بازگشت   پی سی سیتی > تالار علمی - آموزشی و دانشکده سایت > پزشکی بهداشتی و درمان > روانشناسی

روانشناسی زیر تالار روانشناسی برای مباحث مربوط به این رشته

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 03-07-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض منضبط باش ،برنده مي شوي

منضبط باش ،برنده مي شوي




اينکه در برخي از شرايط خارق العاده چه مي کنيم ، بستگي به اين دارد که چه جور آدمي هستيم و اينکه چه جور آدمي هستيم نتيجه ي پرورش انضباط خويش در سال هاي پيش است.
حفظ انضباط در کارهاي کوچک نتيجه مي دهد و کار بزرگ را در دسترس قرار مي دهد. بدون انضباط نه فردي موفّق مي شود و نه گروهي. توفيق گروه در گرو انضباط اعضاي آن است. اشخاص بايد در سه زمينه انضباط ايجاد کنند تا به درد گروه بخورند.

1- با انضباط انديشيدن
اگر از مغز خويش استفاده نکنيم توفيق چنداني به دست نمي آيد. انجام اين کار نبوغ نمي خواهد. کافي است که مغز خدادادي خود را به کار اندازيم. اگر ذهن خود را فعّال نگاه داريد، پيوسته به چالش هايي ذهني روي آوريد و همواره به چيزهاي خير بينديشيد، در فکر کردن منضبط مي شويد. کسي که انضباط انديشيدن دارد هر کاري را بهتر انجام مي دهد.
در کوره ي انضباط است که استعداد به توانايي تبديل مي شود.



2- انضباط احساسات و عواطف
وقتي که پاي احساسات و عواطف پيش مي آيد دو راه در پيش است: يا بر احساسات خود غالب شويم يا اينکه خود را تسليم نماييم. اين به آن معنا نيست که احساسات خود را زير پا بگذاريد تا در گروه خود عضو شايسته اي باشيد. معنايش اين است که نگذاريد احساسات، شما را از کاري که بايد بکنيد باز دارد يا به کاري که نبايد بکنيد وادارد.

3- انضباط لازم براي اقدام و عمل
آلبرت هويرت مي گويد:" کسي که شير مي خواهد نبايد در وسط ميدان روي چارپايه اي بنشيند و انتظار بکشد که گاوي نزد او بيايد که بيا شيرم را بدوش." صيقل دادن فکر و مهار احساسات لازمند امّا کافي نيستند. تفاوت برنده با بازنده در عمل و بي عملي است. دونده اي که با تمام نيروي خود مي دود، وکيلي که پرونده ها را به دقّت مي خواند، پزشکي که پاي خود را از اتاق اورژانس بيرون نمي گذارد، پدر يا مادري که سر هر ساعتي که گفته است از سر کار به خانه برمي گردد، مردماني هستند که انضباطي را بر اعمال خود حاکم کرده اند و کساني که با انسانهايي چنين منضبط سروکار داشته باشند بهره ها مي برند.
حفظ انضباط در کارهاي کوچک نتيجه مي دهد و کار بزرگ را در دسترس قرار مي دهد.


بينديشيم
فکر مي کنيد که پايه ي انضباط تان چقدر محکم باشد؟ آيا چالش هاي فکري و بدني را صرفاً تمريني مي دانيد؟ يا اينکه هميشه در پي راحت طلبي هستيد؟ آيا گاهي تاسّف مي خوريد که چرا نتوانسته ايد دست به کاري بزنيد که آن را درست مي دانسته ايد؟ يا اينکه بيشتر اوقات عقيده داريد که در هر کاري در حد توانايي خود سنگ تمام مي گذاريد؟ و يا زير فشار چه واکنشي نشان مي دهيد؟ اگر کارها خراب شود و حساب ها غلط درآيد، همکاران تان انتظار خواهند داشت که بر تلاش خود بيفزاييد يا اينکه ناگهان جوش بياوريد؟ پاسخي که به اين پرسش ها مي دهيد نشان خواهد داد که بازي ايجاد انضباط در خود را خواهيد برد يا نه.

اگر مي خواهيد منضبط تر باشيد:

* عادت به کار را تقويت کنيد.
توماس هاکسلي که هم زيست شناس بود و هم در تعليم و تربيت صاحب نظر، مي گويد:" شايد باارزش ترين نتيجه ي تعليم و تربيت اين باشد که توانايي پيدا مي کنيم تا خود را واداريم که آنچه را بايد انجام داد، به موقع انجام دهيم، چه بپسنديم و چه نپسنديم. اين نخستين درسي است که بايد آموخته شود و هر قدر هم که آموزش کسي زود آغاز شود، اين شاهد آخرين درسي باشد که مي آموزد." انضباط يعني انجام کارهاي درست در زمان مناسب و به دليل موجّه.
اولويت هاي خويش را باز بنگريد و رد آن ها را بيابيد تا ببينيد راه را درست رفته ايد يا نه و هر روز کاري لازم ولو ناخوشايند بکنيد تا خود را منضبط نگه داريد.


* به چالشي دست بزنيد.
براي تقويت فکر و اراده خويش، دست به کاري بزنيد يا طرحي را اجرا کنيد که مغزتان را به کار اندازد. اين امر وادارتان مي کند که فکر خود را به کار اندازيد و در کار خويش انضباط داشته باشيد. در اين مسير باقي بمانيد و ببينيد که توانايي شما بيش از آن است که خود مي پنداريد.

* زبان خود را نگه داريد.
اگر گاهي احساساتي مي شويد و واکنش هاي افراطي نشان مي دهيد، نخستين گام اصلاحي اين است که آنچه را نبايد گفت نگوييد. اين بار که خواستيد لب به انتقاد بگشاييد، زبان خود را پنچ دقيقه نگه داريد، آرامش خود را بازيابيد و با تعقّل به امور بنگريد. اگر اين سياست را دنبال کنيد خواهيد ديد که در مهار احساسات خود تواناتر مي شويد.


منبع:
کتاب «17 اصل مهم در کار تيمي» - با تغيير و تلخيص
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 08:02 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها