بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > ادبیات طنز

ادبیات طنز در این تالار متون طنز مناسب و بحث در مورد طنز قرار دارند

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 02-28-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض چرا.....




چرا...


چرا روي آدرس اينترنت به جاي يك دبيليو، سه تا دبيليو مي‌گذارند؟ چون كار از محكم‌كاري عيبنمي‌كنه

چرا مار نمي‌تواند به مسافرت برود؟ چوندست ندارد كه براي خداحافظي تكان دهد

براي قطع جريان برق چه بايد كرد؟ بايد قبض آن را پرداخت نكرد

آخرين دنداني كه در دهان ديده مي‌شود چه نام دارد؟ دندانمصنوعي

چطور مي‌شود چهارنفر زير يك چتر به‌ايستند و خيس نشوند؟ وقتي هوا آفتابي باشد اين كار را انجام دهند

اگر سر پرگار گيج برود چه مي‌كشد؟ بيضي

اگر كسي قلبش ايستاده بود چه مي‌كنيد؟ برايش صندليمي‌گذاريم

چرا لك‌لك موقع خواب يك پايش را بالا مي‌گيرد؟ چون اگر هر دو را بگيرد، مي‌افتد

چرا دود از دودكش بالا مي‌رود؟ چون ظاهرا چاره ديگري ندارد

چرا دو دوتا مي‌شود پنج تا؟ چون علم پيشرفتكرده

اختراعی که برای جبران اشتباهات بشر درست شده چيست؟ طلاق

ناف يعني چه؟ناف نمره صفرياست كه طبيعت به شكم بي‌هنر داده است



خط وسط قرص براي چيه؟ براي اينكه اگه با آب نرفت پايين با پيچ‌گوشتي بره

چرا فيل از «سوراخ سوزن» رد نمي‌شه؟ براي اينكه ته دمش «گره» داره



__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 02-28-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض زندگی روی دور كُند


زندگی روی دور كُند


پاورچین «مجموعه داستان كوتاه طنز»
نوشتهٔ رفیع افتخار
انتشارات طاق‌بستان
چاپ اول، 1387

«پاورچین» اسم خوبی نیست. اسم خوبی برای عنوان یك مجموعه داستان كوتاه نیست. اسم خوبی نیست چون بیش‌تر داستان‌های كتاب طنز‌آمیزند و این نام بی‌اختیار مخاطب را به یاد یكی از سریال‌های 90 شبی «مهران مدیری» می‌اندازد. عنوان كتاب اگرچه چنگی به دل نمی‌زند اما بعضی از داستان‌های كتاب از اسم‌های بدون كلیشه‌ای برخوردارند. اسم‌هایی مانند «كوچك‌سازی»، «پشت خاكی» و «سفر ایام نوروزی همراه وراث» كه مخاطب را برای خواندن این داستان‌ها كنجكاو می‌كند. نویسندهٔ داستان‌های پاورچین از آن دسته نویسندگانی است كه برای سوژه‌یابی حتی از نوشتن دربارهٔ شیر‌مرغ هم دریغ نمی‌كند! سوژه‌هایی كه دور و برمان را پر كرده‌اند ولی ما بدون توجه به آن‌ها، هنوز برای نوشتن داستان، به دنبال سوژه می‌دویم! مثل سوژهٔ داستان «روزی كه پایم شكست» كه روایت شكستن پای كارمندی است كه مجبور است دو ماه به مرخصی استعلاجی برود اما رئیس اداره‌اش به هیچ وجه زیر بار غیبت دو ماههٔ او نمی‌رود و به جای دكتر او تصمیم‌گیری می‌كند كه چه مدتی برای استراحت او در منزل كافی است! پاورچین شامل ده داستان كوتاه است كه در میانشان البته به سوژه‌های كلیشه‌ای و شعار‌زده هم برمی‌خوریم. مثل سوژهٔ‌ داستان «سفر به قفس» كه دربارهٔ سفر یك خواهر شهرستانی ـاز بهشت شهرستان خودش در واقع!ـ به پایتخت كشور یعنی تهران ـ‌همان قفس!ـ است؛ سوژه‌ای كه تا به حال دستمایهٔ نوشتن داستان‌های زیادی توسط نویسندگان شهرستانی شده است و در همهٔ آن‌ها به جای آنكه با یك روایت داستانی روبه‌رو بشویم؛ با بیانیه‌هایی متعصب و توهین‌آمیز بر ضد تهران و تهرانیان رو‌به‌رو هستیم. بیانیه‌های كه از منطق و توجیهات منسجمی هم برخوردار نیستند.
به نظر من بهترین داستان طنز كتاب، همان داستانی است كه عنوان روی جلد كتاب را هم به خودش اختصاص داده. داستانی كه از مهم‌ترین خصیصهٔ طنز یعنی تضاد برخوردار است و از زن و شوهری به نام «شكلات» و «ضربت» حرف می‌زند كه به نوعی جایشان در بنیاد خانواده عوض شده یعنی شكلات خانم سركار می‌رود و پول در‌می‌آورد و آقا ضربت توی خانه می‌ماند و كهنهٔ بچه می‌شوید! نویسنده در این داستان به نوعی مردان بی‌عرضه و بی‌كار امروزی را به نقد كشیده و در مقابل زنانی را كه مثل مرد كار می‌كنند و زحمت می‌كشند؛ تحسین كرده است. تازه انتقاد نویسنده از مردان به همین جا ختم نمی‌شود بلكه در ادامهٔ داستان خود، رفتار و منش زنانهٔ بعضی از مردان را نیز با استفاده از ویژگی بزرگنمایی، به سخره می‌گیرد: «ضربت از خوشحالی جستی زد. زنش قول داده بود؛ برایش یك گردنبد و یك دستبند طلا بخرد. شكلات دوست نداشت؛‌ ناخن‌های شوهرش بلند باشد اما در مقابل خرید گردنبد و دستنبد طلا سر تعظیم فرود ‌آورده بود. ضربت مردهای زیادی را نشانش داده بود كه گردنبد به گردن و دستنبد به دست در كوچه و خیبابان قدم می‌زدند. وی شادمان از برآورده شدن آرزویش خود را به آینه رساند. با آن پاهای كوتاه، شلوار جین پت و پهن و دماغ عقابی خود را با گردنبد و دستبند مجسم می‌كرد. چه ماه می‌شد!‌ـ‌ص 70ـ» از دیگر نكات مثبت قلم نویسندهٔ كتاب پاورچین، كشش و جذابیتی است كه در بیش‌تر داستان‌های او با مخاطب همراه می‌شود. كششی كه مخاطب را به خواندن ادامهٔ داستان‌ها تشویق و او را با تك‌تك شخصیت‌های داستان درگیر می‌كند. داستان «سفر ایام نوروزی‌ با وراث» شاهد مثال خوبی برای این ادعاست. داستان مردی كه با اهل و عیال راهی یك سفر نوروزی می‌شود اما پیشاپیش به خاطر خرج و مخارج زیاد سفر از نظر روحی به هم می‌ریزد و حتی سر صد تا تك تومان با یك مسافر‌كش بیچاره گلاویز می‌شود! بزرگترین مشكلی كه با كتاب داشتم اما نام‌های عجیب و غریب و در عین حال بی‌مزهٔ شخصیت‌های داستان بود. نام‌هایی كه به نظر می‌رسد نویسنده برای نمك‌دار شدن داستان‌هایش از آن‌ها استفاده كرده اما با توجه به اینكه همهٔ داستان‌های كتاب از موضوعات رئال برخوردارند؛ حسابی توی ذوق می‌زند. نام‌هایی مثل: «صندوق»، «نمانده»، «بازمانده» و «بمانده» كه حتی اگر به درد شخصیت‌های داستان‌های فانتزی بخورند؛ مناسب داستان‌های این مجموعه نیستند. با این همه به گمانم در قحطی انتشار مجموعه داستان‌های طنز، پاورچین جرقه‌ای است كه می‌تواند سوزن بزرگی به طنزپردازان ژورنالیست بزند تا آنها نیز برای دوام بیش‌تر آثار خودشان هم كه شده، به طنز در قالب داستان نیز روی بیاورند.



__________________
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 03-03-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض چگونه یك بازیگر نمونه شوید

چگونه یك بازیگر نمونه شوید
علیرضا لبش
- برای بازیگر شدن كافی است صدا یا چهره زیبایی داشته باشید و در یك میهمانی خصوصی به یك كارگردان معرفی شوید. گاهی به چهره و صدا هم نیازی نیست. می توانید از جراحی پلاستیك و گریم استفاده كنید. علاوه بر این خیلی از بازیگران سوپر استار، چهره و صدای خوبی ندارند ولی برای ورود به این عرصه حتماً باید شرط معرفی به یك كارگردان در یك میهمانی خصوصی را داشته باشید.

- همیشه نقش بازی كنید. سرصحنه فیلمبرداری یا مراسم خواستگاری هیچ فرقی با هم ندارند. شما نقشتان را بازی كنید. فیگورها و ژست های عجیب و غریب بگیرید و فكر كنید هر لحظه می خواهند از شما عكس بگیرند.

-با مجلات زرد همكاری كنید. هر چه عكس شما بیشتر پشت جلد مجلات برود، بیشتر محبوب می شوید. هر روز با یك مجله مصاحبه كنید و فردای آن روز در یك مجله دیگر مصاحبه خود را تكذیب كنید. در متن خبری نیست، سعی كنید همیشه در حاشیه باشید.

- متفاوت باشید. لباس هایی را بپوشید كه تا به حال حتی هیچ حیوانی نپوشیده است. موهایتان را جوری آرایش كنید كه شبیه مدل موهای هیچ موجود زنده ای نباشد. جوری راه بروید كه مانند هیچ موجود دست و پاداری نباشد. طوری رفتار كنید كه هیچ موجود ذی شعوری تا به حال چنین رفتاری از خود بروز نداده باشد.

- جواب سلام و احوال پرسی هیچكس را ندهید. هیچكس را نبینید و با كسی صحبت نكنید. شما تنها هنرمند دنیا هستید و با آسمان ها ارتباط دارید. شان شما بالاتر از آن است كه با موجودات پستِ خاكی دمخور شوید. اگر خیلی لطف كردید به چند نفر امضا بدهید و چند خبرنگار را كه زیاد مزاحمتان می شوند، كتك بزنید.

- اگر یكی از سوپر استارهای كشور هستید، به هیچ دردی نمی خورد، به هالیوود بروید و یك نقش پیش پا افتاده و كوچك و توهین آمیز به خودتان بازی كنید. حالا شما یك بازیگر بین المللی هستید و فراتر از مرزها دیده می شوید و می توانید با بازیگر های بزرگ هالیوود عكس بگیرید.

- از قید و بندِ خانواده آزاد باشید. خانواده شما كار شماست. هر روز در حال تجدید فراش باشید و زندگی با یكی از بازیگران را امتحان كنید. اگر جواب نداد می توانید به كارگردان، صدا بردار، گریمور، نودال، سینه موبیل و دیگر عوامل فیلم هم فكر كنید.



__________________
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 03-05-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض معنای مشورت از دید رئیس

معنای مشورت از دید رئیس




دور تا دور میز کنفرانس ،افرادی در سنین و هیأت های مختلف نشسته اند و مقام ریاست در بالای مجلس بر صندلی متفاوت تکیه زده است.

رییس : بسیار خوب ... جلسه خوبی بود . نه برای آموختن از شما که برای شناختن شما . امروز فهمیدم که هیچکدام شما نه معنی مشورت را می فهمید و نه جایگاه خودتان را می شناسید . خوب شد که دستتان را باز گذاشتم تا هر چه به ذهنتان می رسد بگویید و گرنه بخش عمده دیدگاه و اندیشه شما همچنان بر من پوشیده می ماند .

امروز گر چه آخرین جلسه گفتگو و همکاری ماست ، به خاطر آینده و خیر و صلاح خودتان ، آنچه شرط بلاغ است به شما می گویم . چه بسا که در زمانی دیگر و از سوی مقامی دیگر به مشورت فراخوانده شدید و دانستن این نکات بتواند شما را در استمرار تصدی این سمت ، معاضدت کند . خلاصه کنم :

1- معنای مشورت این نیست که شما هر چه به عقل ناقصتان رسید ، بر زبان بیاورید . مشورت به معنای درست ، دقیق و عمیق یعنی این که نظرات آن مقام منیع را به فراست و کیاست دریابید . و پیش از آنکه بر زبان جاری شود ، با ادله و براهین محکم بیان کنید .

در این دو سه جمله ای که گفتم یک کتابخانه حرف نهفته است . حیف که فرصت نیست و ناگزیرم به خلاصه گویی. به عبارت روشنتر معنی مشورت این نیست که شما حرفهای خودتان را بزنید ، بلکه به عکس باید حرفهای گفته و نگفته آن مقام را خوب بفهمید و تمام همتان را مصروف تأیید و تحکیم آن کنید .
معنای مشورت این نیست که شما هر چه به عقل ناقصتان رسید ، بر زبان بیاورید . مشورت به معنای درست ، دقیق و عمیق یعنی این که نظرات آن مقام منیع را به فراست و کیاست دریابید.

برخی از حرفها که من امروز از شما شنیدم ، با نظرات من متفاوت و بعضا مغایرت داشت . و من البته تحمل کردم اما همه مقامات از چنین تحمل و سعه صدری برخوردار نیستند .

2- هیچ مقامی – اگر عاقل باشد – انسان فهیم تر از خود را به مشورت دعوت نمی کند . چرا که مقامش به مخاطره می افتد و بیم جایگزینی و جابجایی اش می رود . پس هرگاه و هرجا و از سوی هر کس به مشورت دعوت شدید ، بدانید که نسبت به او از عقلی کمتر و جایگاهی کهتر برخوردارید و پا از گلیم خود فراتر نگذارید.

3- تصور قدما این بود که اگر چند عقل را روی هم بگذارند ، به عقلی برتر دست پیدا می کنند . اکنون پیشرفت علوم و فنون و تکنولوژی ثابت کرده است که عقل یک چیز ذاتی نیست ، بلکه به تبع مقام و منصب ، حاصل می شود . به عبارت روشنتر ، این عقل نیست که مقام می آورد بلکه این مقام است که عقل را رشد می دهد و کمال می بخشد.



4-
صرف تصدی مقام برتر ، نشانگر داشتن عقل برتر است. بدیهی است هر کدام از شما اگر از من فهیم تر بودید ، این مقام به من نمی رسید . این حرف ممکن است نسبت به کلام پیشین من متناقض تلقی شود ولی مهم نیست . مهم این است که همه حرفها در جهت اثبات وجود عقل برتر در مقام بالاتر است .



و نکته پنجم و آخر این که از زحمات ابلهانه همه شما سپاسگزارم و متأسفم از این که ناگزیرم شما را مرخص کنم و برای بستن دهان مردم به وسایل دیگر متوسل شوم.

مهدی شجاعی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 03-06-2010
مهسا69 آواتار ها
مهسا69 مهسا69 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: اهواز
نوشته ها: 730
سپاسها: : 4

18 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

گوشت را آزاد كن


از بزرگان عصر، يكي با غلام خود گفت كه از مال خود، پاره‌اي گوشت بستان و از آن طعامي بساز تا بخورم و تو را آزاد كنم. غلام شاد شد. برياني ساخت و پيش او آورد. خواجه خورد و گوشت به غلام سپرد. ديگر روز گفت: بدان گوشت، آبگوشتي زعفراني بساز تا بخورم و تو را آزاد كنم. غلام فرمان برد.
خواجه زهر مار كرد و گوشت به غلام سپرد. روز ديگر گوشت مضمحل بود و از كار افتاده، گفت: اين گوشت بفروش و مقداري روغن بستان و از آن طعامي بساز تا بخورم و تو را آزاد كنم.
گفت: اي خواجه، تو را به‌خدا بگذار من همچنان غلام تو باشم، اگر خيري در خاطر مبارك مي‌گذرد، به نيت خدا اين گوشت پاره را آزاد كن!


رساله دلگشا

__________________


پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 03-06-2010
Setare آواتار ها
Setare Setare آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 2,007
سپاسها: : 926

875 سپاس در 242 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سیاستمدار کسی است که: می تواند به شما بگوید به جهنم بروید، منتها به نحوی که شما برای این سفر لحظه شماری کنید!

روانشناس کسی است که: از شما پول می گیرد تا سوالاتی را بپرسد که همسرتان مجانی از شما می پرسد!

__________________
من ندانم که کیم
من فقط میدانم
که تویی
شاه بیت غزل زندگیم...
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 03-06-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض بدون شرح....


خوب نگاه کن

بدون شرح ......
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 03-09-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


موجود زنده از ديدگاههاي متفاوت

سيد ياسين قريشي

----------------------------------------------

پزشك:مريضي كه حالا حالا ها پول ويزيت داشته باشد.

سوپر ماركت: مشتري سوپر‌كه با وجود خوردن مواد خوراكي تاريخ مصرف گذشته‌هنوز به آنجا مراجعه نمايد .

نانوايي :نانخوري كه‌براي رزرو‌نان سفره در نوبت گذاشته باشد.

آرايشگر :كسي كه رشد موي سرش بيش از ديگران باشد .

معلم :دانش آموزي كه بگويد از درس حالي نشدم بي زحمت آن را تكرار كن .

رانندهء تاكسي: مسافري كه بگويد باقيماندهء پولم را بده .

دانش آموز : معلمي كه درس جلسهء قبل را از او بپرسد.

مستاءجر :صاحبخانه اي كه قبل از وقت مقرر اجاره از او طلب نمايد .

زن : شوهري كه با وجود او چشمش به دنبال زنان ديگر باشد .

مرد :زني كه براي خرجو مخارج خانواده از او پول بخواد.

قصاب : مشتريي كه تقاضاي گوشت بدون استخوان نمايد.

كارمند :رئيسي كه بگويد اضافه كار را در برابر كار اضافي مي دهم .

موتور سوار: كسي كه د‌رخيابان موتور سواري اورا روي يك چرخ نظاره گر باشد.

گدا : خيري كه اورا دو باره بشناسد وبگويد مگر من چند وقت پيش بهت كمك نكردم؟

كانديداي نمايندگي :شهروندي كه بتواند راءي يك عشيره را برايش جمع آوري نمايد .

دختر دم بخت :پسري كه به او متلك بگويد .

پسر دم بخت : دختري كه در اولين ملاقات بگويد بفرست خواستگاريم .

پير زن : كسي كه شنوندهء خوبي براي حرفهايش باشد .

پير مرد :پيرزني حرفه اي و انتحاري كه تاكنون چند شوهر را به دست عزرائيل سپرده باشد .

كار فرما:كارگري كه هنوز عرقش‌خشك نشده حقش را مطالبه نمايد .

مترجم : خواننده اي كه بپرسد اين واژه را چگونه معادل سازي كردي ؟

سخنران : شنونده اي كه به صورت شرطي برايش كف محكم و مرتب نزند .


__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 03-12-2010
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض روش های حال گیری


روزهاي تعطيل مثل بقيه روزها ساعتتون رو كوك كنين تا همه از خواب بپرن! اين روش براي افرادي كه غير از ساديسم ، رگه هايي از مازوخيسم هم دارن پيشنهاد ميشه!
- سر چهارراه وقتي چراغ سبز شد دستتون رو روي بوق بذارين تا جلويي ها زودتر راه بيفتن!
- وقتي از كسي آدرسي رو ميپرسين بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوي چشمش از يه نفر ديگه بپرسين!
- كرايه تاكسي رو بعد از پياده شدن و گشتن تمام جيبهاتون ، به صورت اسكناس هزاري پرداخت كنين!
- همسرتون رو با اسم همسر قبليتون صدا بزنين!
- جدول نيمه تمام دوستتون رو حل كنين!
- توي اتوبان و جاده روي لاين منتهي اليه سمت چپ با سرعت ۵۰ كيلومتر در ساعت حركت كنين!
- وقتي عده زيادي مشغول تماشاي تلويزيون هستن مرتب كانال رو عوض كنين!
- در يك جمع ، سوپ يا چايي رو با هورت كشيدن نوش جان كنين!
- به كسي كه دندون مصنوعي داره بلال تعارف كنين!
- وقتي از آسانسور پياده ميشين دكمه هاي تمام طبقات رو بزنين و محل رو ترك كنين!
- بوتيك چي رو وادار كنين شونصد رنگ و نوع مختلف پيراهنهاش رو باز كنه و نشونتون بده و بعد بگين هيچكدوم جالب نيست و سريع خارج بشين!
- شمعهاي كيك تولد ديگران رو فوت كنين!
- اگه سر دوستتون طاسه مرتب از آرايشگرتون تعريف كنين!
- وقتي كسي لباس تازه مي خره بهش بگين خيلي گرون خريده و سرش كلاه رفته!
- وقتي دوستتون رو بعد از يه مدت طولاني مي بينين بگين چقدر پير شده!
- وقتي كسي در يك جمع جوك تعريف مي كنه بلافاصله بگين خيلي قديمي بود!
- چاقي و شكم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش يادآوري كنين!
- بادكنك بچه ها رو بتركونين!
- مرتب اشتباهات لغوي و گرامري ديگران هنگام صحبت رو گوشزد كنين و بخندين!
- وقتي دوستتون موهاي سرش رو كوتاه مي كنه بهش بگين كه موي بلند بيشتر بهش مياد!
- بچه جيغ جيغوي خودتون رو به سينما ببرين!
- توي كنسرتهاي موسيقي بزرگ و هنري ، بي موقع دست بزنين!
- هر جايي كه مي تونين ، آدامس جويده شده تون رو جا بذارين! ?توي دستكش دوستتون بهتره!
- حبه قند نيمه جويده و خيستون رو دوباره توي قنددون بذارين!
- عكسهاي عروسي دوستتون رو با دستهاي چرب تماشا كنين!
- با يه پيتزا فروشي تماس بگيرين و شماره تلفن پيتزا فروشي روبروييش كه اونطرف خيابونه رو بپرسين!
- توي ظرفهاي آجيل براي مهموناتون فقط پسته ها و فندقهاي دهان بسته بذارين!
- توي روزهاي باروني با ماشينتون با سرعت از وسط آبهاي جمع شده رد بشين!
- جاي برچسبهاي قرمز و آبي شيرهاي آب توالت هتل ها رو عوض كنين!
- يكي از پايه هاي صندلي معلم يا استادتون رو لق كنين!
- توي مهموني ها مرتب از بچه چهار ساله تون بخواين كه هر چي شعر بلده بخونه!
- چراغ توالتي كه مشتري داره و كليد چراغش بيرونه رو خاموش كني
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 03-14-2010
فرانک آواتار ها
فرانک فرانک آنلاین نیست.
مدیر تالار مطالب آزاد

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 3,544
سپاسها: : 1,306

3,419 سپاس در 776 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض جدی نگیرید...

فقط در ایران




فقط در ایران ِکه بعد از مراسم ازدواج به عروس و داماد به جای
آرزوی خوشبختی انواع راههای کشتن گربه دم حجله را آموزش میدهند.

فقط در سریالهای ایرانیه که آدم خوباش فقیرند و نماز شب میخوانند
و به مسجد میروند و آدم بداش پولدارند و دزدند و به هیچ وجه آدمها نمیتوانند
هر دو خصلت را داشته باشند

فقط یک خواننده زن ایرانیه که این نبوغ را داره که با لباس شب
بتونه تو کوه و کمر آواز بخونه

فقط یک پسر ایرانیه که بعد از ازدواجش تازه بیاد دوران شیرخوارگیش
میوفته و به مادرش وابسته میشه

فقط یک فروشنده ایرانیه که اگه وارد فروشگاه بشی
و مثلا یک پیراهن را ازش بخوای بیاره تا پرو کنی
میگه اگه میخریش بیارمش

فقط در ایران ِکه بعد از یک تصادف ساده ممکنه قتل اتفاق بیوفته

فقط خانمهای ایرانی هستند که دچار عارضه پوستی هستند
و رنگ پوست صورت با گردنشون 6 درجه فرق میکنه

فقط در ایران ِکه داشتن زن با 7،8 تا گرل فرند امری.....

فقط در عروسی ایرانیه که تعداد بچه ها از تمام میهمانها بعلاوه خدمه بیشتره

فقط یک مرد ایرانیه که مامانش را از زن و بچش بیشتر دوست داره

فقط در رستوران ایرانیه که تو بجای معاشرت با کسایی که باهاشون اومدی
بر و ِبر میز روبروت رو نگاه میکنی

فقط در یک فست فود ایرانیه که موزیک ترانس یا هاوس پخش میکنه
و مشتری را دچار سو هاضمه میکنه

فقط یک خانم ایرانیه که توی سوپر مارکت، سلمونی، مهمونی،
صف مرغ و تخم مرغ کفش پاشنه 25 سانتی میپوشه

فقط در ایران ِ که توی مهمونی آدمها بجای معاشرت کردن و شاد بودن
فقط بهم نگاه میکنند و حتی یک کلمه با هم حرف نمیزنند

فقط یک پدر بیچاره ایرانیه که مجبوره خرج بچه هاشو تا زنده است بده
بعد هم بگن بیچاره سنی نداشت سکته کرد

فقط در ایران ِ که اگه با بچه تون خیابون راه میری مردم به نشونه مثلا دوست داشتن
یا نیشگونش میگیرن یا دستای کثیفشونو به پوست بیچاره میمالند
و یا بدون اجازه بهش شکلات میدن

فقط یک ایرانیه که توی رستوران بعد از خوردن غذاش درخواست
ظرف یکبار مصرف میده تا 2 لقمه باقیمونده غذاشو ببره خونه چون فکر میکنه پول داده

فقط یک پدر و مادر ایرانی هستند که چه بچشون 4 سال داشته باشه
چه 40 سال بازم این اجازه را دارن که حتی به آب خوردن
بچشون نظارت کامل داشته باشند

فقط ایرانیها هستند که در فروگاهها یه 40/50 کیلو اضافه بار دارن

فقط ایرانیها هستند که باز هم در رستوران همون هتل دوربین بدست
از غذا و همه توریستهای دیگه در حال خوردن غذا بدون اجازه فیلم میگیره
تا به همه بگه من کجا بودم

فقط در ادارههای دولتی ایرانه که هیچ وقت حق با مشتری نیست
و هریک از کارکنان 5 ساعت مشغول صرف ناهارو...در
و در ضمن به نشانه خاکی بودن کفشهاشونو زیر میز پارک میکنند ساعتهای کاری هستند
و با دمپایی در اداره ميچرخه
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:05 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها