بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > فرهنگ

فرهنگ تمام مباحث مربوط به فرهنگ در این بخش

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 02-10-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض وقف، نوع دوستی الهی

وقف، نوع دوستی الهی



به مناسبت آغاز هفته وقف



اگرچه فرهنگ اسلامی بود كه واژه “ وقف ” را به ایران زمین منتقل كرد اما محتوای این واژه ، به دلیل ماهیت انسانی اش، در دوران تمدنی پیش از اسلام هم مصادیق بسیار فراوانی داشت، به همین دلیل هم بود كه با وجود پیش زمینه عمیق دینی ای كه واژه وقف را همراهی وهمیاری می كرد، معنای این واژه در فرهنگ ایران پس از اسلام هم گسترش پیدا كرد و شامل مصداق های بسیار متفاوتی شد كه از انگیزه هایی بعضا غیر دینی، و البته نه ضد دینی، بهره می بردند.
اسلام به ایرانیان آموخته بود كه وقف را نه یك وظیفه، كه یك عمل مختارانه و صد البته شریعت پسندانه و دینی به شمار آورند. وقف، بخشیدن قسمتی از دارایی شخصی بود كه معمولا جنبه مالی صرف نداشت و در دوران صدر اسلام بیشتر شامل بخشی از یك عمارت، تكه ای زمین، نخلستانی كوچك، زمینی بایر و یا مزرعه ای حاصلخیز می شد.
واقف قصد انحصارگرایی ندارد. او با این كار از فروپاشیدگی نهادهای متمركزی جلوگیری می كند كه احتمالاً به مرور زمان و با سعی فراوان دیگران فراهم آمده اند و افراد جامعه از همین تمركز است كه بهره می برند.


وقف چند تفاوت اساسی با خمس و زكات و وظایفی این چنینی داشت.
1- خمس و زكات، به عنوان یك وظیفه شخصی، علاوه بر سهمی كه در پالایش درونی مومنان داشت، نقش مهمی هم در اقتصاد حكومت وقت ایفا می كرد. میزان آن محاسبه شده بود و حاكمان اسلامی می توانستند از طریق آن به بخشی از نیازهای مالی مردمان، سامان ببخشند. میانگین خمس و زكاتی كه در انتهای هر سال مالی جمع آوری می شد نیز قابل اندازه گیری و برنامه ریزی بود.
2- موارد مصرف خمس و زكات هم تقریبا مشخص بود و استفاده از آنها در موارد غیر متعارف، تقریبا نامعمول و ناممكن بود.
3- «وظیفه» بودن خمس و زكات و واجب عینی بودنشان، ماهیت آنها را متفاوت و متمایز از دستورات دینی دیگری كرده بود كه تحت مقوله مستحب و یا حتی واجب كفایی می گنجیدند؛ وقف در هر سه مورد با خمس و زكات تفاوت داشت.
اولاً میزان مشخص و معینی نداشت و امكان هیچ برنامه ریزی حساب شده ای بر اساس منافع جمعی حاصل از آن پدید نمی آمد، ثانیاً مورد مصرف مشخصی نداشت و صاحب آن در تعیین نوع استفاده و كاربرد آن اختیار تام داشت . ثالثاً عملی مستحب بود، بدین معنا كه ناشی از انتخابی كاملا آزادانه و فارغ از الزامات قطعی دینی بود. اما سر این تفاوت ها در چیست؟



شاید مهم ترین دلیل تفاوت وقف با دستورات دینی ای نظیر خمس و زكات در این است كه مومنان در خلال انجام این عمل، علاوه بر دست یافتن به خلوص ناشی از عمل زاهدانه كه از طریق عملی چون اهدای صدقه نیز حاصل می شود، در یك فرآیند تاثیرگذاری مستقیم اجتماعی نیز شركت می جویند؛ هنوز هم وقتی از جلوی هر كدام موقوفات از دكتر افشار می گذریم، به خاطر انتخاب های شگفت انگیزش آرزو می كنیم كه ای كاش امكان و تمتع كافی برای بخشیدن چنین موقوفاتی به اجتماع را داشتیم. از طریق این عمل خاص است كه شخص می تواند به گسترش و توسعه آن چیزی بپردازد كه به زعم او، در شرایط زمانی و مكانی خاص ، به كار مردمان می آید و گره از كار آنان می گشاید. واقف از طریق انتخاب بستر خاص مورد نظرش، هدفی را نشانه می رود كه به نظرش، اهمیتی اساسی تر از سایر اهداف دارد.
از سوی دیگر برای وقف كننده این امكان وجود دارد كه برای موقوفه خود، مصرف خاص تعریف كند و امكان بهره برداری های دیگر از آن را منتفی كند. بسیار دیده ایم قرآن ها و كتاب هایی را كه وقف یك مسجد یا كتابخانه خاص شده اند و واقف، جابه جایی آن ها را حتی برای مطالعه ممنوع كرده است. این هم از محسنات سنت وقف است. واقف قصد انحصارگرایی ندارد. او با این كار از فروپاشیدگی نهادهای متمركزی جلوگیری می كند كه احتمالاً به مرور زمان و با سعی فراوان دیگران فراهم آمده اند و افراد جامعه از همین تمركز است كه بهره می برند. اگر هر كدام از كتاب های هر كتابخانه ای را به خانه یكی از دوستداران كتاب منتقل كنیم ، دیگر كتابخانه را خالی از معنا كرده ایم.

گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 03:24 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها