared.com/img/2098085...ee.jpg?sizeM=7

عکسهای پنج نفر در بچگی و بزرگسالی
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 01-30-2010
EVAZI آواتار ها
EVAZI EVAZI آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 14
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید چگونه میتوان با اینترنت میلیونر شد ...؟


جدیدترین راه میلیونرشدن
عزیز من چرا بیکار نشستی ، مگرکامپیوترنداری ، مگربه اینترنت وصل نیستی ؟
آیا شما میدانید با اینترنت میتوانید میلیونر شوید ؟
اگرشما مثل بچه آدم گام به گام راهکارهای مارا انجام دهید ، هرماه بیش از یک میلیون تومان به حساب بانکی شما واریز می شود .
لازم نیست حتما در کامپیوتر حرفه ای باشید .
لازم نیست در روز بیش از چند ساعت با کامپیوترکار کنید .
فقط باچند تا کلیک کردن میلیونرشوید .

مطالب بالا را در یک آگهی اینترنتی خواندم ، چندروزی فکرم را مشغول کرد ، آ یا واقعا امکان داره که با اینترنت کسب درآمد کرد ؟ درآگهی آمده بود :
بله که امکان داره ، درحال حاضر هزاران نفربا انجام راهکارهای ما میلیونرشده ودارند حالشو می برند .
آخه من از کجا اطمینان حاصل کنم که این موضوع حقیقت داره ؟
ما مانند بعضی ها دروغ نمیگوییم ، ما این روش را با کسب چندین سال کارو زحمت وتجربه بدست آورده ایم .
خوب حالا چطوری میشه از راهکارهای شما استفاده کرد ؟
خیلی راحت ، فقط کافیه شما 50 هزار تومان به این حساب واریز کنید وبه ما اطلاع دهید تا CD آموزشی برای شما ارسال شود .
ما هم پس از کلی وسوسه و تاییدیه کتبی از عیال گرفتن 50 هزارتومان ناقابل را واریز ، اطلاع داده وبعداز یک هفته CD آموزشی را دریافت کردیم .
البته حالا شرح اینکه در CD آموزشی چی دیدیم و گامهای پیشنهادی و آزمایش شده چی بود بماند....!!!!
اماآن چیزی را که بنده با دیدن این CD دریافتم را بطور خلاصه برای شما عزیزان طالب میلیونر شدن می نویسم تا شما هم مانند خیلی ها از اینترنت کسب درآمدکرده و به آرزویتان برسید .
1- گام اول : برای رسیدن به موفقیت ابتدا باید حرکت کرد ، ( پس از پشت کامپیوتر بلند شده وبه خیابان بروید ).
2- گام دوم : از یک فروشگاه 100 عدد CD خام به قیمت دانه ای 100 تومان بخرید .
3- گام سوم : درمنزل با روزی چند ساعت کار وچندتا کلیک کردن از روی CD آموزشی 100 تا کپی رایت تهیه کنید
4- گام چهارم : برای CD های خود نام جدیدی انتخاب کنید .
5- گام پنجم : در چند تا سایت گمنام و نامشخص آگهی بدهید .
6- بجای گام ، کام آخر : وقتی شما CD های 100 تومانی را 40 الی 50 هزار تومان بفروشید ، صد در صد میلیونر خواهید شد ، شک نکنید ، واگر باور ندارید ، لطفا 50 هزار تومان به حساب بنده واریز نمایید تا یکی از این کپی رایت ها را برایتان ارسال کنم .

بهر حال بنده که میلیونرشدم ، حالا شما خود دانید .




منبع : وبلاک طنزنویس قدیمی

ویرایش توسط EVAZI : 01-30-2010 در ساعت 06:11 PM
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 01-28-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


EVAZI جان جاي اين لينکها اينجا نيست عزيز
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:02 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها