بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 01-23-2010
dada6 dada6 آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
نوشته ها: 88
سپاسها: : 1

12 سپاس در 11 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید ظهور زلال - تشريح و بررسي شعر زلال به قلم ابوالفضل دادا

ظهور زلال


به نام خدا
خداوند شاه و گدا
عزيزي كه جان مر ا خلق كرد.
توكّل دريـن ابـتـدا
بدان مقتدا



مقدّمه
با سلام و احترام
چنانچه مستحضر هستيد ، زمان درازي است اوزان عروضي به نحو يكسان و تكراري و همچنين قالب ها چه در سبك گذشته ي مرسوم ( غزل ، مثنوي ، رباعي ، قصيده ، دوبيتي ، چهارپاره ... ) و چه در نيمايي ، به طور مرتّب پيش مي روند و پوست اندازي و تغيير قيافه و ساختارشكني اصولي و اساسي در اين خصوص صورت نگرفته است و از يك سو هم قالب هاي بدون ديوار و نظمهايي در نهايت بي نظمي به نام شعر سپيد و نثرواره از رِيل و مدار خارج مي شوند. لذا بر خود وظيفه دانستم كه قالبي تازه با اصول و تعريفي علمي در عالم شعر داشته باشم تا كليدي باشد بر آنهايي كه دلشان مي خواهد كمي از آسوده خواهي و بي حالي بيرون جسته و جوهره ي احساس و پيامشان را در نظم و قالبي جديد نيز بطور استادانه به عرصه ي ظهور و عمل برسانند.
بنابر اين با نهايت احترام و ادب و ضمن كسب اجازه از پيشكسوتان و اساتيد معزّز ادبيّات ، در زير سايه ي عنايت خدا ، اين قالب را با نام خاص خود و با تعريفات علمي و توضيحات مفصّل فنونش ، به خدمت بزرگواران و اهل دل و شاعران عزيز تقديم مي دارم .
قالبي كه جديدا ً با نام ( زلال ) به صف قالبهاي تعريف شده ي علمي ( غزل – مثنوي – رباعي - ... ) اضافه مي شود ، كاملا ً علمي و تخصصي است ، لذا عزيزاني كه در قالبهاي غزل و نيمايي استاد هستند مي توانند در اين قالب جديد نيز موفّق باشند .
همچنين عزيزاني هم كه در شعر سپيد و آزاد مهارت دارند در نوع ديگر اين قالب ( كه تعريف و توضيح داده شده است ) پيروز خواهند شد .
در اين قالب شاعراني خواهند توانست بدرخشند كه در موسيقي شعر و اوزان عروضي و علم هجا و قافيه مسلّط باشند . بنابراين به خاطر داشته باشيد كه اين قالب جديد ، ساختماني است نوين و بي نظير و تك و با استخوان بندي و نظمي پيشرفته تر كه ظهورش را بر علاقمندان فن شعر تبريك عرض مي كنم.
لازم به توجّه و ياد آوري است كه اينجانب هيچ قالبي را در شعر فارسي ، تمام شده نمي دانم و هر قالب و سليقه اي ، از غزل و مثنوي و رباعي و... گرفته تا نيمائي و سپهري و سپيد و آزاد و... ، همه محترمند . ليكن ظهور ‌« زلال » به مثابه ي افزايش تنوّع مي باشد .

توصيه :

از چهل روز پيش كه آگهي و اطلاع رساني ظهور زلال در سايت هاي ادبي شروع شده بود ، بسياري از عزيزان كنجكاوانه در انتظار بسر مي بردند و اينجانب حقير را با ابراز محبّت ، شرمنده ي ادبشان مي كردند . خدا را شكر كه در سلامت مانديم و دوران تكامل زلال به سر رسيد ، من امروز دوّم بهمن ماه سال يكهزار و سيصد و هشتاد و هشت هجري شمسي ،اين نوزاد تازه تولّد يافته را به ياري خداي عالم و عالميان و در سايه دعاي شما عزيزان ، در صحّت تمام به آغوش گرم جهان ادبيّات تحويل دادم .مي بينيد كه اعضايش صحيح و سالم است ولي تربيت كاملش در دست من نيست. اگر دست و رويش كمي كثيف به نظر آيد مرا ببخشيد . حتما سليقه ام بدون اشكال نيست . و ايرادهاي زيادي در توضيح رفتار دارم ، بنابر اين ، بعنوان عضو كوچكي از اهل قلم ، خاشعانه و عاجزانه دست تمنّا بر پيشگاه شريف دانشمندان و اساتيد و دوستان معزّز دراز مي كنم و رخصت و ياري مي طلبم كه اين ثمره را از بروز هرگونه جراحت احتمالي و عواقب ناشي از بي سليقه گي و ناداني خادم حقيرشان در امان نگهدارند .
اين نوزاد نوپا تا بزرگ شود و راه برود در كوچه هاي خطرناكي به زمين خواهد خورد . اگر قرار باشد هركسي لگدي بيرحمانه برايش بزند ، نفسي زنده نمي ماند . پس در اين خصوص ، دستگيري و همّت بزرگواران كارساز خواهد بود .
همچنين با عنايت بر اينكه استمرار رسالت شاعري در زمان حسّاسي قرار گرفته است ، خواهشمندم از داخل كردن امواج گِــل آلود سياسي پرهيز نموده و در صورت مشاهده ي زخم حاصل از بي سليقه گي ها و كم داني ها و برداشتهاي شتابزده و سوء استفاده ، تنها به درمان و اصلاحش فكر بفرماييد ! و حوصله به خرج دهيد !
ضمناً از دوستان بزرگوار استدعا دارم كه براي نوشتن زلال عجله نكنند ، تعاريف و بررسي ها را چندين بار به دقت مطالعه نموده سپس اقدام بر آفرينش انواع زلال فرمايند . لازم به ياد آوري است كه اينجانب زلال هايم را تا مدّتي در سايت ها توأم با تشريح و بررسي ، ارسال و پست خواهم كرد تا براي يادگيري بهتر و سريع دوستان ، كمكي كرده باشم . اينجانب ، كسي نيستم جز منشي و نوكر در آستانه ي حواله كننده و بدون منّت ، خاك پاي همه ي شما عزيزان . باري در زير سايه ي آفريدگار مهربان ، از شما نيز ياري مي طلبم و آرزوي موفّقيّت براي همديگر دارم .
با سپاس فراوان
خادم اهل قلم
مهندس ابوالفضل عظيمي بيلوردي ( دادا ) - ايران
دوم بهمن ماه سال يكهزارو سيصدو هشتاد و هشت هجري شمسي




« زلال »

تعريف كلّي « زلال » :

شعري است با طول وزن پلّه اي كه بطور مساوي از كم شروع شده و در كم نيز به اتمام مي رسد . اين نوع شعر داراي 5 الي 11 سطر مي باشد . از لحاظ وزن به طولاني ترين سطر كه سطر وسطي مي باشد « سطر مادر » و سطرهاي اطراف آن را « سطرهاي قرينه » مي گويند . زلال داراي دو نوع ( عروض و آزاد ) مي باشد كه هركدام براي خود اصول و تعاريف خاصّي دارند.

توضيح كامل :

در شعر « زلال » ، نحوه ي حركت اوزان با صعود و نزولشان ، تصوير فتح قلّه اي را در وزن مصوّر مثلثي به تجسّم ذهني رسانده و فضاي هندسي جالبي را در عالم خيال و معنا ، نمايان مي سازد .
اوزان عروضي در اين نوع شعر ، بيشتر روي آهنگ بيروني يا روي نوعي حالت ريتميك و ملوديك موسيقيايي سوار است و بصورت امواج ، صعود و نزول پله اي منظّم دارد .
وزن موسيقيائي زلال ، با معلوم شدن تعداد ضرباهنگ سطر اوّل و يا كشف ريتم سطر مادر بدست مي آيد.
« زلال » بهترين قالب منظّم تازه بنياد براي ظهور تخيّل و تصوير در آغوش استعدادهاي تازه به ميدان رسيده است و جلوه هاي عاشقانه و حسّ هاي عرفاني و تصاوير نادر ماورائي در اين نوع شعر در زباني ساده و شفّاف به اوج خود مي رسد . به عبارتي ، زلال ، قالبي است بيشتر براي شورهاي عاشقانه و عرفاني و ماورائي به زباني ساده و شفّاف و پيام هاي اجتماعي را نيز اغلب ، رك و پوست كنده مي گويد .
در نزول و صعود وزن مصوّر مثلّثي شعر زلال ، احساسهايي عميق مي توانند تموّج داشته باشند كه اغلب حركات آيينه گونشان از گوشه گوشه هاي آن نشأت گرفته و سحر سخن با كوتاهترين كلام ، چون شفقي بر سر قلّه ، نمايان است .
اين نوع شعر ، زبان خاصّ خودش را دارد و با ريتم خاصّ موسيقيايي بر طبق سليقه و ذوق شاعر ساخته مي شود و دقيقاً حركتي منظّم در موج هاي آهنگين را همراهي ميكند . شعري زلال واقعي است كه عليرغم رعايت ريتم و فاصله ي گام به گام و اصول تعريف شده ي خاصّ خود ، در ريتمي هماهنگ نوشته شود . هرچند كه اين فنّ ، استادي و مهارت و حوصله ي زيادي مي طلبد امّا بعنوان بهترين قالب براي بروز عاطفه ها ، عروس عصر اينترنت و ارتباطات فضايي مي باشد . « زلال » تحرّك مي خواهد ، چنانچه از طرحش پيداست ، اندازه مي خواهد . نظم مي خواهد . گوشه مي خواهد . براي شكار اسرار و حرفهاي مگو ، خلوتي زنده مي خواهد . زلال ، دقت و ظرافت و مهارت مي خواهد تا در كمترين حجم ، محكمترين يا شيرينترين سخن را در قالبي منظّم و با اصولي پيشرفته تر به عرصه ي ظهور برساند .
اينك سليقه ي زمان چنين اقتضاء مي كند كه جوهره ي احساس و پيام در كمترين زمان و كوچكترين حجم به مخاطب ارائه شود. لذا در اين راستا ، زلال مي خواهد جان كلام در كوچكترين حجمي هنرمندانه ، بصورت
شفّاف بيان گردد.
مزِيّت زلال نويسي :
مهمّترين حسن زلال نويسي در اين است كه شاعر را مشتاق و مكلّف مي كند كه هنر خود را بر خلاف عادت گذشته ، در جديدترين و پيشرفته ترين قالب بي سابقه و بي نظير نيز به عرصه ي ظهور رسانده و حرف و پيامش را در قالبي حسّاس جمع و جور بكند . و سعي بر اين داشته باشد كه عصاره ي تصوير در كلام را به صحنه ي ديد بكشد . هرچند كه اين فنّ به دليل نظم و زبان و خصوصيّات خاص خود ، تمركز زيادي مي طلبد امّا شيرينترين تخيّل و تصوير و احساس را مي توان در اين قالب به روحي سرزنده و ماندگار پيوند داد . من مطمئنّم كه نسل هاي آينده بطور استادانه و از روي علاقه ، در بطن و حوالي اين انديشه ، كار نموده و در زلال نويسي ، هنر نمايي هاي عاشقانه و عارفانه و ماورائي خود را به نمايش جهاني خواهند گذاشت .
« زلال » مي گويد : من از پر كردن و بازي با كلمات خوشم نمي آيد ، اگر گوهر داري بيا جلو ! . مبادا سر كسي را به درد بياوري ، زحمت و هنر و ظرافت را مفت نمي فروشند ، منظّم و اصولي بگو ! ولي هنرمندانه بگو ! تا عصاره ي كلامت را به قلّه رساني !
در « زلال » همه نوع استعداد مي تواند ميدان بگيرد ، از استعداد كلاسيكي و نيمايي و سپيد و آزاد گرفته تا طرح هاي مختلف ادبي .
اما اين مسئله هم از خاطر شريفتان نرود كه عصر ، عصر ظهور ساختمانهايي پيشرفته با اصول و نظم مهندسي خاص است . ساختمانها خوشگل شده اند ، اتومبيل ها خوشگل شده اند ، اما نظم و اصول خاص خودشان را از دست نداده اند . شما حتّي در پيشرفته ترين نقطه ي جهان نيز بي نظمي در طرّاحي ساختماني را نمي توانيد ببينيد . به عنوان مثال : اگر يكي از ستونهاي برج ميلاد در بيرون نگهداشته مي شد و يكصد متر بيشتر از قد متعارف ستون ثقلي بالا مي رفت ، چه اتفاقي در زيبايي و نظم و استحكام آن مي افتاد ؟!
و يا اگر اين ساختمانهاي خوشگل كه با اين تقارن زِيبا ساخته شده اند ،
داراي گوشه هايي ناجور و يا ديوارهايي كوتاه و بلند و بدور از اندازه ( مثل بعضي شعرهاي بي سليقه ي سپيد و نو ) بودند ، با كدام معيار و قالب جهاني در دانشكده هاي معماري جهاني قابل تعريف و ارائه ي طرح مي شدند؟!
قرار نيست كه ما از روي تنبلي پناه به دامن نثر نويسي بي حد و حصر ي به نام به اصطلاح « شعر نو » نماييم . به نظر من بايد شعر ، علاوه از جوهريّت ، نظم و قالبي تعريف شده داشته باشد . همه ي اين كهكشانهايي را كه مي بينيد با قانون نظم در زاد و ولدند . و هيچكدام بدون اسكلت نمي باشند . خدا قسمتي از جهان را روي وزن عروضي ( مثل حركت ستارگان و سياره ها به دور خود و يا بدور زوجهايشان ) و قسمتي را روي وزن هجايي ( مثل تغيير شكل كهكشان به حالت نيم دايره و لوبيايي و مثلّثي و قلّه اي ... ) آفريده است و برايشان محدوديّت خاص و معقولي قائل شده است . اگر طول حركت يا لرزش همگاني يكي از كهكشانها از ديگران ، بيشتر و يا كمتر از حد و بدون حساب و كتاب باشد، قيامت مي شود . من الآن قيامت در شعر نو و سپيد و نثرواره ها را مي بينم كه اگر چنين پيش برود شعر ويران خواهد شد . بنابراين تولد « زلال » در اين برهه اي از زمان را از روي حكمت ميدانم . هرچند كه زلال نويسي كار هر شاعر نيست ولي هشدار و تكاني است بر نسل نو كه قليلي به خودشان آيند و زحمات گوهربار اجدادمان را به هدر ندهند .

ميان كلام :
تذكرّ قابل توجّه : معمولاً در زلال ، حرف به زباني ساده و شفّاف گفته شده و احساس بطور رك و روان ، بيان و منتقل مي گردد .
به عبارتي ، « زلال » معمولاً كم مي گويد ولي مغز كلام را مي گويد .
سئوال = زلال به عبارت « فعلاتن فعلاتن فعلات » و امثال اينها چه مي گويد؟!
حرف و حساب زلال چيست ؟!
زلال به ساختمانهاي كلاسيكي با وزن يكسره چه مي گويد؟!
جواب = زلال مي گويد : اي ساختمانهاي با قالب ساده و با وزن پيوسته ! معماري منظّم و ساده و پيوسته ي شما در من به سلِقه ي شما قابل تكرار نيست. اما محترميد . لذا با عنايت بر اينكه پي و « فونداسيون » شما بسيار لازم و ضروري به من است ، شيوه در معماري را عوض مي كنم و نقشه و طرحش را امروزي و پيشرفته تر مي كنم و جهش و شتابي آهنگين بر استخوان بندي و اسكلت هاي منظّم مي دهم .
سئوال = زلال به ساختمانهاي نيمائي و سپيد و آزاد و نثرواره هاي امروزي و امثال اينها چه مي گويد ؟! و با وجود اينها قصد زلال از به ميدان آمدن چيست ؟!
جواب = زلال خطاب به آنها مي گويد : شما در برخي موارذ ، خيلي نامنظّم پيش رفتيد. آپارتمانهايي ساختيد به بلنداي چهل طبقه در بغل حياطهاي تك واحدي . نظم شهر شعر را به هم ريختيد !
آنقدر در ديواركشي ، افراط و تفريط ، و در نظم و آهنگها بي تفاوت گشتيد كه شعر هايي زيبا تبديل به مقاله شدند.
مي خواهم ديوارهاي اضافه را ببُرم و به شهر شعر ، يك ساماندهي خاصّي بدهم.
اين قطار ي كه بدون حساب و كتاب ، با اين سرعت مي رود و در پيچ هاي پي در پي به زمين مي خورد ، برازنده ي مغز پيشرفته ي امروزي نيست. يك مقدار جلوي نثرها را بگيريد ببينيم چه خبر است ؟!
شعر ايران اصول دارد .
زلال مي گويد : من هرچه آموخته ام از گذشته و حال است . به همه ي اشعار احترام مي گذارم و حتّي احترام به آينده نيز برايم واجب است ، امّا روي اينكه تنوّع و تغييراتي را موجب شده ام ، پايبند و خوشحالم و بر هيچ سليقه اي هم خرده نمي گيرم . خواهشمندم آنها هم احترام مرا نگهدارند .

انواع زلال :
بطور كلّي « زلال » به چهار نوع تقسيم شده است كه عبارتند از :
الف- زلال عروضي قافيه دار
ب- زلال عروضي بدون قافيه
ج- زلال آزاد
د- زلال پيوسته
در هر چهار نوع فوق ، قانون كلّي زلال مراعات مي شود ، ليكن با اين تفاوت كه :
در زلال عروضي قافيه دار ، وزن با آهنگ موسيقيائي روان عروضي پيش مي رود و از قافيه نيز بطور حساب شده استفاده مي شود . بدين ترتيب كه دو سطر اول و دو سطر آخر داراي قافيه و بقيّه ي سطرها يك در ميان داراي قافيه مي باشند .
در زلال عروضي بدون قافيه ، وزن با آهنگ موسيقييايي روان عروضي پيش مي رود اما شاعر مقيّد به قافيه نيست ، مي تواند اصلاً استفاده نكند و يا در دو سه سطر ، بعنوان آرايه ي ادبي جهت زيبايي به كار ببرد.
در زلال آزاد ، از آهنگ روان عروضي براي سطرها استفاده نمي شود و مسلماً رديف و قافيه اي هم در كار نيست .
در زلال پيوسته ، دو يا چند زلال پشت سر هم در يك مضمون نوشته مي شوند . به عبارتي ، اگر در يك موضوعي دو يا چند زلال از يك نوع تعريف شده را زير هم قرار دهيم به آن زلال پيوسته مي گويند. در اين هم تمام سطرهاي قرينه و سطرهاي مادر با لنگه هاي همترازشان در يك وزن و آهنگ و يا در يك اندازه ي هجايي مي باشند و اين خود سه نوع مي باشد :

الف- زلال پيوسته ي عروضي قافيه دار
ب- زلال پيوسته ي عروضي بدون قافيه
ج- زلال پيوسته ي آزاد
توجّه = هرگاه خواستيد بدانيد كه شعري زلال است يا نه ، ابتدا به بندهاي ششگانه ي قانون كلّي « زلال » مراجعه فرماييد !
در ضمن ، يكسان بودن وزن سطرهاي مادر ، در زلال پيوسته مهم و ضروري مي باشد .قابل توجّه است كه سطرهاي متقارن ، بايد آهنگ موسيقيايي اين وزن را به هم نزديك نمايند و با سطر مادر همراهي در ريتم داشته باشند .

قانون كلّي « زلال » :
1- سطر اول و آخر داراي حداكثر پنج ضرباهنگ در وزن مثلّثي عروضي و يا حداكثر شش عدد هجا در وزن مثلّثي آزاد باشد.
2- تعداد ضرباهنگ بين دو سطر ( تفاوت پلّه اي بين دو سطر همجوار از هم ) در وزن مثلثي عروض ، فقط 2 عدد .
و تعداد هجا در وزن مثلثي آزاد حداكثر تا شش عدد كه با يك فاصله ي مساوي بطور پله اي نزول و صعود داشته باشد. ( مثال :يعني اگر تعداد ضرباهنگ سطر دوم از تعداد ضرباهنگ سطر اول ، دوتا بيشتر باشد بايد تعداد ضرباهنگ سطر سوم هم از سطر دوم ، دو تا بيشتر باشد . به همين ترتيب دو به دو و پله اي صعود مي كند تا سطر مادر و بعد به همان اندازه بطور متقارن و با فاصله ي يكسان كاهش مي يابد . )
3- ريتم موسيقيايي از ابتدا تا آخر بطور روان حفظ گردد.
4- تعداد سطرهاي هر زلال ، از 5 كمتر و از 11 بيشتر نباشد.
5- سطرها زير هم نوشته شوند.
6- سطرهاي متقارن ، از لحاظ طول وزن عروض يا تعداد هجا و
تعداد ضرباهنگ باهم مساوي باشند .
(توجه:تعداد ضرب بين سطرها در همه ي زلالهاي عروضي فقط 2 است )

الف- زلال عروضي قافيه دار

در اين نوع ، زلال سوار بر آهنگ و ريتم روان عروضي است .
قانون زلال عروضي قافيه دار:
1- تعداد سطر هر زلال 5 الي 11
2- طول وزن سطرهاي اول و آخر حداكثر تا 5 ضرباهنگ
3- تفاوت طول وزن بين دو سطر مساوي با 2 ضرباهنگ
4- طول وزن يا آهنگ سطرهاي متقارن باهم مساوي
5- دو سطر اول و آخر زلال هم قافيه و بقيّه ي سطور يك در ميان داراي قافيه ( مي تواند سطور اول و آخر در شعر قافيه داري كه داراي رديف هم هست، فقط رديف بشود، مثل زلال شماره ي 3 )
توجّه : ضرباهنگ هاي ناقص ( در هوا مانده ) به شمارش نمي آيند . به عبارتي ، ترتيب موسيقييائي در نيم هجاي اضافه در برخي شعرها كه اتفاق مي افتد ، رعايت مي گردد ، امّا به نوشتار نمي آيد ، مثال :
ضرباهنگ مساوي با سه و نيم ، سه نوشته مي شود .

به نمونه هاي زير توجّه فرماييد :

زلال شماره ي ( 1 )

به نام خدا
خداوند شاه و گدا
عزيزي كه جان مرا خلق كرد.
توكّل دريـن ابـتـدا
بدان مقتدا

بررسي شعر بالا :
ض = ضرباهنگ
( قبل از هرچيز وزن و آهنگ سطر مادر را بدست مي آوريم تا ببينيم آيا سطرهاي متقارن از لحاظ موسيقييائي از مادر تبعيّت كرده اند يا نه ؟! و بدين ترتيب شروع به شمارش تعداد ضرباهنگ در ريتم به تبعيّت از مادر مي كنيم . )

2- به نام خدا = 4 ض
1- خداوند شاه و گدا = 6 ض
+- عزيزي كه جان مرا خلق كرد. = 8 ض
1- توكّل دريـن ابـتـدا = 6 ض
2- بدان مقتدا = 4 ض

نوع ساختار نظم شعر : عروضي
فرم ضرباهنگ = ( 4-6-8-6-4 )
تعداد ضرباهنگ بين سطرها = 2
تعداد كل سطرها = 5

+= سطر مادر =
عزيزي كه جان مرا خلق كرد.
داراي 8 ضرباهنگ
فعولُن فعولُن فعولُن فَــعُــل

1و1= سطرهاي قرينه =
خداوند شاه و گدا
توكّل دريـن ابـتـدا
هركدام داراي 6 ضرباهنگ با وزن موسيقيايي برابر
فعولُن فعولُن فَــعُــل

2و2= سطرهاي قرينه =
به نام خدا
بدان مقتدا
هر كدام داراي 4 ضرباهنگ با وزن موسيقيايي برابر
فعولُن فَــعُــل

نتيجه : شعر فوق طبق قانون كلّي « زلال » از نوع شعرهاي زلال عروضي قافيه دار محسوب مي شود.

زلال شماره ي ( 2 )

بهار را بنگر!
وَ چشم ناز يار را بنگر!
فداي آن لب شيرين پر ز آب عسل
تو گرمي كنار را بنگر!
خمار را بنگر!

بررسي شعر بالا :
ض = ضرباهنگ

2- بهار را بنگر!=3ض
1- وَ چشم ناز يار را بنگر!= 5ض
+- فداي آن لب شيرين پر ز آب عسل= 7ض
1- تو گرمي كنار را بنگر!= 5ض
2- خمار را بنگر!= 3ض

نوع ساختار نظم شعر : عروضي
فرم ضرباهنگ = ( 3-5-7-5-3)
تعداد ضرباهنگ بين سطرها = 2
تعداد كل سطرها = 5

+= سطر مادر = فداي آن لب شيرين پر ز آب عسل
داراي 7 ضرباهنگ
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات

1و1= سطرهاي قرينه =
وَ چشم ناز يار را بنگر!
تو گرمي كنار را بنگر!
هركدام داراي 5 ضرباهنگ با وزن موسيقيايي برابر
مفاعلن مفاعلن فعلات

2و2= سطرهاي قرينه =
بهار را بنگر!
خمار را بنگر!
هر كدام داراي 3 ضرباهنگ با وزن موسيقيايي برابر
مفاعلن فعلات

نتيجه : شعر فوق طبق قانون كلّي « زلال » از نوع شعرهاي زلال عروضي قافيه دار محسوب مي شود

به نمونه ديگر توجّه فرماييد:

زلال شماره ي ( 3 )

به تو گفتم برو!
تأخير مكن صبحدم برو!
اين شب دوباره جان مرا مي درد وَ تو
خوشدل مباش بر دوسه لب بوسه هاي پر ز غم برو!
ديدم كسي زپشت صدا ميكند تورا و تو هي پرسه مي زني!
انگار عـاشقي به مـن ، اگـر آماده اي سپرم بر تو تمام دلم برو!
باري بـرو براي جهاني اميــر باش بــرو اي شكستــه دل
خود را اسير درد مكن پاي هـزاران عـدم بـــرو!
دريا براي شعله نمي نازد عار كن!
اينبار نجوش هيچدم برو!
برو! محكم برو!

بررسي شعر بالا :
ض = ضرباهنگ

5- به تو گفتم برو!=4ض
4- تأخير مكن صبحدم برو!=6ض
3- اين شب دوباره جان مرا مي دَرد وَ تو=8ض
2- خوشدل مباش بر دوسه لب بوسه هاي پر ز غم برو!=10ض
1- ديدم كسي زپشت صدا ميزند تورا و تو هي پرسه مي زني=12ض
+- انگار عـاشقي به مـن،اگـر آماده اي سپرم بر تو تمام دلم برو!=14ض
1- باري بـرو براي جهاني اميــر باش بــرو اي شكستــه دل=12ض
2- خود را اسير درد مكن پاي هـزاران عـدم بـــرو!=10ض
3- دريا براي شعله نمي نازد عار كن!=8ض
4- اينبار نجوش هيچدم برو!=6ض
5- برو! محكم برو!=4ض

نوع ساختار نظم شعر : عروضي
فرم ضرباهنگ = ( 4-6-8-10-12-14-12-10-8-6-4 )
تعداد ضرباهنگ بين سطرها = 2
تعداد كل سطرها = 11

+= سطر مادر =
انگار عـاشقي به مـن،اگـر آماده اي سپرم بر تو تمام دلم برو!
داراي 14 ضرباهنگ

1و1= سطرهاي قرينه =
ديدم كسي زپشت صدا ميزند تورا و تو هي پرسه مي زني
باري بـرو براي جهاني اميــر باش بــرو اي شكستــه دل
هركدام داراي 12 ضرباهنگ با وزن موسيقيايي برابر

2و2= سطرهاي قرينه =
خوشدل مباش بر دوسه لب بوسه هاي پر ز غم برو!
خود را اسير درد مكن پاي هـزاران عـدم بـــرو!
هر كدام داراي 10 ضرباهنگ با وزن موسيقيايي برابر

3و3= سطرهاي قرينه =
اين شب دوباره جان مرا مي درد وَ تو
دريا براي شعله نمي نازد عار كن!
هركدام داراي 8 ضرباهنگ با وزن موسيقيائي برابر

4و4= سطرهاي قرينه =
تأخير مكن صبحدم برو!
اينبار نجوش هيچدم برو!
هركدام داراي 6 ضرباهنگ با وزن موسيقيائي برابر

5و5 = سطرهاي قرينه =
به تو گفتم برو!
برو! محكم برو!
هركدام داراي 4 ضرباهنگ با وزن موسيقيائي برابر

نتيجه : شعر فوق طبق قانون كلّي « زلال » از نوع شعرهاي زلال عروضي قافيه دار محسوب مي شود.

به نمونه ي ديگر توجّه فرماييد :

زلال شماره ي ( 4 )

عشــق را
مي پرستـم عشق را
قطره اي وحشت نـدارم از بُتان
بر دل ديوانه با يك بوسه بستم عشق را
بـاز آتش مي زنم بـر خويشتن در عالم ديـوانـگي
باز از بند منيّت هاي بي معناي سر در گم گسستم عشق را
عقل مغـرور آسمانم را غبـار آميـز نتوانست كرد
ناگهان تسليم شد چون ديد مستم عشق را
نام عشقم عشق خواهد مانـد
بـاز هستم عشق را
عشــق را

بررسي شعر فوق :

5- عشــق را=2ض
4- مي پرستـم عشق را= 4ض
3- قطره اي وحشت نـدارم از بتان= 6ض
2- بر دل ديوانه با يك بوسه بستم عشق را= 8ض
1- بـاز آتش مي زنم بـر خويشتن در عالم ديـوانـگي=10ض
+- باز از بند منيّت هاي بي معناي سر در گم گسستم عشق را=12ض
1- عقل مغـرور آسمانم را غبـار آميـز نتوانست كرد= 10ض
2- ناگهان تسليم شد چون ديد مستم عشق را= 8ض
3- نام عشقم عشق خواهد مانـد= 6ض
4- بـاز هستم عشق را= 4ض
5- عشــق را= 2ض

نوع ساختار نظم شعر : عروضي
فرم ضرباهنگ = ( 2-4-6-8-10-12-10-8-6-4-2 )
تعداد ضرباهنگ بين سطرها = 2
تعداد كل سطرها = 11

+= سطر مادر =
باز از بند منيّت هاي بي معناي سر در گم گسستم عشق را
داراي 12 ضرباهنگ

1و1= سطرهاي قرينه =
بـاز آتش مي زنم بـر خويشتن در عالم ديـوانـگي
عقل مغـرور آسمانم را غبـار آميـز نتوانست كرد
هركدام داراي 10 ضرباهنگ با وزن موسيقيايي برابر

2و2= سطرهاي قرينه =
بر دل ديوانه با يك بوسه بستم عشق را
ناگهان تسليم شد چون ديد مستم عشق را
هر كدام داراي 8 ضرباهنگ با وزن موسيقيايي برابر

3و3= سطرهاي قرينه =
قطره اي وحشت نـدارم از بتان
نام عشقم عشق خواهد مانـْدْ
هركدام داراي 6 ضرباهنگ با وزن موسيقيائي برابر

4و4= سطرهاي قرينه =
مي پرستـم عشق را
بـاز هستم عشق را
هركدام داراي 4 ضرباهنگ با وزن موسيقيائي برابر

5و5 = سطرهاي قرينه =
عشــق را
عشــق را
هركدام داراي 2 ضرباهنگ با وزن موسيقيائي برابر
نتيجه : شعر فوق طبق قانون كلّي « زلال » از نوع شعرهاي زلال عروضي قافيه دار محسوب مي شود.

زلال شماره ي ( 5 )

چشمت هنوز
مـانـنـد آفتـاب روز
رود عطش روانده به لب هاي آب
اي واي و داد ازين حرارت مابين اين دو سوز
اشكم فغان نمود وَ گشتم كباب
باشد به داغ جان فروز
عشقم بـروز

بررسي شعر فوق :

3- چشمت هنوز = 3ض
2- مـانـنـد آفتـاب روز = 5ض
1- رود عطش روانده به لب هاي آب = 7ض
+- اي واي و داد ازين حرارت مابين اين دو سوز = 9ض
1- اشكم فغان نمود وَ گشتم كباب = 7ض
2- باشد به داغ جان فروز = 5ض
3- عشقم بـروز = 3ض

نوع ساختار نظم شعر : عروضي
فرم ضرباهنگ = ( 3-5-7-9-7-5-3 )
تعداد ضرباهنگ بين سطرها = 2
(توجه:تعداد ضرب بين سطرها در همه ي زلالهاي عروضي فقط 2 است )
تعداد كل سطرها = 7

+= سطر مادر =
اي واي و داد ازين حرارت مابين اين دو سوز
داراي 9 ضرباهنگ

1و1= سطرهاي قرينه =
رود عطش روانده به لب هاي آب
اشكم فغان نمود وَ گشتم كباب
هركدام داراي 7 ضرباهنگ با وزن موسيقيايي برابر

2و2= سطرهاي قرينه =
مـانـنـد آفتـاب روز
باشد به داغ جان فروز
هر كدام داراي 5 ضرباهنگ با وزن موسيقيايي برابر

3و3= سطرهاي قرينه =
چشمت هنوز
عشقم بـروز
هر كدام داراي 3 ضرباهنگ با وزن موسيقيايي برابر
نتيجه : شعر فوق طبق قانون كلّي « زلال » از نوع شعرهاي زلال عروضي قافيه دار محسوب مي شود.

ب- زلال عروضي بدون قافيه

اين نوع زلال ، چنانچه از اسمش پيداست ، داراي ريتم و آهنگ روان عروضي بوده ولي در قيد قافيه نمي ماند.
به نمونه ي زير توجّه فرماييد :

زلال شماره ي ( 6 )

يك نفر آنجا
داخل پارك پر از ماتم
در كنار شمعداني ها براي خود
نور مي گردد وَ باران محبّت زندگاني را
آُف برين مهري كه من دارم تو داري !
لا به لاي آرزوهايي
اُف برين باور

تشريح و بررسي شعر فوق :
ض = ضرباهنگ

3- يك نفر آنجا (3ض)
2- داخل پارك پر از ماتم (5ض)
1- در كنار شمعداني ها براي خود (7ض)
+- نور مي گردد وَ باران محبّت زندگاني را (9ض)
1- آُف برين مهري كه من دارم تو داري! (7ض)
2- لا به لاي آرزوهايي (5ض)
3- اُف برين باور (3ض)

نوع ساختار نظم شعر : عروضي
فرم ضرباهنگ ( 3 – 5 – 7 – 9 – 7 – 5 – 3 - )
تعداد ضرباهنگ بين دو سطر = 2
(توجه:تعداد ضرب بين سطرها در همه ي زلالهاي عروضي فقط 2 است )
+= سطر مادر = نور مي گردد وَ باران محبّت زندگاني را (9ض)

1و1= سطرهاي قرينه:
در كنار شمعداني ها براي خود (7ض)
آُف برين مهري كه من دارم تو داري! (7ض)
داراي آهنگ يكسان

2و2 = سطرهاي قرينه:
داخل پارك پر از ماتم (5ض)
لا به لاي آرزوهايي (5ض)
داراي آهنگ يكسان

3و3 = سطرهاي قرينه :
يك نفر آنجا (3ض)
اُف برين باور (3ض)
داراي آهنگ يكسان

طبق قانون كلّي زلال ، شعر فوق زلال و از نوع عروضي بدون قافيه است.
نكته ي قابل توجّه : گاهي اوقات در بعضي زلال ، ضربي كه در هوا مي ماند به شمارش نمي آيد . به عبارتي ، نيم هجاي اضافي در ترتيب موسيقيائي شعر رعايت مي گردد امّا نوشته نمي شود .

و نمونه اي ديگر :

زلال شماره ي ( 7 )

يـك نفـر آنـجا
زيـر گلهاي اقاقي ها
نوحه مي خواند براي سالگرد خود
عاشقي از خنده هايش بوي شبنم را نمي گيرد
آه- از اين حال تنهائي و بد بختي
درد پشت درد مي رويد
عشق مي ميرد

تشريح و بررسي شعر فوق :
ض = ضرباهنگ

3- يـك نفـر آنـجا (3ض)
2- زيـر گلهاي اقاقي ها (5ض)
1- نوحه مي خواند براي سالگرد خود (7ض)
+- عاشقي از خنده هايش بوي شبنم را نمي گيرد (9ض)
1- آه- از اين حال تنهائي و بد بختي (7ض)
2- درد پشت درد مي رويد (5ض)
3- عشق مي ميرد (3ض)

نوع ساختار نظم شعر : عروضي
فرم ضرباهنگ ( 3 – 5 – 7 – 9 – 7 – 5 – 3 - )
تعداد ضرباهنگ بين دو سطر = 2
+= سطر مادر = عاشقي از خنده هايش بوي شبنم را نمي گيرد(9ض)

1و1= سطرهاي قرينه:
نوحه مي خوانَد براي سالگرد خود (7ض)
آه – از اين حال تنهائي و بدبختي (7ض)
داراي آهنگ يكسان

2و2 = سطرهاي قرينه:
زير گلهاي اقاقي ها (5ض)
درد پشت درد مي رويد (5ض)
داراي آهنگ يكسان

3و3 = سطرهاي قرينه :
يك نفر آنجا (3ض)
عشق مي ميرد (3ض)
داراي آهنگ يكسان
نتيجه : طبق قانون كلّي زلال ، شعر فوق زلال و از نوع عروضي بدون قافيه است.

ویرایش توسط GolBarg : 06-05-2010 در ساعت 12:22 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 01-31-2010
dada6 dada6 آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
نوشته ها: 88
سپاسها: : 1

12 سپاس در 11 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نمونه ديگر:
شعر زير را تشريح و بررسي فرماييد :

زلال شماره ي ( 8 )

اي عشق
پر كن تو مرا اينك
در اوج تمنّـائـي و شـوري
بنشان به لب چشم عطش بر دوسه بوسه
چـندي مگـر آسايـم ازين غـربت رنـج آور و تـاريـك
اي عشق تو اي در همه جا چشمه ي جاري
در قلّه ي چشمان مثلّث
مافوق پلنگم من
بـر تـاب !

تشريح و بررسي شعر فوق :
4- اي عشق (2ض)
3- پر كن تو مرا اينك(4ض)
2- در اوج تمنّـائـي و شـوري(6ض)
1- بنشان به لب چشم عطش بر دوسه بوسه(8ض)
+ چـندي مگـر آسايـم ازين غـربت رنـج آور و تـاريـك(10ض)
1- اي عشق تو اي در همه جا چشمه ي جاري(8ض)
2- در قلّه ي چشمان مثلّث(6ض)
3- مافوق پلنگم من(4ض)
4- بـر تـاب !(2ض)

نوع ساختار نظم شعر : عروضي
فرم ضرباهنگ : ( 2-4-6-8-10-8-6-4-2)
تعداد ضرباهنگ بين دو سطر = 2
+- سطر مادر :چـندي مگر آسايم ازين غـربت رنـج آور وتـاريـك
داراي 10 ضرباهنگ
سطرهاي قرينه ي 1 :
1- بنشان به لب چشم عطش بر دوسه بوسه(8ض)
1- اي عشق، تو اي در همه جا چشمه ي جاري(8ض)
هر كدام داراي 8 ضرباهنگ با وزن موسيقيائي برابر

سطرهاي قرينه ي 2 :
2- در اوج تمنّـائـي و شـوري(6ض)
2- در قلّه ي چشمان مثلّث(6ض)
هر كدام داراي 6 ضرباهنگ با وزن موسيقيائي برابر

سطرهاي قرينه ي 3 :
3- پر كن تو مرا اينك(4ض)
3- مافوق پلنگم من(4ض)
هر كدام داراي 4 ضرباهنگ با وزن موسيقيائي برابر

سطرهاي قرينه ي 4 :
4- اي عشق (2ض)
4- بـر تـاب !(2ض)
هر كدام داراي 2 ضرباهنگ با وزن موسيقيائي برابر
نتیجه : شعر فوق طبق قانون كلّي « زلال » از نوع عروضي بدون قافيه است .




ج- زلال آزاد
زلال آزاد مقيّد به رديف و قافيه و اوزان عروضي نيست و در اين نوع از زلال ، بيشتر روي تصوير و تخيّل و كوتاه و محكم گويي و روي آرايه هاي نادره ، تمركز حواس مي شود . و گاهي هم مي بينيد كه سادگي موضوع بخاطر اهميت پيام ارجحتر از به كار بردن ساير افاده هاي ادبي است.
توجّه فرماييد كه زلال آزاد ، از قانون كلّي خارج نمي شود . آزادي اين ، فقط از قيد اوزان عروضي و رديف قافيه مي باشد . در اين شعر طبق قانون كلي زلال ، فاصله ي بين سطرها با شمارش هجاها مراعات مي گردد.
قانون زلال آزاد:
1- سطر اول و آخر هر كدام داراي حداكثر شش عدد هجا باشد.
2- تعداد هجاي بين دو سطر ( تفاوت پلّه اي بين دو سطر همجوار از هم ) حداكثر تا شش عدد بوده و با يك مقدار تفاوت بطور پله اي نزول و صعود داشته باشد. ( تبصره : در زلال آزاد ، معمولاً اختلاف بين سطور با يك هجا را تا حدّي كه شكل قالب را به هم نزند ، ناديده مي گيرند.)
3- ريتم ساده ي هجايي از ابتدا تا آخر بطور يكسان حفظ گردد.
4- تعداد سطرها از 5 كمتر و از 11 بيشتر نباشد.
5- سطرها زير هم نوشته شوند.
6- سطرهاي قرينه يا متقارن ، از لحاظ طول وزن و تعداد هجا و تعداد ضرباهنگ باهم مساوي باشند .
زلال شماره ي ( 9 )
فـردا
در اين مكان
به روي پوست من
نـا مسلمان نـويـسنـد
با خون عشقي كه از تو دارم ،
و مـرا به جـاي كفـر
بــه دار كشنـد
نمـي دانـد
كسي

تشريح و بررسي شعر فوق :
هـ = هجا = رِيتم = گام
اگر در بررسي ، ريتم يا وزن سطر اوّل برايمان معلوم باشد و يا آهنگ موسيقييائي سطر مادر كشف شود ، تعداد ضرباهنگ يا هجا ها ، آسانتر و درست بدست مي آيد. مثلاً وزن سطر اوّل در اين شعر معادل مي شود با : يَفْـعَل = يَــفْ + عَــلْ = 2 هـ
4-فـردا
= فر+دا= ( 2هـ )
3- در اين مكان
=در+اين+مك+ان= ( 4هـ )
2- به روي پوست من
=به+رو+يِ+پوس+تِ+من ( 6 هـ )
1- نـا مسلمان نـويـسنـد
= نا+مُــ+سَل+مان+نِ+ويـ+سَـنـْ+دْ ( 8 هـ )
+- با خون عشقي كه از تو دارم ،
= با+خو+نِ+عش+قي+كه+از+تو+دا+رَم ( 10 هـ )
1- و مـرا به جـاي كفـر
= و+م+را+به+جا+ي+كف+ر ( 8 هـ )
2- بــه دار كشنـد
= به+دا+ر+ك+شن+د ( 6 هـ )
3- نمـي دانـد
= ن+مي+دا+ند ( 4 هـ )
4- كسي
= ك+سي ( 2 هـ )

نوع ساختار نظم شعر : هجايي
فرم هجا = ( 2 – 4 – 6 – 8 – 10 – 8 – 6- 4- 2 )
تعداد هجاي بين دو سطر = 2
تعداد كلّ سطرها = 5
+= سطر مادر = داراي 13 هجا
1و1= سطرهاي قرينه ( هركدام داراي 9 هجا و برابر )
2و2= سطرهاي قرينه ( هر كدام داراي 5 هجا و برابر )
نتيجه : شعر فوق با توجّه به بررسي هاي به عمل آمده و با توجه به قانون زلال ، شعر زلال آزاد است .

نمونه اي ديگر از زلال آزاد :
زلال شماره ي ( 10 )
در اين زمانه
خدا را ديدن مشكل است
مي خواهم پري گيرم از جنس ماوراء
و خـــودم را جـــدا بكنـم
از هر بهانه
بررسي شعر فوق :
هـ = هجا

2- در اين زمانه = 5 هـ
1- خدا را ديدن مشكل است = 9 هـ
+- مي خواهم پري گيرم از جنس ماوراء = 13 هـ
1- و خـــودم را جـــدا بكنـم = 9 هـ
2- از هر بهانه = 5 هـ

نوع ساختار نظم شعر : هجايي
فرم هجا = ( 5-9-13-9-5 )
تعداد هجاي بين سطرها = 4
تعداد كل سطرها= 5
+ = سطر مادر داراي 13 هجا
1و1= سطرهاي قرينه= هر كدام داراي 9 هجا و برابر
2و2= سطرهاي قرينه= هر كدام داراي 5 هجا و برابر
نتيجه : شعر بالا طبق قانون كلّي زلال از نوع شعرهاي زلال آزاد محسوب مي شود .


د- زلال پيوسته
داراي دو يا بيشتر ، شعر زلال ، در يك موضوع و مضمون و همسان از لحاظ وزن و تعداد سطور و تقارنها .
زلال پيوسته خود داراي دو نوع ( عروضي و آزاد ) مي باشد .
و زلال عروضي نيز به دو نوع ( عروضي قافيه دار و عروضي بدون قافيه ) تقسيم مي گردد :
قانون زلال پيوسته ي عروضي قافيه دار:
1= تعداد سطر هر زلال 5 الي 11
2= طول وزن سطرهاي اول و آخر حداكثر تا 5 ضرباهنگ
3= تفاوت طول وزن بين دو سطر مساوي با 2 ضرباهنگ
4= طول وزن يا آهنگ سطرهاي متقارن باهم مساوي
5= دو سطر اول و آخر هر زلال هم قافيه و بقيّه ي سطور يك در ميان داراي قافيه ( مي تواند سطور اول و آخر در
شعر قافيه داري كه داراي رديف هم هست، فقط رديف بشود. )
6= تعداد سطور زلال ها باهم مساوي
7= طول وزن يا آهنگ سطرهاي مادر باهم مساوي

نمونه اي از زلال پيوسته ي عروضي قافيه دار :

زلال شماره ي ( 11 )

زلال بگو!
ازان مي حلال بگو!
بگو ز وصـل منوّر بـه زيـر پرتو عشق
شبيه چشمه روان شو وَ حرف را در اوج حال بگو!
بگو ز عاشقي از شور و مهرباني و گرمي ، بگو ز خلوت ماه
وَ از قرابت جــاري وَ حكمت و ره كمال بگو!
نه اينكه بركه ي خاموش و بي رمق بشوي!
نه اينكه مثل لال بگو ،
زلال بـگــو!
*
زلال بخوان!
خوش آبتر در عاطفه مان
برايم حال بده از فنون عشوه گري
بيا دو بوسه جلوتر وَ چند چشم معطّر چو آب روان
بخوان به وزن زلال و بزن به ريتم زلال و بنـوش باز مرا
كسي نشسته شبيه تو در اريكه ي قلبم بدون زبان
تكان بده دل بشكسته را كمر به كمر
و راز اين حكايت جان
بگير عيان
*
صداي مرا
بنوش هاي هاي مرا
ببين چقدر به ياد تو زنده تر شده ام
من از تبار جنونم شنو به گوش دو چشمت نداي مرا
بيـا كه رقص من از دامن نگاه تو اينك چـو آب مي ريـزد
نموده اي به خودت پر عجيب اي گل خوشبوي!جاي مرا
و من بجز تو كسي را رها نمي بينم
بگير دردهاي مرا
وَ هاي مرا

يك نمونه ي ديگر از زلال عروضي پيوسته ي قافيه دار :

زلال شماره ي ( 12 )
عاشق شدم تو را
آخــر چــرا مــرا اي آشنـا
در اين سراي دلهره باور نمي كني؟!
داني كشيده ام ز جدايي من بي خواب و خور چه ها ؟!
ديوانه گشته ام ز غم هجر بي حساب
باري نباشد ا ين چنين روا
غمگين كني مرا
*
بي تو نمي شود
اوقات را دلم بسر كند
يـا در ميـان پنجه ي آتـشْ بيــاري ات
چون اژدها تحمّل سوزش به جانفشاني ام دهـد
اي نيزه هاي دور دو چشمت نشان مرا
بي رحمي ات فزون شد از عدد
زخمم برين سند
*
بس بي ثمر شدم
گويا هدف به بد نظر شدم
با اينكه زير پاست زمين با تمامي اش
انگار من به ناز تو در حـاشيه زير و زبَـر شدم
اي ماه من بتاب كه جاني نمانده است
در كوي عشق در به در شدم
پر دردسر شدم
*
فـريـاد از آتشت
كُشتي مرا تو داد از آتشت
اي واي ازان اداي پر از عشوه هاي شور
كس را نديده ام كه بـه يادت شود آزاد از آتشت
شيرين نگشت بر سر هجران در عالمي
آن تلخي فرهاد از آتشت
اي داد از آتشت

تشريح و بررسي شعر فوق:
ض= ضرباهنگ

3- عاشق شدم تو را = 4 ض
2- آخــر چــرا مــرا اي آشنـا = 6 ض
1- در اين سراي دلهره باور نمي كني؟! = 8 ض
+- داني كشيده ام ز جدايي من بي خواب و خور چه ها ؟! = 10 ض
1- ديوانه گشته ام ز غم هجر بي حساب = 8 ض
2- باري نباشد اين چنين روا = 6 ض
3- غمگين كني مرا = 4 ض
*
3- بي تو نمي شود = 4ض
2- اوقات را دلم بسر كند = 6ض
1- يا در ميان پنجه ي آتش بياري ات = 8ض
+- چون اژدها تحمّل سوزش به جانفشاني ام دهد = 10 ض
1- اي نيزه هاي دور دو چشمت نشان مرا = 8 ض
2- بي رحمي ات فزون شد از عدد = 6 ض
3- زخمم برين سند = 4 ض
*
3- بس بي ثمر شدم = 4 ض
2- گويا هدف به بد نظر شدم = 6 ض
1- با اينكه زير پاست زمين با تمامي اش = 8 ض
+- انگار من به ناز تو در حاشيه زير و زبر شدم = 10 ض
1- اي ماه من بتاب كه جاني نمانده است = 8 ض
2- در كوي عشق در به در شدم = 6 ض
3- پر دردسر شدم = 4 ض
*
3- فرياد از آتشت = 4 ض
2- كُشتي مرا تو داد از آتشت = 6 ض
1- اي واي ازان اداي پر از عشوه هاي شور = 8 ض
+- كس را نديده ام كه به يادت شود آزاد از آتشت = 10 ض
1- شيرين نگشت بر سر هجران در عالمي = 8 ض
2- آن تلخي فرهاد از آتشت = 6 ض
3- اي داد از آتشت = 4 ض

نوع ساختار نظم شعر : عروضي
فرم ضرباهنگ ( 4-6-8-10-8-6-4 )
تعداد ضرباهنگ بين دو سطر = 2
تعداد سطور هر زلال = 7
+= سطور مادر:
داني كشيده ام ز جدايي من بي خواب و خور چه ها ؟! = 10 ض
چون اژدها تحمّل سوزش به جانفشاني ام دهد = 10 ض
انگار من به ناز تو در حاشيه زير و زبر شدم = 10 ض
كس را نديده ام كه به يادت شود آزاد از آتشت = 10 ض
هرچهار سطر متقارن مادر ، با همديگر در يك طول وزن و آهنگ قرار دارند
سطرهاي قرينه : ( 1 )
در اين سراي دلهره باور نمي كني؟! = 8 ض
ديوانه گشته ام ز غم هجر بي حساب = 8 ض
يا در ميان پنجه ي آتش بياري ات = 8ض
اي نيزه هاي دور دو چشمت نشان مرا = 8 ض
با اينكه زير پاست زمين با تمامي اش = 8 ض
اي ماه من بتاب كه جاني نمانده است = 8 ض
اي واي ازان اداي پر از عشوه هاي شور = 8 ض
شيرين نگشت بر سر هجران در عالمي = 8 ض
هر هشت سطر متقارن با همديگر داراي طول وزن و آهنگ يكسان هستند .
سطرهاي قرينه: ( 2 )
آخــر چــرا مــرا اي آشنـا = 6 ض
باري نباشد اين چنين روا = 6 ض
اوقات را دلم بسر كند = 6ض
بي رحمي ات فزون شد از عدد = 6 ض
گويا هدف به بد نظر شدم = 6 ض
در كوي عشق در به در شدم = 6 ض
كُشتي مرا تو داد از آتشت = 6 ض
آن تلخي فرهاد از آتشت = 6 ض
هر هشت سطر متقارن با همديگر داراي طول وزن و آهنگ و ضرباهنگ موسيقييائي يكسان هستند .
سطرهاي قرينه: ( 3 )
عاشق شدم تو را = 4 ض
غمگين كني مرا = 4 ض
بي تو نمي شود = 4ض
زخمم برين سند = 4 ض
بس بي ثمر شدم = 4 ض
پر دردسر شدم = 4 ض
فرياد از آتشت = 4 ض
اي داد از آتشت = 4 ض
هر هشت سطر متقارن با همديگر داراي طول وزن و آهنگ و ضرباهنگ موسيقييائي يكسان هستند .
نتيجه : طبق قانون زلال ، شعر فوق زلال و از نوع عروضي پيوسته ي قافيه دار مي باشد .
یک نمونه ي ديگر :

زلال شماره ي ( 13 )

فرياد ازين زمان
فرياد ازين زمان پر فغان
ديدي كسي درون من آهي كشيد و رفت؟!
غرق است باز كشتي مردم به زيـر موج ناگهـان
بر زير پلك من بنويس : اي غريب! ايست !
اين غم نمي شود دگر نهان
رازت بگو عيان
*
آخر بگو كه باز
بر دل نيامدست چاره ساز
تنهائي ام مبارك اهل زمين مباد
آخر بگو كه خسته ام از زاهدان پر ز جهل و آز
آيا نمي شود به من از پشت ننگرند؟!
باري بگو به مدّعـي راز
بشكست سرو ناز

بررسي شعر فوق:

3- فرياد ازين زمان=4ض
2- فرياد ازين زمان پر فغان=6ض
1- ديدي كسي درون من آهي كشيد و رفت؟!=8ض
+- غرق است باز كشتي مردم به زيـر موج ناگهـان=10ض
1- بر زير پلك من بنويس : اي غريب! ايست !=8ض
2- اين غم نمي شود دگر نهان=6ض
3- رازت بگو عيان=4ض
*
3- آخر بگو كه باز=4ض
2- بر دل نيامدست چاره ساز=6ض
1- تنهائي ام مبارك اهل زمين مباد=8ض
+- آخر بگو كه خسته ام از زاهدان پر ز جهل و آز=10ض
1- آيا نمي شود به من از پشت ننگرند؟!=8ض
2- باري بگو به مدّعي راز=6ض
3- بشكست سرو ناز=4ض

نوع ساختار نظم شعر : عروضي
فرم ضرباهنگ ( 4-6-8-10-8-6-4 )
تعداد ضرباهنگ بين دو سطر = 2
تعداد سطور هر زلال = 7

+= سطور مادر:
غرق است باز كشتي مردم به زيـر موج ناگهـان=10ض
آخر بگو كه خسته ام از زاهدان پر ز جهل و آز=10ض
هر دو سطر متقارن مادر با همديگر در يك طول وزن و آهنگ و ضرباهنگ موسيقييائي يكسان قرار دارند.


سطرهاي قرينه ي ( 1 ) =
ديدي كسي درون من آهي كشيد و رفت؟!=8ض
بر زير پلك من بنويس : اي غريب! ايست !=8ض
تنهائي ام مبارك اهل زمين مباد=8ض
آيا نمي شود به من از پشت ننگرند؟!=8ض
هر چهار سطر متقارن با همديگر داراي طول وزن و آهنگ و ضرباهنگ موسيقييائي يكسان هستند .

سطرهاي قرينه ي ( 2 ) =
فرياد ازين زمان پر فغان=6ض
اين غم نمي شود دگر نهان=6ض
بر دل نيامدست چاره ساز=6ض
باري بگو به مدّعي راز=6ض
هر چهار سطر متقارن با همديگر داراي طول وزن و آهنگ و ضرباهنگ موسيقييائي يكسان هستند .

سطرهاي قرينه ي ( 3 ) =
فرياد ازين زمان=4ض
رازت بگو عيان=4ض
آخر بگو كه باز=4ض
بشكست سرو ناز=4ض
هر چهار سطر متقارن با همديگر داراي طول وزن و آهنگ و ضرباهنگ موسيقييائي يكسان هستند .
نتيجه : طبق قانون زلال ، شعر فوق زلال و از نوع عروضي پيوسته ي قافيه دار مي باشد .


تقديم دو زلال به زبان تركي :


زلال شماره ي ( 14 ) ( به زبان ترکی )

باهارا بـاخگيلا سن!
بو يئنيشده نيگارا باخگيـلا سن!
دوداقلاريندان آخان بال نه گؤر دؤنوب چاخيرا!
بو ايشده گل آخارا باخگيلا سن!
خومارا باخگيلا سن!

يوخاريداكي شعيرين آچيقلاماسي :

2- باهارا بـاخگيلا سن! ( 4 بارماق )
1- بو يئنيشده نيگارا باخگيـلا سن! ( 6 بارماق )
+- دوداقلاريندان آخان بال نه گؤر دؤنوب چاخيرا! ( 8 بارماق )
1- بو ايشده گل آخارا باخگيلا سن! ( 6 بارماق )
2- خومارا باخگيلا سن! ( 4 بارماق )

شعيرين آخيمي = عروضي
دينگيلتي دوزومو = ( 4-6-8-6-4 )
سطيرلرين آراسينداكي دينگيلتي نين سايي= 2 بارماق
بوتون سطيرلرين سايي = 5 دانا

+- آنا سطير=دوداقلاريندان آخان بال نه گؤر دؤنوب چاخيرا
دينگيلتيسي 8 بارماقدير
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات
1و1=بير اؤلچوده كي سطيرلر=
بو يئنيشده نيگارا باخگيـلا سن! ( 6 بارماق )
بو ايشده گل آخارا باخگيلا سن! ( 6 بارماق )
هر ايكي سينين ده هاواسي بير اولچوده دير
فعلاتن فعلاتن فعلات

2و2= بير اؤلچوده كي سطيرلر=
باهارا بـاخگيلا سن! ( 4 بارماق )
خومارا باخگيلا سن! ( 4 بارماق )
هر ايكي سينين ده هاواسي بير اولچوده دير
فعلاتن فعلات

سون سؤز : يوخاريداكي شعيره ، زلال قايداسينا باخاراق ،
بير قافيه لي عروضي زلال دئمك اولار

زلال شماره ي ( 15 ) ( به زبان ترکی )

ايسته يين بيل هاردا گزير
سئوگي دير كي قان تكي داماردا گزير
یانمیشام محبّتينه سنـدن اؤتـرو داي اؤلـورم
گؤردويون جانيمدي منيم شوقون ايله اؤلكه اؤلكه قاردا گزير
داي گليب هاوا باشيما ايستي ايستي دويغولاريم ماهورا بهانه دوغور
عشقدن كؤنول دوتوب اوْد نئيله ييم كي بير سه گاهلي تارداگزير
هئچ كس آختاريب دئمه سين پس دادا هاياندا قاليب
كئفله نيبدي كوچه ده بازاردا گزير
بيـر گـؤزو خـوماردا گــزير

دوّم بهمن ماه سال 1388 هجري شمسي ، اوّلين روز تولّد شعر « زلال » و تحويل آن با تمام تشريحات و
قوانينش بر جهان ادبيّات مبارك باد. من شخصاً از زلال عروضي قافيه دار ( از نوع تكي يا پيوسته ) خيلي
خوشم مي آيد و برايم شيرين است . لذا بيشتر در اين راستا فعاليّت خواهم كرد.
خسته نباشيد !

زلال در بطن ايران نطفه بست و در آغوش ادبيات ايران تولد يافت .

ویرایش توسط GolBarg : 06-05-2010 در ساعت 12:23 PM
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 01-31-2010
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اقای محترم این بار چندم شما است که این تاپیک را تکرار میکنید.
من حدود 7 و 8 تا تاپیک تبریک شما را پاک کردم.
خواهشا رعایت کنید
__________________

پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 04-21-2010
dada6 dada6 آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
نوشته ها: 88
سپاسها: : 1

12 سپاس در 11 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید نمونه ای از شعرهای سبک زلال در قالب زلال

نمونه ای از شعرهای سبک زلال :






التماس عشق



( زلال عروضی پیوسته قافیه دار )












عشق را تکان دادی


بر دل مرده ام تو جان دادی !


باز پیوند خورد چشمهای خیره به هم


یعنی آتش به تشنگان دادی


ناز را نشان دادی !


*


آی نگارم، آهسته


گشته ام سخت بر تو وابسته


جان من سوختی به زیر خرمن تبت آه


عاشق خویش را نکن خسته


رو به حال پیوسته













شاعر : ابوالفضل عظیمی بلوردی ( دادا )






پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 05-05-2010
dada6 dada6 آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
نوشته ها: 88
سپاسها: : 1

12 سپاس در 11 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید یک زلال ماندگار از مهندس ابوالفضل عظیمی بیلوردی (دادا)



گنج رنج

( زلال عروضی قافیه دار )



درآ ز کُنج قفس

تمام کن برای خویش هوس

دگـر بـه خاطـر دنیـا نمیـر ، عـاقل بـاش!

مکن خطا که نشیند به روی زخم سوزدار مگس

تـو اقتـدار خودت را بـه هـر گدا مفروش!

مجویدت بجز خدای تـو کس

مکش به ناله نفس





شعر از : ابوالفضل دادا
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 06-05-2010
dada6 dada6 آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
نوشته ها: 88
سپاسها: : 1

12 سپاس در 11 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید زلال

کجائی ای سر عالم (زلال عروضی پیوسته)



شکستـه میروم اینبار
به خاک غم نشسته میروم اینبار
کجـائی ای کـه شبیه ارس ، اسیر توأم
ز خویش هم گسسته میروم اینبار
چو خسته میروم اینبار

منم کـه شور خدائی
به دل زدم در انتـهای جـدائی
مگر به تشنه ی خود باز آب و تاب دهی
درآ به خلوت پُر مهـر و صفائی
کجاست جز تو دوائی؟

کجائی ای سَر عالم
ای آشنای ماه انور عالم !
دگر فتاده ام از پا به دست جور فلک
نظر نما برین مکدّر عالم
تو ای توانگر عالم!







شعر از : مهندس ابوالفضل عظیمی بیلوردی ( دادا بلویردی )
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 06-05-2010
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


زلال هاي منتخب زیر تقدیم بر خدمتتان :

نمي شود ( زلال عروضي قافيه دار )

اينجا نمي شود
اينگونه درب وا نمي شود
بايد ز خاك هم قَــدَري زيرتر نشست
بـا آبـشار پـارك ريـا جان تو دريـا نمي شود
بايد ز دل گذشت و عميق و عميقتر
پُـر گشت وَ اِلاّ نمي شود
در وا نمي شود

فرياد ازين عمل ( زلال عروضي قافيه دار )

فـرياد ازيـن عمل
اين كه نموده اي تو باز حل
رشوه درون چائي زهد پر از ريا
در اعتقاد و باور مخلوق كـه آورده اي خلل
آيا نماز را به چه قيمت فروختي ؟!
حرمت نگاهدار بـر ملل
اي سست و مبتذل!

كم آي ولي ... ( زلال عروضي قافيه دار )

اي اشك امانم ده !
فرصت به فراسوي زمانم ده !
خاموش نكن شعله ي پنهان مرا باز
كم آي ولي داغتر از آتش و بس داغ به جانم ده !
در خرمن زخمم همه از ردّ تو بينم
پس قدرت سوزنده نشانم ده !
غسلي به روانم ده !

بنگر! ( زلال عروضي قافيه دار )

بهار را بنگر!
وَ چشم ناز يار را بنگر!
فداي آن لب شيرين پر ز آب عسل
تو گرمي كنار را بنگر!
خمار را بنگر!

محكم برو! ( زلال عروضي قافيه دار )

به تو گفتم برو!
تأخير مكن صبحدم برو!
اين شب دوباره جان مرا مي درد وَ تو
خوشدل مباش بر دوسه لب بوسه هاي پر ز غم برو!
ديدم كسي زپشت صدا ميكند تورا و تو هي پرسه مي زني!
انگار عـاشقي به مـن ، اگـر آماده اي سپرم بر تو تمام دلم برو!
باري بـرو براي جهاني اميــر باش بــرو اي شكستــه دل
خود را اسير درد مكن پاي هـزاران عـدم بـــرو!
دريا براي شعله نمي نازد عار كن!
اينبار نجوش هيچدم برو!
برو! محكم برو!

عشق را ( زلال عروضي قافيه دار )

عشــق را
مي پرستـم عشق را
قطره اي وحشت نـدارم از بتان
بر دل ديوانه با يك بوسه بستم عشق را
بـاز آتش مي زنم بـر خويشتن در عالم ديـوانـگي
باز از بند منيّت هاي بي معناي سر در گم گسستم عشق را
عقل مغـرور آسمانم را غبـار آميـز نتوانست كرد
ناگهان تسليم شد چون ديد مستم عشق را
نام عشقم عشق خواهد مانـد
بـاز هستم عشق را
عشــق را

اي واي ( زلال عروضي قافيه دار )

چشمت هنوز
مـانـنـد آفتـاب روز
رود عطش روانده به لب هاي آب
اي واي و داد ازين حرارت مابين اين دو سوز
اشكم فغان نمود وَ گشتم كباب
باشد به داغ جان فروز
عشقم بـروز

اُف برين باور ( زلال عروضي پيوسته ي بدون قافيه )

يك نفر آنجا
داخل پارك پر از ماتم
در كنار شمعداني ها براي خود
نور مي گردد وَ باران محبّت زندگاني را
آُف برين مهري كه من دارم تو داري !
لا به لاي آرزوهايي
اُف برين باور
*
يـك نفـر آنـجا
زيـر گلهاي اقاقي ها
نوحه مي خواند براي سالگرد خود
عاشقي از خنده هايش بوي شبنم را نمي گيرد
آه- از اين حال تنهائي و بد بختي
درد پشت درد مي رويد
عشق مي ميرد

برتاب ! ( زلال عروضي بدون قافيه )

اي عشق
پر كن تو مرا اينك
در اوج تمنّـائـي و شـوري
بنشان به لب ِ چشم عطش بر دوسه بوسه
چـندي مگـر آسايـم ازين غـربت رنـج آور و تـاريـك
اي عشق تو اي در همه جا چشمه ي جاري
در قلّه ي چشمان مثلّث
مافوق پلنگم من
بـر تـاب !

نمي داند كسي ( زلال آزاد )

فـردا
در اين مكان
به روي پوست من
نـا مسلمان نـويـسنـد
با خون عشقي كه از تو دارم ،
و مـرا به جـاي كفـر
بــه دار كشنـد
نمـي دانـد
كسي

تجزيه ( زلال آزاد )

در اين زمانه
خدا را ديدن مشكل است
مي خواهم پري گيرم از جنس ماوراء
و خـــودم را جـــدا بكنـم
از هر بهانه

آهاي! ( زلال آزاد پيوسته )

آرام شو!
اينجا قلب من است
ورود نا خالصي ها ممنوع
اينجا مكان تولّد عشقي است دريائي
محّبت در رگهايم مي جوشد
مي شناسي مرا تو ؟!
به كجا ؟!
*
با توأم !
دست بردار از من
سردم شده از نفس خشك تو
و چشمهات نرم نرمك بوي حسد مي دهد
مـتـنـفّـرم از بـــرف زودرس
آهاي! با تو هستم
دِ برو !

زلال بگو ! ( زلال عروضي پيوسته ي قافيه دار )

زلال بگو!
ازان مي حلال بگو!
بگو ز وصل منوّر به زير پرتو عشق
شبيه چشمه روان شو وَ حرف را در اوج حال بگو!
بگو ز عاشقي از شور و مهرباني و گرمي ، بگو ز خلوت ماه
وَ از قرابت جــاري وَ حكمت و ره كمال بگو!
نه اينكه بركه ي خاموش و بي رمق بشوي!
نه اينكه مثل لال بگو ،
زلال بـگــو!
*
زلال بخوان!
خوش آبتر در عاطفه مان
برايم حال بده از فنون عشوه گري
بيا دو بوسه جلوتر وَ چند چشم معطّر چو آب روان
بخوان به وزن زلال و بزن به ريتم زلال و بنـوش باز مرا
كسي نشسته شبيه تو در اريكه ي قلبم بدون زبان
تكان بده دل بشكسته را كمر به كمر
و راز اين حكايت جان
بگير عيان
*
صداي مرا
بنوش هاي هاي مرا
ببين چقدر به ياد تو زنده تر شده ام
من از تبار جنونم شنو به گوش دو چشمت نداي مرا
بيـا كه رقص من از دامن نگاه تو اينك چـو آب مي ريزد
نموده اي به خودت پر عجيب اي گل خوشبوي! جاي مرا
و من بجز تو كسي را رها نمي بينم
بگير دردهاي مرا
وَ هاي مرا

فرياد از آتشت ( زلال عروضي پيوسته ي قافيه دار )

عاشق شدم تو را
آخــر چــرا مــرا اي آشنـا
در اين سراي دلهره باور نمي كني؟!
داني كشيده ام ز جدايي من بي خواب و خور چه ها ؟!
ديوانه گشته ام ز غم هجر بي حساب
باري نباشد اين چنين روا
غمگين كني مرا
*
بي تو نمي شود
اوقات را دلم بسر كند
يا در ميان پنجه ي آتش بياري ات
چون اژدها تحمّل سوزش به جانفشاني ام دهد
اي نيزه هاي دور دو چشمت نشان مرا
بي رحمي ات فزون شد از عدد
زخمم برين سند
*
بس بي ثمر شدم
گويا هدف به بد نظر شدم
با اينكه زير پاست زمين با تمامي اش
انگار من به ناز تو در حاشيه زير و زبر شدم
اي ماه من بتاب كه جاني نمانده است
در كوي عشق در به در شدم
پر دردسر شدم
*
فرياد از آتشت
كُشتي مرا تو داد از آتشت
اي واي ازان اداي پر از عشوه هاي شور
كس را نديده ام كه به يادت شود آزاد از آتشت
شيرين نگشت بر سر هجران در عالمي
آن تلخي فرهاد از آتشت
اي داد از آتشت

رازت بگو عيان ( زلال عروضي پيوسته ي قافيه دار )

فرياد ازين زمان
فرياد ازين زمان پر فغان
ديدي كسي درون من آهي كشيد و رفت؟!
غرق است باز كشتي مردم به زيـر موج ناگهـان
بر زير پلك من بنويس : اي غريب! ايست !
اين غم نمي شود دگر نهان
رازت بگو عيان
*
آخر بگو كه باز
بر دل نيامدست چاره ساز
تنهائي ام مبارك اهل زمين مباد
آخر بگو كه خسته ام از زاهدان پر ز جهل و آز
آيا نمي شود به من از پشت ننگرند؟!
باري بگو به مدّعـي راز
بشكست سرو ناز

فرياد از خنديدنت ( زلال عروضي قافيه دار )

امــروز فــردا ميكني
راز دلم كي دوست،پيدا ميكني ؟!
فـريـاد از خنـديـدنت ، اي داد از لنگيدنت
كم كم مـرا انگار رسوا ميكني !
خود را هويدا ميكني

« من » را ز « تو » پيدا كن ! ( زلال عروضي پيوسته ي قافيه دار )

در عشق سفر بايد
تا كوي تو ترك دل و سر بايد
بايد ننشست و نشكست و ز هوا بگذشت
يعني زلب سنگ و خط رنگ و سر ننگ گذر بايـــد
دنيا نه چنانست كه جان بسته ي او بينم
از ماندن خود نيز حذر بايد
بي چون و اگـر بايد
*
يـك بوسه تو لب واكن !
احساس مرا در خودت اجرا كن !
تا چند قدم مانده به بن بست ز دستم گير
آنوقت دل لُخت در آغوش زلال ، عـاشق در يـا كن !
در اوج تـلاطم بـگشا صــورت زيبـايـت
باري تو چنين حـلّ معمّا كن !
«من»را ز«تو» پيدا كن!

جواب عشق ( زلال عروضي قافيه دار )

ديدم كه نگاري را
مي بُرد به خود رنگ بهاري را
گفتم چه عجب بي خبر از اين دل صد پاره ؟!
گفتا تو فقيري ز تحمّل كه كشي زحمت خاري را
بسيار پشيمان شدم از پرسش و شرمنده از عشقي كه جواب آورد
پس بوده دوصد قافله ناز ، همسفري نزد خماري را !
يارب به من خسته رسان معرفتي باري
حالي كه كند گرم كناري را
آن لذّت جاري را

حرمت نگاه دار ! ( زلال عروضي قافيه دار )

فرياد ازين عمل
اين كه نموده اي تو باز حل
غم را درون باده ي خون پر از خزان.
در اعتقاد و عاطفه و عشق كه آورده اي خلل
آيا بهار را به چه قيمت فروختي ؟!
حرمت نگاه دار بر ملل
با حق مكن جدل

برو ! ( زلال عروضي قافيه دار )

طي شد جواني ات
سودي نداد مهرباني ات
يك دفعه هم مرا ننشاندي كنار خود
يعني كه كال ماند دگر ميوه ي شيرين زباني ات
بيهوده از محبّت و از عشق دم زدي!
شايد كه بوده آن خزاني ات
از نــا تـواني ات
*
اي يادگار من!
هرچند كشته شد بهار من
از جان و دل ولي به خدا مي سپارمت
چون دوست دارمت ز بلا در امان تو را هزار من!
بي من اگر تو راحت و خوشبخت ميشوي
بر خيز بُـرو ، داغدار من!
از روزگـار من

آنطرف مهماني اَست ( زلال عروضي پيوسته )

پـلّه پـلّه تـا خـدا
تـا مـقام اتّـصال مـوج هـا
تا زلالي مانده بر لب هاي شيرين حضور
تا خودم،تا آن شروع و ابتدا
ميشود اين تن جدا
*
خوش برين دل باز هم
مي شود پـايـان را آغـاز هم
باز بر نوري به نام عشق ملحق مي شوم
ميكند بر من وفا و ناز هم
اهـل حـقّ و راز هم
*
زيـر پـايـم خـاك هـا
مي شود بالش به من افلاك ها
دل ازو هست و ز نو بر سوي او خواهد شتافت
مثل سرمستان و سينه چاك ها
خـارج از ادراك هــا
*
آن طرف مهماني اَست
بـاز ابر چشم ها باراني اَست
در شتابم ، در تقلّايي پر از شور و جنـون
روح،مشتاق قدح گرداني اَست
اوّل حيــراني اَست
*
دم ز مطلق مي زنم
باز فـرياد انـاالحق مي زنم
باز درياي نگاهم عاشق و طوفـاني اَست
دل به امواجي موفّق مي زنم
راه بر حق مي زنم

دو شعر زير به زبان تركي هستند :

خومارا باخ ! ( زلال عروضي قافيه دار )

باهارا بـاخگيلا سن!
بو يئنيشده نيگارا باخگيـلا سن!
دوداقلاريندان آخان بال نه گؤر دؤنوب چاخيرا!
بو ايشده گل آخارا باخگيلا سن!
خومارا باخگيلا سن!

داي گليب هاوا باشيما ( زلال عروضی قافیه دار )

ايسته يين بيل هاردا گزير
سئوگي دير كي قان تكي داماردا گزير
يانميشام محبّتينه سنـدن اؤتـرو داي اؤلـورم
گؤردويون جانيمدي منيم شوقون ايله اؤلكه اؤلكه قاردا گزير
داي گليب هاوا باشيما ايستي ايستي دويغولاريم ماهورا بهانه دوغور
عشقدن كؤنول دوتوب اوْد نئيله ييم كي بير سه گاهلي تارداگزير
هئچ كس آختاريب دئمه سين پس دادا هاياندا قاليب
كئفله نيبدي كوچه ده بازاردا گزير
بيـر گـؤزو خـوماردا گــزير


توجّه :
از هفتم اسفند 1388 به بعد ، هر جمعه
در اين وبلاگ ،انواع زلال ( در دو زبان فارسي و تركي )
با تشريح و بررسي كامل ، ادامه ي ظهور
خواهد داشت
اين مطلب ثبت شده است،لذا
تكثير و انتشار و كپي برداري
با ذكر منبع و بدون تغيير بلامانع است.
خواهشمندم اگر ميل تكثير داريد اقدام فرماييد و
منتظر كسب اجازه نباشيد.
با احترام




عکس ابوالفضل دادا در بیست سال پیش


**********************************
اقای محترم خواهشا ادامه مطالبتون را در همین تاپیک قرار بدهید.....
و همچنین از قرار دادن پست های طولانی خود داری کنید....من پست اول شما را به دو تا پست تقسیم کردم..


__________________

پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 06-11-2010
dada6 dada6 آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
نوشته ها: 88
سپاسها: : 1

12 سپاس در 11 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Exclamation عکس ابوالفضل دادا (شاعر معاصر)



عکس مهندس ابوالفضل عظیمی بلویردی

- دادا بیلوردی ( شاعر معاصر )










پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 06-11-2010
dada6 dada6 آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
نوشته ها: 88
سپاسها: : 1

12 سپاس در 11 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید شعری جدید در سبک و قالب زلال از ابوالفضل دادا

بخوان ترانه فقط با صدای قلب خودت (زلال عروضی قافیه دار )





بهانه را بشکن

تو رسم ِ این زمانه را بشکن

خلاف ِ میل حسودان، زلال را بستای

حضور ِ برکه دلانی سکوت ِ عارفانه را بشکن

گذار حسّ ِ تو جاری میان ِ اهل سماوات و اهل حال شود

خلاصه زلف بدست آر و نازکن وَ شانه را بشکن

بخوان ترانه فقط با صدای قلب خودت

وَ قفل های چانه را بشکن

بهانه را بشکن











شعر از : مهندس ابوالفضل عظیمی بلویردی ( دادا بیلوردی )
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 06-24-2010
dada6 dada6 آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
نوشته ها: 88
سپاسها: : 1

12 سپاس در 11 نوشته ایشان در یکماه اخیر
جدید زلالی از ابوالفضل دادا در تعریف امام علی (ع)





روح ِ فتحُ الباب ها ( زلال پیوسته قافیه دار )


مرد ِ بی آزار علی (ع)
بر غریب و آشنا غمخوار علی (ع)
منتخب در بارگاه قدسی ِ دادار علی (ع)
محضر عشاق،پرچمدار علی (ع)
بر حقیقت یار علی (ع)
*
زینت ِ محرابها
روشنای حُسن ِ عالَمتابها
عارف پیدا و پنهان،واقف اسرار علی (ع)
اسم رمزش جاری ِ القابها
روح ِ فتح البابها
*
در ادب دریاترین
در صف مردانگی پیداترین
نصف شب از شوق دیدار خدا،بیدار علی (ع)
خالق و معبود را شیداترین
خوشگل و زیباترین
*
گفته ام من بارها
باز خواهم گفت در تکرارها
هست اهل معرفت را اُسوه ی رفتار علی (ع)
صاحب حق بابَت ِ هنجارها
در کف معیارها
*
بیشتر باید شنید
حقّ را شاید که در حقدار دید
بوده حتّی محرم ِ غمخانه ی اعسار،علی (ع)
آنچه از پیمانه اش دادا چشید
زندگی هست و امید




شعر از : مهندس ابوالفضل عظیمی بلویردی ( دادا بیلوردی )
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:53 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها