"بدانکه چون خواهشها بر جانها چیره گشت و علما جویای جاه و مقام در نزد
پادشاهان شدند، راه روشن را رها کردند و، برای همراهی با خواهشهای نفسانی ِ
سلاطین و توجیه شرعی این خواهشها، به تأویلات دور از ذهن روی آوردند و گاه فقیه
به چیزی فتوا میدهد که اعتقادی به آن ندارد. من خود جماعتی از اینگونه قاضیان و
فقیهان را دیدهام.
باری میان من و ملک ظاهر غازی، فرزند ملک ناصر صلاح الدین یوسف ابن ایوب
[فرمانروای شهر حلب که به ابن عربی بسیار ارادت داشته است]، در این زمینه
گفتگویی صورت گرفت و او غلام خود را صدا زده گفت: حرمدان [چرمدان] را بیاور. گفتم:
حرمدان برای چه میخواهی؟ گفت: تو از منکرات و ستمی که در سرزمین و قلمرو من
میگذرد انتقاد میکنی. به خدا سوگند که من نیز همچون تو همهی اینها را منکر و
ناپسند میدانم، اما سرورم! به خدا قسم همهی این منکرها به فتوای فقیهی صورت
گرفته است و دستخط جواز او نزد من میباشد. نفرین خدا بر این جماعت باد. فلان
فقیه- او نام این فقیه را که به نظرش دیندارترین و پارساترین فقیهان سرزمین او بود،
برد- به من فتوا داد که حتماً لازم نیست در ماه رمضان روزه بگیرم بلکه یک ماه از سال
واجب است روزه بگیرم و من آزادم که هر ماهی را میخواهم برای این امر انتخاب کنم.
سلطان گفت: من در دل این فقیه را لعن و نفرین کردم ولی به خود او اظهار نکردم.
خداوند همهی آنان را بیامرزد!".
محی الدین ابن عربی (۵۶۰/۱۱۶۵-۶۳۸/۱۲۴۰)، فتوحات مکّیه، ج۳، ص ۹۱. به نقل از:
زندگی و مکتب ابن عربی، تألیف میگوئل آسین پالاسیوس، با مقدمهی دکتر عبدالرحمن
بدوی، ترجمهی حمیدرضا شیخی، نشر اساطیر، تهران، ۱۳۸۵، صص ۱۱۸-۹ [با تغییر رسم الخط].