بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > فرهنگ

فرهنگ تمام مباحث مربوط به فرهنگ در این بخش

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 02-11-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض روشی جالب برای نهی از منکر

روشی جالب برای نهی از منکر






یکی از شرائط امر به معروف و نهی از منکر، احتمال تاثیر پذیری شخص عامل به منکر، می باشد و در صورت عدم احتمال، تکلیف ساقط است. ولی متاسفانه در بسیاری از موارد، عدم احتمال تاثیرگذاری را بدون بررسی،به راحتی می پذیریم و از همین جا مرتکب ترک واجب الهی می شویم. آیا براستی تمام راه ها را بررسی می کنیم! تا به این نتیجه برسیم که احتمال تاثیر گذاری وجود ندارد؟

عبارات زیر، هوشمندی و زیرکی عارف کامل حضرت آیت الله العظمی شاه آبادی ( استاد امام ره) در یافتن راه درست و موثر برای اجرای نهی از منکر را، به نمایش می گذارد. بسیار جالب و خواندنی است:

«در نزدیکی منزل ایشان در خیابان امیرکبیر، دکتری بود به نام ایوب که برای دخترانش معلم موسیقی آورده بود و صدای موسیقی بلند بود، به گونه‏ای که از صدای آن همسایه‏ها ناراحت بودند. ایشان برای دکتر پیغام فرستاد و از او خواست که از این کار دست بردارد، اما دکتر جواب داده بود که من این کار را ترک نمی‏کنم و شما هر اقدامی که می‏خواهید بکنید.

مرحوم شاه‏آبادی تا روز جمعه صبر کردند و آنگاه در جلسه روز جمعه که در مسجد شاه سابق تشکیل شده بود، به مردم گفتند خوب است از این به بعد هر کس از این خیابان عبور می‏کند چون به مطب دکتر رسید، داخل مطب شده و سلام کند و آنگاه با خوشرویی از او بخواهد که آن عمل خلاف را ترک کند. از آن پس هر کس از جلوی مطب عبور می‏کرد برای انجام وظیفه شرعی خود، داخل مطب می‏شد و سلام کرده و موضوع را با زبان خوش در میان می‏گذاشت و خارج می‏شد.


چند روز به این منوال گذشت و دکتر هر روز با صدها مراجعه کننده مواجه می‏شد که همگی یک مطلب را به او تذکر می‏دادند. وی دید اگر بخواهد به لجاجت خود ادامه دهد نه تنها باید مطب خود را تعطیل کند بلکه مجبور است از آن خیابان هم کوچ کند. از این رو دست از ایجاد مزاحمت برداشته، جلسه آموزش موسیقی دخترانش را تعطیل کرد. آیت‏الله شاه‏آبادی در یکی از روزها که به طرف مسجد می‏رفت دکتر ایوب را دید که به طرف او می‏آید، وقتی دکتر نزدیک شد، از شدت خنده نمی‏توانست سلام کند و بالاخره پس از احوالپرسی گفت: آقای شاه‏آیادی با قدرت ملت کار را تمام کردی. و من گمان می‏کردم که شما به مراجع قانونی و محاکم قضایی مراجعه می‏کنید؛ در این صورت، من به سادگی می‏توانستم جواب آنها را بدهم و هرگز درباره این روش مردمی نیاندیشیده بودم.»1

گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی




پی نوشت:
1- عارف کامل، ص 45
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:11 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها